عقیق:قسمت دیگری از برنامه گفتوگومحور «مثبت اشک» با حضور حاج کاظم غفار نژاد مداح اهل بیت (ع) برگزار شد.
حاح کاظم غفار نژاد مداح اهل بیت (ع) در این برنامه در مورد موضوعات متعددی از جمله سبکهای مداحی، شاه حسین خوانی تبریز و مشق قمه زنجان صحبت کرده است.
برنامه «مثبت اشک» یک گفتوگوی رو در روست که قرار است به شفافیت فضای مذهبی کشور کمک کند و ابهامات موجود در ذهن مخاطبان در این حوزه را با حضور یک میهمان شاخص به صورت صریح بررسی کند.
مشروح این برنامه که در باشگاه خبرنگاران جوان با اجرای وحید قاسمی تولید میشود، در ماه صفر ساعت ۹ صبح روی سایت این مجموعه قرار میگیرد؛ لذا مخاطبان میتوانند با مراجعه به صفحه اول سایت باشگاه خبرنگاران جوان به نشانی www.yjc.ir به تماشای فیلم و بازخوانی متن آن بنشینند.
برای تماشای ویدئوی این قسمت از مجموعه «مثبت اشک» اینجا را کلیک کنید؛ در غیر اینصورت میتوانید متن کامل این گفت و گو را در ادامه بخوانید.
مجری: بسم الله نور، خانمها آقایان سلام، وقت بخیر، عزاداریها قبول باشد، قسمت دیگری از برنامه «مثبت اشک» را تقدیم حضور شما میکنیم، میهمان بسیارمحترم و بزرگواری داریم مداح اهل بیت (ع) حاج کاظم غفارنژاد حاج آقا خیلی خوش آمدید.
سلام علیکم و اردات، سلامت باشید.
مجری: خیلی خوش آمدید سپاسگزارم از قبول دعوت شما.
غفارنژاد: سلامت باشید، اختیار دارید.
مجری: حاج آقا، خیلی از ببیندگان پیغام داده بودند که چرا از مداحان سرشناس ترک زبان دعوت نمیکنید؟ این جلسه قسمت شد در حضور شما باشیم.
غفارنژاد: اختیار دارید، سلامت باشید، محبت دارید.
مجری: حاج آقا مداحی را از کجا شروع کردید؟
غفارنژاد: پدرم خدابیامرز هم معلم قرآن و هم مداح اهل بیت (ع) بود.
مجری: خدا رحمتشان کند.
غفارنژاد:مادرم هم معلم قرآن بود و در خانه ما این سفره باز بود. با وجود اینکه پدرم مداح، هیئت دار و معلم قرآن بود، اما مادرم باعث مداح شدن ما شد.
مجری: رحمت به مادرتان.
غفارنژاد: واقعا، مخصوصا اینکه من وقتی بچه بودم خیلی شر بودم. مادرم خدابیامرز چهل شب نمازشب خواند و فقط از خدا خواست تا این نوکر امام حسین (ع) شود. خیلی کار کرد.باید بگویم مدیون دو زن هستم یکی مادرم و دیگری همسرم، همسرم هم خیلی پای کار بود.
مجری:همراهی خانواده مهم است.
غفارنژاد: مخصوصا سبک ما آذریها مخصوصا تبریزی ها، بیشتر ما اهل دسته هستیم چه بازار و چه دستههای خیابانی؛ این خیلی وقت گیر بود،جلسات دیگر هم داشتیم هفتگیها را داشتیم و همه شهادتها را در بازار داشتیم بعد اربعین و قم ، سفر مشهد ، خیلی درگیر جلسه بودیم.
الان هم همینطور است، همسرم خیلی کمک می کند. گاهی اوقات که کم میآوردم ایشان میگفت ما نفس میکشیم صدقه سر اهل بیت (ع) است.
مجری: خیلی نکته مهمی است، چون من خیلی مواقع شاهد بودم در زندگی مشترک برخی با مشکل مواجه شدند این امر را چگونه مدیریت میکنید؟ حالا چه مداح چه منبر و چه شاعر باشد وقتی مطرح میشود، حواشی برای آن درست میشود شما چگونه این موضوع را مدیریت کردید یا اگر میخواهید آموزش دهید چه نکتهای را در این حوزه بیان میکنید؟
غفارنژاد: اگر بخواهیم منصفانه به این موضوع نگاه کنیم همسر هر مداحی باید خودش عاشق روضه و نوحه اهل بیت (ع) باشد.یک مقدار کار مدیریت ما بوده و بیشتر عشقی است که خانم به اهل بیت (ع) دارند برای من که اینگونه بوده است، در کل من همیشه به مداحان جوان میگویم به دو مطلب باید توجه کنند؛ اول اینکه مداح باید شغل داشته باشد.
نباید به مداحی به عنوان یک شغل نگاه کرد
مجری: حاج آقا پس شما اعتقاد دارید نباید به مداحی به عنوان یک شغل نگاه کنید.
غفارنژاد: مداحی شغل نیست، شما نمیتوانید به یک سینه زن بگویید شغلت سینه زنی است یا گریه کن بگوید من گریه کن هستم، حالا مداحی فرق دارد سینه زن میاد سینه اش را میزند و میرود، ولی مداحی خیلی وقت گیر است.
مجری: برای همین هم است که میگویند که مداحی وقت گیر است و برایش وقت میگذارید باید ارتزاق هم داشته باشیم.
غفارنژاد: هیچ عیبی ندارد.اولا امام صادق (ع) گفته اند تا نمک سفره مان را از اهل بیت (ع) بخواهیم کسی هم منکر این موضوع نیست ما خودمان هم با افتخار هرکه بدهد روی سر میگذاریم، ولی فقط بخواهیم زندگی مان از این راه بگذرد به نظر من این هیچ چیزی نیست به غیر از تنبلی خود شخص، هیچ چیز نیست تعارفی هم ندارم.
مجری: بعد از این برنامه شما را نقد میکند.
غفارنژاد: اصلا مهم نیست اگر هر کسی بتواند غیر از این دلیل محکمی بیاورد من نیز شغلم مداحی میشود؛ وقتی کسی شغلش مداحی میشود یعنی غیر از مداحی درآمدی ندارد امروز آقای قاسمی مرا هیئتش دعوت میکند مثلا یک پاکت میدهد اما رقم مدنظرم من نیست دفعه بعد اصلا جواب تماس آقا وحید را نمیدهیم پس اصلا اینجا اهل بیتی در کار نیست.
مجری: رفاقتی هم در کار نیست.
غفارنژاد:رفاقتی هم در کار نیست، اگر از جای دیگری درآمد داشته باشی این را به عنوان صله، نه درآمد قبول می کنی. امام رضا (ع) صله دادند، اهل بیت (ع) صله دادند، بعضیها هم از آن طرف بوم افتاده اند من خودم هر وقت کسی به من پاکت میداد انگار توهین میکرد.
مجری: چه شد که نگاهتان تغییر کرد؟
غفارنژاد:روزی بزرگی گفت اینگونه نباش. نه به کسی بگو انقدر بدهید و اگر کسی داد رد نکن هر مقداری به تو دادند به عنوان تبرک بگیر و روی چشمانت بگذار و اگر ندادند طلبی نداشته باش.
غفارنژاد: برخی روزها برای من به گونهای بود که حتی پول خرید یک قالب پنیر و نان را نداشتم و نزدیک محرم هم بود. هیئتی از اسلامشهر آمد یادم میآید موتور هوندا ۱۲۵، ۱۵۲ هزار تومان بود. آنها میخواستند برای دهه محرم به من یک میلیون و هفتصد هزار تومان بدهند من قبول نکردم و رفتم. همسرم با آن شرایطی که داشتیم گفت که اگر از این پول ها بیاری من زندگی نمی کنم.
مجری: عجب معرفتی.
غفارنژاد: آره، به والله، نمیدانید چه شرایط سختی داشتیم اینگونه نبود که بگویم وضع خوبی داشتیم و دل سیر بودیم؛ گفتم نه!
مجری: این اتفاق برای من افتاده و من هم چنین تجربهای دارم.
صله حضرت زهرا (س) را کسی رد نمیکند
غفارنژاد: آره، بعد از این موضوع شاید پنج سال یا شش سال گذشته بود ما در قم روضه خواندیم یکی از دوستان که از سادات بود دم در با محبت خواست به اصطلاح پرچم ما را بالا ببرد که دوستمان جلوی این بزرگوار گفت: حاج آقا این حاج کاظم آقا یک ویژگیدارد، وقتی که روضه میخواند پاکت نمی گیرد،خیلی عجیب گفت: میدهند و نمیگیرد، گفتم: آره حاج آقا، گفت: اشتباه میکنی، آدم صله حضرت زهرا (س) را رد نمیکند. خدا بدش میآید خدا شاهده، گفتم: حاج آقا به من بر میخورد گفت: خب تو غدی! به خاطر حضرت زهرا (س) صله را بگیر بعد از آن رفیقمان گفت: اصلا تو تصمیم نگیر که میخواهی یا نمیخواهی نه آن کار ما خوب بود که ما نمیخواستیم، نه اینکه بعضیها طی میکنند و میگویند بزن به حساب.
مراودات مداحان فارسی زبان و ترک زبان چگونه است؟
مجری: حاج آقا در چند سال گذشته اتفاقات خوبی افتاده مداحان فارس زبان و ترک زبان خیلی مراودات با هم پیدا کرده اند و در جلسات یکدیگر شرکت میکنند و قسمتی از مداحیهای یکدیگر را میخوانند چگونه این اتفاق میافتد؟
غفارنژاد: این مراوداتی که به تازگی بیشتر شده در گذشته نیز بود منتهی اگر من بخواهم سبک عزاداری ترک زبانها را دسته بندی کنم به نظر من مداحی آذری سه بخش است.
مجری: شما که میگویید آذری یعنی شامل محدود آذربایجان میشود؛ شرقی و غربی و...
غفارنژاد: کل ترکها، به نظر من مرجع آنها سه بخش است: مداحی سبک اردبیلی، سبک تبریزی و سبک زنجانی؛ برخی مواقع استثنا هم است، اما عموما از این سه سبک الگوبرداری میشود.
مجری: سرگروهها این سه سبک است.
اردبیلیها حماسی خوان هستند
غفارنژاد: بیشتر هم از سبک اردبیلی الگوبرداری میشود یعنی زنجان هم در یک بخشهایی در سبک خود با سبک اردبیلی تشابههایی دارد.
مجری: یعنی جریان سازی اصلی از سبک اردبیلی است؟
غفارنژاد: نه، نه! جریان ساز نیست تقلید را میگویم، شاید مداحی اردبیلی به خاطر صدا (چون اردبیلی خوش صداها را در مداحی در کشور دارند)
مجری: از نظر محتوا هم حماسی خوان هستند و با یک شور خاص میخوانند.
غفارنژاد: حماسی خوان هستند، شما شاید در تبریز سبک اردبیل را نبینید اولا اردبیلیها مطول خوان هستند ولی تبریزیها ریزه خوان هستند یعنی در مجلسی حتما ده ها مداح هر کدام پنج دقیقه یا ده دقیقه میخوانند و ردیف خوانی دارند.
مجری: در مداحیهای فارس زبان نیز در گذشته اینگونه ردیف خوانی مرسوم بود و به مرور زمان کمرنگ شد، تا پانزده سال گذشته هم بود، ولی کنار گذاشته شد.
غفارنژاد: من ندیدم و زیاد آشنا نیستم، سبک و سیاق اشعاری که در تبریز خوانده میشود از لحاظ دستور زبانی هر طور که محاسبه کنی یک سر و گردن از لحاظ صنعت شعری قویتر است، ولی تکرار خوان زیاد است مستمع تبریز راضی است شعر تکراری بشنود، ولی شعر ضعیف گوش ندهد. من دیدم وقتی کسی یک شعر جدید خوب میخواند صحبت میشود؛ دیدی چه شعری خواند؟ چه شعری خواند؟
مجری: با مضامین و محتوای شعر کار دارند
غفارنژاد: خیلی برای آنها مهم است.
مجری: عاطفی خوان هستند درسته؟
غفارنژاد: بله، عاطفی خوان هستند و خیلی مراعات میکنند من خودم خیلی از این موضوع جدا شده ام.
مجری: اصلا ترک زبانها آوازه دارند در مودب خوانی به قول معروف اهل روضههای باز نیستند و این خیلی خوب است.
غفارنژاد: متاسفانه من این مسئله را در خودم دیده ام. به هرحال ما به همه شهرستانها و همه مجالس میرویم اتفاقا دیروز یکی از دوستان به من گفت حاجی، شب اربعین خیلی باز خواندی گفتم نه نخواندم! گفت: دو سه تا بچههای تبریز آمدند و گفتند: تعجب کردیم چرا حاج کاظم اینطوری خواند بعد یک لحظه نشستم به حرفهایی که زدم و شعرهایی که خواندم را مرور کردم، دیدم من اینها را هشت سال گذشته اصلا نگاه نمیکردم.
هیئت خیابانی و بازاری جایگاه خاص خود را دارد
مجری: حاج آقا یکی از کارهای قابل توجهی که شما در مجالس خود انجام میدهید و من خود دیدم اینکه در ایام محرم و بقیه ایام عزاداری آل الله از فضای حسینه بیرون میآیید حالا دسته به خیابان و بازار میبرید. یعنی صرف اینکه مردم دوست دارند این کار را انجام میدهید یا نه اعتقاد دارید که باید این عزاداریها به خیابان کشانده شود؟
غفارنژاد:من داشتم با خودم فکر میکردم که چقدر ما هیئتیها از لحاظ تعداد در اقلیت هستیم.این حالا جلوهای است که امام حسین (ع) میدهد، ولی در روی کاغذ که بیاوریم هیئتیها تعداد خاصی نیستند. مثلا سه میلیون که از ایران به پیاده روی اربعین رفتند.عموما یک میلیون نفر در کربلا و عراق بودند که در برابر هشتاد میلیون نفر،عددی نیست اصلا سه میلیون هم نباشد ده میلیون باشند؛ به نظرتان تعدادی است؟ این حالا لطف سید الشهدا (ع) است که جلوه میدهد یک عدهای هم هستند که اهل هیئت نیستند حالا یا وقت ندارندیا روحیه آنها سازگار نیست یا هر دلیلی که دارد به هیئت و روضه نمیآیند. ما اعتقاد داریم که دیگر جایز نیست در حسینیه باشیم باید این را ببریم بیرون و آثارش را دیده ایم؛ چه در بازار تهران ...
معجزه امام حسین(ع) مادر بی حجاب را چادری کرد
مجری: عموم مردم بهره ببرند
غفارنژاد: در جایی مثل بازار تهران با یک خیابان فرق میکند؛ هیئت خیابانی هم زیباست، اما در بازار از همه نقاط تهران مراجعه کننده داریم یا کاسب یا مشتری، زن و بچه و...، همین که در این فضا یک دسته عزاداری باشد کار خود را انجام داده ایم. این یک طرف قضیه است و اثراتی هم که داشته و از یادم نمیرود؛ یک شب در شام غریبان سید الشهدا (ع) ما گل بیرون میآوریم همان برنامهای که با چوب و شمشیر است،در میدان منیریه در میان یک جمعیت عظیمی بودیم و ترافیک سنگینی به وجود آمد یکی آمد و گفت التماس دعا و من نمیدانم چه شد که به یکباره و بی اختیارپشت میکروفون گفتم: آی خواهرمن، آی برادر من، نمیدانم در چه مسلکی و چه سلیقه ای هستی امشب به سیدالشهدا (ع) بگو: فلان مشکل من را حل کن و خدا میداند اصلا نفهمیدم چرا این جمله را گفتم؛ مشکل من را حل کن، من به خاطر تو مراقب حجابم میشوم این جمله را گفتم و بعد گفتم:ای بی کفن حسین جان، حسین وای... و تمام شد ماه صفر تمام شد و من در دفترم بودم یک خانم به من تلفن کرد و گفت: با فلانی کار دارم و گفتم: خودم هستم، با گریه از ما تقدیر و تشکر کرد، گفتم: شما را نمیشناسم گفت: آن شب در میدان منیریه یادتان میآید؟! که چنین حرفی زدی؟ گفتم: بله گفت: من، دخترم، دامادم و نوه ام در ماشین در ترافیک بودیم اصلا هم کاری به این کارها نداریم از آنهایی هستیم که برایمان زن و مرد فرقی ندارد، فردای عاشورا قرار بود نوه ام را که دختری ۱۲ ساله است برای تکه برداری به بیمارستان ببریم، چون بیماری بدی داشت، دامادم هم خیلی عصبانی بود و در ترافیک از ماشین آمد بیرون و با هیئت شما دعوایش شد و اهانت کرد بقیه برای میانجیگری آمدند خلاصه آرام شد و به یکباره شما این حرف را زدین...
مجری: لطف حسین (ع) ما را تنها نمیگذارد
غفارنژاد: گفت: تا این حرف را شما زدین، دخترم به شوهرش گفت میشنوی چی میگوید؟ یک دقیقه بنشین و برگشت به من (مادرش) گفت: اگر فردا به بدن بچه ام تیغ نخورد چادر سرم میکنم هر چه میخواهد در فامیل بشود مادر این خانم گفت: فردا وقتی نوه ام را پیش دکتر بردیم گفت این بچه آن بچه قبلی نیست و شفا پیدا کرده و از آن به بعد راه من،دخترم و خواهرانش عوض شده است.
امام حسین (ع) سفینه النجاه است
مجری: کار امام حسین (ع) همین است
غفارنژاد:میدانید وقتی میگویند: سفینه النجاه من به اندازه فهم و شعورم از آن سفینه النجاه برداشت دارم. این سفینه النجاه میرود بالای سر غریق و دستهها یک جورایی به آن داستان شباهت دارند. اگر این در حسینیه بود که این خانواده این گفته را نمی شنیدند.
مجری: حاج آقا اشاره کردید به آن مجلس شاه حسین یا شاه حسین گویان ترک زبانها، این به قول معروف فکر شده بود که این یک نوع آیین است و مراسم عزاداری را احیا میکنید وخیلی هم خوب است و من دیدم حتی در مراسم شما فارس زبانها شرکت میکنند با چه شوق و اشتیاقی!
غفارنژاد: غیر از گریه و اشک، اگر بخواهیم بگوییم قابل استنادترین سبک عزاداری چیست؟ شاه حسین خوانی است.
مجری: دلیل تان؟
غفارنژاد: شب عاشورا بعد از آنکه اباعبدالله (ع) به کوفیان مهلت میدهد تا صبح فکر کنند یا میخواست وقت دهد تا حر برسد و برگردد.لشکر شام و کوفه شروع به طبل زدن میکنند طوری که انگار طبل جنگ میزنند تا اذیت کنند، چون آدمهای نانجیبی بودند این صدای طبل به خیمهها میرسد و ساکنان حرم اهل بیت (ع) را نگران میکند. مشهور است که حبیب بن مظاهر و مسلم بن عصجه، یکی یکی اصحاب را صدا میکنند دور خیمهها شمشیرها را برهنه میکنند و حیدر حیدر میگویند حالا تجدید بیعت است دل دادن به اهل حرم که ما هستیم و ... این شاه حسین با آن برنامه ارتباط دارد در تبریز هم مردمیترین سبک عزاداری است.
مجری: مختص فقط به تبریز است
غفارنژاد: اصل آن برای تبریز است، اما نه فقط مختص تبریز نیست.
مجری: یعنی اردبیلیها و زنجایی ها...
غفارنژاد: اردبیل را نمیدانم دارند یا نه، ولی میدانم زنجان دارد. شاه حسین نمیگویند و به آن مشق قمه میگویند برای زنجانیها مانند تبریزیها چنین طول و تفسیرو طبل و شمشیر ندارد در همه شهرستانهای آذربایجان گونههای مختلف شاه حسین خوانی را دارند، ولی در تبریز خیلی جلوه دارد و خیلی باشکوه برگزار میشود.
مجری: تهران هم خیلی استقبال میشود
غفارنژاد:بله، تهران هم شاه حسین کم نداریم، ولی به هر حال یک جوری است که مردم علاقه خاصی به این سبک دارند و من در تهران نیز شاهد هستم که برخی دهه اول محرم برای شاه حسین خوانی میآیند.
ماجرای گوشوارهای برای حضرت زهرا (س) و بوسه بر مزار امام حسن مجتبی (ع)
مجری: حاج آقا در ایامی هستیم که دهه آخر ماه صفر است در این ایام رحلت پیامبر گرامی (ص) و به روایتی شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام علی بن موسی الرضا (ع) را پیش رو داریم یادم است یک خاطرهای از اولین سفرتان به مدینه در سالهای گذشته را برای من تعریف کردید و در آن یک جوانی یک نذری را کنار قبرستان بقیع آورده بود که ادا کند. آن را برای ما تعریف کنید خیلی حال خوبی دارد.
غفارنژاد: بله، ما شبها میرفتیم به پشت که مینشستیم و روضه میخواندیم این بنده خدا هم در کاروانی ما بود و من میدیدم که گریه اش برای روضه است، اما حالش به گونه دیگری است. یک روز بعد از نماز صبح این بنده خدا به من گفت: حاجی، من میخواهم یک کاری انجام بدهم نذر کردم مادرم بیمار بود و از دهانم پرید و نذر سنگینی کردم و الان مانده ام چگونه ادایش کنم.که به مدینه برسم برای حضرت زهرا (س) گوشواره بگیرم، در آنجا یک شرطه که فارسی هم بلد بود،گفت: اینها موهومات است. او گوشواره را انداخت روی قبر امام حسن (ع)، به قدری این ماجرا من را منقلب کرد گفتم تا کنار مزار امام حسن مجتبی (ع) رفتی به خاطر مادرش ببین چه کار کرد و با خودم گفتم چه میشود من قبر امام حسن (ع) را ببوسم و کسی من را کتک نزند، جان کتک خوردن ندارم. در همان لحظه یکی از دوستان به من گفت بیا برویم زیارت قبر خانم حضرت ام البنین (س)، من شنیده ام از بانو دفعه اول هر چه بخواهی میدهد خدا میداند ما رفتیم و دور قبر خانم ام البنین (س) گشتیم و فقط گفتم خانم جانم میخواهم بروم قبر امام حسن (ع) را ببوسم کاری کنید این شرطهها کور شوند به سیدالشهدا (ع) به جان بچه هایم؛رفتم مزار امام حسن (ع) را بوسیدم، بوسیدم! صورت کشیدم، صورت کشیدم.
مجری: به به، خوش به سعادتتان
روشن کردن شمعی که آروزی شیعیان است!
غفارنژاد: من پشت قبرستان بقیع یک پیرمرد آذری زبان را دیدم چنان صحبت میکرد که انگار داشت امام حسن (ع) را میدید. به امام حسن (ع) گفت در شهرستان ما امام زادهای است. هر کسی یکی از نیازهای آن را به عهده گرفت تا برایش یه حرم ساختیم کمک کن من بیام و یک سایه بان برایت درست کنم. آنجا آنقدر منقلب شدم. چند روزدیگر شهادت امام حسن مجتبی (ع) است و کسی نیست یک شمع بر مزار ایشان روشن کند، خدا به حق کریم اهل بیت (ع) کاری کند که این آرزو در دل شیعیان نماند.
مجری: الهی آمین
غفارنژاد: یک مدینهای بدون آل سعود.
مجری: ان شاالله، حاج آقا خیلی حال دل ما را با نفس تان زیر و رو کردید و ان شاءالله خدا شما را برای ما نگه دارد و خدا حفظ تان کند.
منبع:باشگاه خبرنگاران