۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۲ : ۰۲
عقیق:وجود مقدس حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام و معارف مربوط به این بانوی بزرگوار مانند نهری است که در تمام دورانها مؤمنان را از آب زلال چشمه جوشان خود بهرهمند میکند تا توشهای باشد برای تداوم زندگی معنوی در دنیا و سعادت در عرصه قیامت.
هرچه از معارف آن بانوی بزرگوار گفته شود نهتنها این معارف به انتها نمیرسد بلکه باز هم معرفتی دیگر میجوشد تا چراغ راهی باشد برای کسانی که قصد دارند زندگی مؤمنانهای داشته باشند.
بهبهانه ایام ولادت این بانوی بزرگوار با حجتالاسلام محمدباقر عَلمالهُدی استاد حوزه علمیه و مدیر مؤسسه آموزش عالی قاسمبن الحسن به گفتوگو نشستیم تا گوشهای از فضایل و سیره آن بزرگوار را مورد بررسی قرار دهیم.
وی در بخشهایی از این مصاحبه میگوید: بهقدری حضرت زهرا علیها السّلام کنار زندگیِ بسیار محقر خود شاد و پرنشاط و باانرژی زندگی کرد که حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام میفرماید «هر زمان نگاهم به چهره ایشان میافتاد، تمام غمها و غصهها از دل من رخت برمیبست و تبدیل به شادی و نشاط میشد. و لَقَد کنتُ انظرُ إلیها فَتنجلّی عنّی الغُموم و الأحزان بِنظرَتی إلَیها». یعنی همسری شاد، پرانرژی و در عین حال عابد و مقید.
حجتالاسلام علمالهدی میگوید: متأسفانه خیلی از بانوان ما تصور میکنند شادی و پویایی در زندگی به تشریفاتی زیستن و یا در گروی تأمین امکانات ویژه آسایشی است، باید گفت در نهایت سختی و سادهزیستی، شاد زیستن شرط است، البته به این معنا نیست که نباید سعی در جمعآوری امکانات زندگی کرد بلکه بهترین مرد کسی است که تمام تلاش خود را در مسیر آسودگی خانواده بهکار گیرد.
حضرت فاطمه(ع)، در اوج ابرار
* وقتی از حضرت زهرا(ع) صحبت میشود، از وجود مقدسی سخن بهمیان میآید که در تمام ابعاد فردی و اجتماعی در عالیترین مرتبه رشد قرار دارد، این ابعاد وجودی را از منظر آیات قرآن برایمان توضیح دهید.
در این فرصت بهصورت کوتاه به سبک زندگانی آن بانوی بزرگوار اشاره میکنم؛ زیرا با اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها 9 سال از زندگانی مشترک خویش را با امیرالمؤمنین سپری کردند، در عین حال این مدت از زندگانی این دو نور مقدس، دارای لایههای بسیار ارزشمند و زوایای بسیار ماندگاریست که برای سبک زندگی نسل جوان ما خیلی الهامبخش و تأثیرگذار است.
از نگاه قرآن، زندگانی امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سلام الله علیها زندگانی موفقی است که حتی از نگاه قرآن هم پنهان نمیماند. خداوند در آیات 7 تا 9 سوره انسان فاکتورهای خیلی ارزشمندی را از زندگانی ایشان باز میکند. یکی از این فاکتورها ویژگی ابرار بودن ایشان است که این خود، بروزاتی دارد که در آیات بعد به آن اشاره شده است:
از اولین بروزات آن، وفای به نذر و پیمان الهی است، آنجا که فرمود یُوفُونَ بِالنَّذْرِ. مؤمن حقیقی کسی است که در سختترین شرایط به عهد و نذر خویش وفادار باشد.
در ادامه میفرماید این عملشان بهدلیل خوفشان از روزی است که آسیب آن بر همگان سیطره دارد؛ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطیراً. البته به این معنا نیست که این بزرگواران هراس داشته باشند بلکه نهتنها ائمه بلکه اولیای خداوند هیچ بیمی در آنها راه ندارد. در خوشبینانهترین حالتش این است که بگوییم بیمشان از مردمان بهویژه شیعیانشان است که در احادیث متعددی به آن اشاره شده است، همان کسانی که به مسکین و یتیم و اسیر ترحم میکنند، نگران قیامت آنها نیز هستند.
سومین ویژگی، اطعام سه دسته از مردم یعنی مسکین و یتیم و اسیر است؛ آنجا که فرمود «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً؛ و به[پاس] دوستىِ [خدا]، بینوا و یتیم و اسیر را خوراک مىدادند.»
چه اینکه یکی از رمزهای موفقیت زندگانی این دو بزرگوار، در این بود که زندگانی خویش را با مردم، فقرا و آسیبدیدگان اجتماعی مثل مساکین و ایتام تقسیم میکردند، حتی بالاتر از این، غذای خویش را به آنها عطا میکردند. اسیر به چهکسی میگویند؟ به کسی که ممکن است تا قبل از آن، بهروی شما شمشیر کشیده باشد.
این مسئله حاکی از آن است که اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام حتی نسبت به دشمنان خویش بیتفاوت نیستند. ایشان مجرای نعمتهای خداوند بر تمام خلایق هستند.
چهارمین ویژگیشان در این است که برای وجه خدا کار انجام میدهند، آنجا که فرمود «إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ؛ ما براى خشنودى خداست که به شما طعام مىخورانیم.»، که این خود مقام بسیار والایی است. کسی که بدون هیچ توقعی و صرفاً برای وجه خداوند متعال کار انجام دهد، بدون شک در پلکان فضل و معنویت رشد میکند.
چنین کسی که فقط برای خدا کار انجام میدهد، مطمئناً در قبال خیرات خود به دیگران هیچ توقع پاداشی ندارد؛ لذا بلافاصله میفرماید «لانُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً؛ (در قبال این کارها) پاداش و سپاسى از شما نمىخواهیم».
این آیات نیز در شأن خاندان وحی نازل شده است. البته برای کسی که در مقام ابرار قرار گیرد، این آیات بر آنها تسری دارد. در اوج ابرار، خود اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام قرار دارند.
نباید در زندگی توقع اضافی داشت
* در موضوع ازدواج بهویژه جوانانی که تازه ازدواج کردهاند، چه درسهایی میتوان از سیره امیرالمؤمنین و حضرت زهرا دریافت کرد؟
توقع اضافی در زندگانی نباید داشت، آن هم در آغاز زندگی که با دشواریهایی همراه است. امیرالمؤمنین علیه السلام در بیانی فرمود «من با فاطمه ازدواج کردم، در حالتى که براى من فرشی نبود»، بعد ادامه میدهند «امروز من داراى اموالى هستیم که اگر بر تمام بنىهاشم تقسیم کنم همه را کفایت کند؛ تَزَوَّجْتُ فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلَامُ وَ مَاکَانَ لِی فِرَاشٌ وَ صَدَقَتِی الْیَوْمَ لَوْ قُسِمَتْ عَلى بَنِیهَاشِمٍ لَوَسِعَتْهُم». همچنین بر اساس این روایت، خانوادهها معیارشان باید دینداری و ایمان افراد باشد و اگر جوان باایمانی را اهل کار و تلاش دیدند، فرصت دهند تا بهتدریج رشد کند.
نکته دیگر اینکه حضرت زهرا علیها السّلام هیچ زمانی نفرمود "ای علی، این همه انفاق که انجام میدهی، برای ما هم داشته باش"، بلکه در کار خیر مشارکت میکرد.
درباره نحوه تعامل آن دو بزرگوار در زندگی، همین بس که امیرالمؤمنین فرمود «بهخدا سوگند هرگز بر فاطمه(س) غضب نکردم و او را به کاری مجبور نکردم تا آنکه خداوند عزوجل او را بهنزد خود برد». امام صادق علیه السلام در این باره فرمود «بهترین زنان شما آن زنى است که چون خشم کند یا بهخشمش آورند به همسر خود بگوید: دستم در دست تو، دیدهام به خود خواب نبیند مگر اینکه از من راضى شوى؛ خَیْرُ نِسَائِکُمُ الَّتِی إِنْ غَضِبَتْ أَوْ أَغْضَبَتْ قَالَتْ لِزَوْجِهَا یَدِی فِی یَدِکكَ لَاأَکْتَحِلُ بِغُمْضٍ حَتَّى تَرْضَى عَنِّی.»
در واقع ایشان برای آنکه به جوامع بشری نشان دهند زندگانی، جادهای دوطرفه است، فرمود "در مدت زندگانی من با همسرم، ایشان هرگز سبب خشم و غضب من نشد."، در واقع منظور این است نه اینکه حضرت زهرا(س) با رفتارهای من مخالفت نکرد بلکه موجب خشم من هم نشد.
بهقدری حضرت زهرا علیها السّلام کنار زندگیِ بسیار محقر خود شاد و پرنشاط و باانرژی زندگی کرد که حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام میفرماید «هر زمان نگاهم به چهره ایشان میافتاد، تمام غمها و غصهها از دل من رخت برمیبست و تبدیل به شادی و نشاط میشد؛ و لَقَد کنتُ انظرُ إلیها فَتنجلّی عنّی الغُموم و الأحزان بِنظرَتی إلَیها». یعنی همسری شاد، پرانرژی و در عین حال عابد و مقید.
متأسفانه خیلی از بانوان ما تصور میکنند شادی و پویایی در زندگی به تشریفاتی زیستن و یا در گروی تأمین امکانات ویژه آسایشی است. باید گفت در نهایت سختی و سادهزیستی، شاد زیستن شرط است، البته به این معنا نیست که نباید سعی در جمعآوری امکانات زندگی کرد بلکه بهترین مرد کسی است که تمام تلاش خود را در مسیر آسودگی خانواده بهکار گیرد. در روایتی از امام رضا علیه السلام میخوانیم «بر مرد شایسته است که برای عیال خود وسعت قرار دهد تا آنها آرزوی مرگش را نکنند؛ یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ أَنْ یُوَسِّعَ عَلَى عِیَالِهِ کَیْلَا یَتَمَنَّوْا مَوْتَه.»
وقتی امیرالمؤمنین به همسر خویش میفرماید "چرا از من چیزی درخواست نمیکنی؟"، میفرماید: "من از خدای خود حیا میکنم که از تو درخواستی داشته باشم، چیزی که شاید تو امکان برآورده شدن آن را نداشته باشی". این، زوایای ارزشمند زندگانی این دو عنصر بیمثال عالم است.
حضرت زهرا با معاندان سر سازگاری نداشت
* یکی از رفتارهای حضرت فاطمه علیها السّلام تقابل و عدمسازش با کسانی بود که حق را پایمال کردند و قصد داشتند با زور قصد خود را عملی کنند، این ماجرا چه درسی برای عصر ما دارد؟
در آیه آخر سوره مجادله خداوند میفرماید «لاتَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشیرَتَهُم؛ قومى را نیابى که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند [ولی] دوست بدارند کسانى را که نسبت به دشمنان خدا و رسولش مودت بورزند؛ هرچند پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا عشیره آنان باشند.»
این آیه گویای اندیشه سیاسی سالم است؛ یعنی ایمان به خدا با سازش نسبت به دشمنان خدا سازگاری ندارد؛ مؤمنی که همواره در پی حق است، هرگز با کسانی که بهصورت علنی با خدا دشمنی میکنند سر سازگاری ندارد؛ هرچند از خویشاوندان و اقوام او باشند.
پاداش این افراد چیست؟ تثبیت ایمان در قلبهایشان و تأییدشان با روح الهی و بهشتهای الهی. «أُولئِكَ کَتَبَ فی قُلُوبِهِمُ الْإیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْه وَ یُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها؛ در دل اینهاست که [خدا] ایمان را نوشته و آنها را با روحى از جانب خود تأیید کرده است و آنان را به بهشتهایى که از زیر [درختان] آن جویهایى روان است در مىآورد؛ همیشه در آنجا ماندگارند»
این آیه و ثمرات آیه، گویای آن است که رویگردانی از دشمنان خدا و عدم پیروی و مودت از آنها و سبک زندگی آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. ضمن آنکه در انتهای آیه میفرماید «هم خدا از آنها راضی است و هم آنها از خدا راضیاند و ایشان همان حزبالله هستند، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُون.»
منبع:تسنیم