۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۹ : ۰۱
عقیق:بگذارید به عنوان سوال اول به سراغ واقعه تاریخی ولادت حضرت امیر(ع) برویم. از جزئیات تاریخی روزهای ولادت امام علی(ع) مخاطبین ما را آگاه کنید. چه شد که فاطمه بنت اسد برای ولادت حضرت امیر به خانه کعبه رفتند؟
شخصیت ممتاز امیرالمومنین در جامع و جمیع جهات یك انحصار الهى است كه تمامى ابعاد وجودى او منحصر به وجود مقدس خود اوست، هیچكس و با هیچ تعریفى امكان تبیین و ترسیم قلههاى بىتكرار عظمت او را ندارد، كما اینكه بنا به روایت ابن شهرآشوب مازندرانى در جلد سوم مناقب آل ابیطالب صفحه ٢٦٨ رسول اكرم اسلام(ص) به او فرمودند: «یَا عَلِیُّ مَا عَرَفَ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ غَیْرِی وَ غَیْرُكَ ، وَ مَا عَرَفَكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ غَیْرُ اللَّهِ وَ غَیْرِى» یعنی «ای علی، خداوند متعال را نشناخت به حقیقت شناختش جز من و تو، و تو را نشناخت آن گونه که حق شناخت توست، به جز خدا و من»
لذا سخن گفتن از وجود مبارك خلیفه الله و وصى خاتم سفراء الهى از سوى بنده ناآگاه و كوچكى چون این بنده، كارى ناشدنى است، همچنین شمارش و احصاء و شرح آثار و بركات و فضائل اوحتى براى شخصیتهاى بزرگ عالم نیز كارى بسیار سخت و طاقت فرساست؛ امام مجتبى(ع) به عنوان فرزند دختر رسول الله(ص)، خلیفه خدا و وصى امیرالمومنین بعد از شهادت و به خاک سپردن آن حضرت فرمودند: «لَقَدْ قُبِضَ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ رَجُلٌ لَمْ یَسْبِقْهُ الأَوَّلُونَ وَ لا یُدْرِكْهُ الآخِرُونَ در این شب مردی از دنیا رفت که در فضیلت و نیكى و كردار نه از پیشینیان بر او سبقت گرفتند، و نه آیندگان عظمت و بزرگى او را درک خواهند كرد، وَقَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ یُعْطِیهِ رَأیَتَهُ ، وَیُقَاتِلُ جِبْرِیلُ عَنْ یَمِینِهِ وَ مِیكَائِیلُ عَنْ یَسَارِهِ ، فَمَا یَرْجِعُ حَتَّى یَفْتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِ او كسى بود كه هر گاه رسول خدا(ص) پرچم اسلام را به او مىسپرد و وارد میدان جنگ و نبرد مىشد، جبرئیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ او را در میان میگرفتند و در ركاب او جنگ مىكردند، و مادامیكه خداوند او را فاتح و پیروز نمىكرد از میدان جنگ باز نمىگشت»
این روایات تصدیق کننده جایگاه ویژه حضرت علی(ع) است.
بله؛ معلوم میشود على(ع) در كنار و در ركاب پیامبر اعظم(ص) فرمانده منصوب خدا است و شیوخ ملائكه سرباز و مراقب و محافظ او هستند و فتح و ظفر على در هر عرصه و میدانى، مصداق فتح و نصرت ذات اقدس حق تعالى است.
اما ولادت آن حضرت در سیزدهم ماه رجب سال ٣٠ عام الفیل با مقدمهاى بى نظیر و یگانه تحقق پیدا كرد، فرایندى كه پیش و بعد از آن براى احدى از اولاد آدم رقم نخورده بود، ابن صباغ مالكى در صفحه ١٢ "فصول المهمه" و مرحوم علامه مجلسى در "جلد ٣٥ بحارالانوار" ، صفحه هشت نوشته اند: «وُلِدَ بِمکَّةَ الْمُشَرّفَةَ داخِلَ بَیْتِ الْحَرامِ فی یَوْمِ الْجُمعَةِ الثَّالِثَ عَشَرَ مِنْ شَهْرِاللّه ِ رَجَبِ سَنَةِ ثَلاثینَ مِنْ عامِ الْفیلِ علی در داخل خانه خدا در مکه، روز جمعه سیزدهم ماه خدا، رجب سال سی از عام الفیل به دنیا آمد ... وَلَمْ یُولَدْ فِی الْبَیْتِ الْحَرامِ قَبْلَهُ اَحَدٌ سِواهُ، وَهِیَ فَضیلَةٌ خَصَّهُ اللّه تَعالی بِها اِجْلالاً لَهُ وَاِعْلاءً لَمَرْتَبَتِهِ وَاِظْهارا لِکَرامَتِهِ قبل از او کسی در داخل خانه خدا به دنیا نیامده بود و این ولادت فضیلتی است که خدای بلند مرتبه علی علیه السلام را به آن اختصاص داده است، برای تجلیل او و بالا بردن مرتبه او و آشکار نمودن کرامت و بزرگواری او»
حاكم نیشابورى در جلد سوم مستدرک صفحه ٤٨٣ نیز نوشته است: «خبر ولادت على در داخل كعبه به طور تواتر به ما رسیده است مرحوم علامه مجلسى در جلد ٣٥ بحارالانوار و مرحوم علامه امینى در جلد ششم الغدیر صفحه ٢٢ مشروح ماجرا را از قول یزید بن قعنب این گونه روایت كرده اند : من با عباس بن عبدالمطلب و گروهی از پسران عبدالعزّی در مقابل خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین در حالیكه باردار بود و درد زایمان او را گرفته بود وارد مسجد الحرام شد و با دیدن كعبه در حالیكه دستهایش را به دعا بلند كرده بود گفت: رَبِّ اِنّی مُؤمِنَةٌ بِکَ وَبِما جاءَ مِنْ عِنْدِکَ مِنْ رُسُلٍ وَکُتُبٍ، وَاِنّی مُصَدّقَةٌ بِکَلامِ جَدّی اِبْراهِیْمَ الخَلیلِ، وَاِنّهُ بَنی الْبَیْتَ العَتیقَ فَبِحَقِّ الّذی بَنی هذَا الْبَیْتَ وَبِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذی فِی بَطْنی لمّا یَسَّرْتَ عَلَیَّ وِلادَتی! پروردگارا! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شده اند، ایمان دارم و سخن جدّم ابراهیم خلیل را تصدیق می کنم؛ او این خانه عتیق را بنا کرد. پس به حق آن کسی که این خانه را ساخت، و به حق کودکی که در رحم دارم، ولادت این کودک را بر من آسان فرما!»
یزید بن قعنب می گوید: بعد از این دعا فاطمه براى طواف بر گرد كعبه به راه افتاد و ما نگران حال او بودیم، بعد از لحظاتى كه او به پشت خانه و محل مستجار رسید مشاهده كردیم كه پهلوى كعبه شكافته شد و بعد از اینكه فاطمه بنت اسد از همان محل وارد خانه كعبه شد، محل شكاف به هم رسید ما دیگر او را ندیدیم، با سرعت رفتیم تا با گشودن قفل كعبه خودمان را به او برسانیم اما تلاش ما بیهوده ماند و ما باور كردیم كه این ماجرا باید علتى داشته باشد، فَعَلِمْنا اَنَّ ذلِکَ اَمْرٌ مِنَ اَمْرِ اللّه ِ عَزّوجَلّ خبر به سرعت منتشر شد و تمامى اهالى مكه خود را به مسجدالحرام رسانیدند و چهار روز منتظر ماندند تا اینكه همان محل شكاف كه بسته شده بود باز شد و فاطمه بنت اسد در حالیكه قنداقه على(ع) را بر دستهایش گرفته و متبسم بود از آن بیرون آمد و با حالت خاصى گفت: اِنّی فُضِّلْتُ عَلی مَنْ تَقَدَّمَنی مِنَ النِّساءِ لاَِنَّ آسِیَةَ بِنْتَ مُزاحِمٍ عَبَدَتِ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ سِرّا فِی مَوْضِعٍ لایُحِبُّ اَنْ یَعْبُدَاللّه َ فِیهِ اِلاّ اضْطِرارا، من بر زنهای پیش از خود برتری یافتم؛ زیرا آسیة دختر مزاحم (همسر فرعون) خدا را به صورت پنهانی و در جایی عبادت مى کرد که دوست نداشت (یعنی کاخ فرعون) وَاِنَّ مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْران هَزَّتِ النَّخْلَةَ الْیابِسَةَ بِیَدِها حَتّی اَکَلَتْ مِنْها رُطَبا جَنیّا و مریم دختر عمران (مادر حضرت مسیح) درخت خشک خرما را با دستش تکان داد تا رطب تازه ای از آن بخورد، وَاِنّی دَخَلْتُ بَیْتَ اللّه ِ الْحَرامَ فَاَکَلْتُ مِنْ ثِمارِ اَلجَنَّةِ وَ ارزاقها ولی من در هنگام حمل به خانه خدا وارد شدم و از میوههاى بهشتى و روزیهایش بهره مند شدم.
اینجا چند اتفاق مهم افتاده است، اولاً عامه و امامیه به ولادت امیرالمومنین در كعبه اقرار و افتخار كرده اند، و اهمیت این موضوع در جایى اسباب شگفتى مى شود كه مریم مقدسه معصومه با آن همه اجلال و عظمتى كه در قرآن از او شده است در هنگام حمل وجود مبارك حضرت مسیح ماموریت پیدا مىكند تا از محل محراب و عبادت خارج شود و به نقطه دوردستى برود ، یعنى محراب محل زاد و ولد نیست ، اما مادر على را با ظهور نشانههاى وضع حمل به بیت محترم الهى وارد مىكنند، آنهم از محلى كه به احترام او از هم شكافته شده است، ثانیاً در اخبار و روایات از ورود فاطمه بنت اسد به درون كعبه سخن به میان آمده است، اما هیچ كس نتوانسته است بفهمد كه مادر امیرالمومنین بعد از ورود به خانه كعبه به چه جاى دیگرى برده شد و على اعلى در كجا و چگونه به دنیا آمد، و از آن چهار روز شگفت انگیز تاریخ دین و انسانیت خبرى منتشر نشده است و همچنان به عنوان سِرِّ اعظم على سر به مهر مانده است.
آیا این فضائل خاص باعث برتری حضرت علی(ع) در جانشینی برای رسول الله(ص) بود؟
بدون هیچگونه حاشیهاى خودم و شما را در خدمت كلام نورانى رسول اكرم اسلام قرار مىدهم تا با زاویهاى از شخصیت ممتاز على بن ابیطالب از زبان رسول خدا آشنا شویم.
راوى خبر ابابرزه اسلمى است و شیخ الاسلام حمویى جوینى شافعى در جلد اول فرائد السمطین صفحه ١٤٤، ابوعبدالله كنجى در باب ١٥ كفایة الطالب صفحه٢٢، ابونعیم در جلد اول حلیة الاولیاء صفحه ٦٦ این روایت را از قول ایشان اینگونه نقل كردهاند كه در یكى از روزها رسول اكرم اسلام در اجتماع مردم فرمود: «انَّ اللهَ تَعالى عَهِدَ الَىَّ عَهْداً فى عَلِىّ خداوند تعالى درباره على عهد و پیمانى را به من ابلاغ نمود فَقُلْتُ: یا رَبِّ بَیِّنْهُ لى، پس ازابلاغ عهد على، من عرض كردم: پروردگارا عهد على را براى من بیان فرما! فقالَ: اِسْمَعْ! فَقُلْتُ سَمِعْتُ فقال : انَّ عَلِیَّاً رایَةُ الْهُدى، وَ امامُ اوْلِیائى، وَ نورُ مَنْ اطاعَنىِ، على پرچم هدایت، و امام اولیاء من، و نور كسانى كه مرا اطاعت كنند خواهد بود، و اوست كلمه الهیّهای كه من او را ملازم تقوى و متقیّن قرار دادم
توجه مىفرمائید، خداوند متعال نمىفرماید پرچم هدایت در دستهاى علی است، بلكه در مقام تبیین عهد خود با رسول خدا در رابطه با وجود مبارک على(ع) مىفرماید خود على پرچم هدایت است و این بیرق هدایت خدا و پیامبر، امام و پیشواى دوستان خدا و نور جمال و جلال ستایشگران و عبادتگران است.
هر كسى ادعاى پیروى از صاحب رسالت منهاى على را داشته باشد، و یا اینكه جداى از امیرالمومنین خود را دوست خدا و بنده عبادتگر او بداند، دروغ گفته و لاف زده است زیرا كه: هُوَ الْكَلِمَةُ التَّى أَلْزَمْتُهَا الْمُتَّقینَ، اساساً بدون التزام و اعتقاد به على، مفهومى بنام تقوى و شخصیتى به عنوان متقى در نظام هستى شناخته شده نیست؛ مَنْ احَبّهُ احَبَّنى، وَ مَنْ ابْغَضَهُ ابْغَضَنى، كسى كه او را دوست دارد مرا دوست داشته، و كسى كه او را مبغوض دارد مرا مغبوض داشته است.
توجه داشته باشید این خبر به عنوان یك فضیلت بزرگ، و در مقام بشارتى كه قلب و جان رسول اكرم اسلام را نوازش مىدهد، به وجود مقدس خاتم انبیاء داده شده است لذا در ادامه فرمود: فَبَشِّرْهُ بِذلِكَ، اى پیامبر! علىّ را نیز به مقامات بلند او و میثاقهاى جاوید من بشارت بده!
رسول خدا(ص) مى فرمایند: «فَجاءَ عَلِىٌّ فَبَشَّرْتُهُ بِذلِك، على آمد و من او را به بدینها بشارت دادم.»
خبر بسیار مهم و بشارت شوق انگیزى بود، ابلاغ این فضیلتها منظومهها و كهكشانها و آسمانها را سرمست مىكرد اما امیرالمومنین على است كه در سایه این قبیل فضیلتها نیز معجزه جاویدان بندگیش به نمایش مىگذارد و با نگاهى معصومانه و دلبرانه به رسول خدا عرض كرد:
«یا رَسولَ الله: انَا عَبْدُ اللهِ، وَ فى قَبْضَتِهِ، فَانْ یُعَذَّبُنىِ فَبِذَنْبى، گفت اى رسول خدا! من بنده و عبد خدا هستم، پس اگر مرا عذاب كند در اثر گناه و مخالفتى است كه از من سر زده است، فَانْ یُتِمُّ الَّذى بَشَّرْتَنى بِه، فَاللهُ اوْلى بى. و اگر این عهدهایى را كه به من بشارت داده است بر من تمام كند، باز هم او صاحب اختیار و اولى به من است.»
رسول والامقام الهى با دیدن عكس العمل و پاسخ امیرالمومنین در مقام شكر این نعمتها دستهاى الهى خود را به آسمان بلند كرد و عرض كرد:«اللّهُمّ اجْلِ قَلْبَهُ، وَ اجْعَلْ رَبیعَهُ الْایمانَ، خداوندا! قلب او را روشن گردان و او را ربیع و بهار ایمان قرار بده!»
بدون تردید خواسته رسول خدا جلاء و بهارى غیر از آن چیزهایى است كه در ظرف فهم و درك اولاد آدم مىگنجد. خداوند تبارك و تعالى دعاى فرستاده خود را اجابت كرد و خطاب به او فرمود: قَدْ فَعَلْتُ بِهِ ذلِكَ، دعایت را در حق على مستجاب كردم، وقتى سخنان پیامبر به اینجا رسید، حالتى از اندوه سیماى الهى او را گرفت و با اندوه فرمود: ثُمَّ إنَّهُ رَفَعَ إِلَیَّ أنَّهُ سَیَخُصُّهُ مِنَ البَلاَءِ بِشَیْءٍ لَمْ یَخُصَّ بِهِ أَحَداً مِنْ أَصْحَابِی سپس خداوند به من خبر داد كه: او را به بلایا و مصائب و امتحانات خاصّی مخصوص میگرداند، كه هیچیک از اصحاب من به آنها مبتلا نخواهند شد. رسول خدا در ادامه فرمود من عرض كردم: یا رَبِّ! انَّهُ اخى وَ صاحِبى، عرض كردم: بار پروردگار! آخر او برادر من و جانشین من است فَقالَ تَعالى: انَّهُ شَیْئىٌ قَدْ سَبَقَ، انَّهُ مُبْتَلى وَ مُبْتَلى بِهِ خداى تعالى فرمود: این بلاها و مصائب از عالم قضا و قدر من گذشته است؛ على مبتلا خواهد شد و سایر بندگانم نیز به واسطه على امتحان خواهند شد.
آنچه در این روایت تابناک از بیان حضرت نبوى بر عالمیان و آدمیان ارزانى شده است آمیخته با معجزات شگفت انگیزتر تربیتى است كه جز از ناحیه ذوات مقدسه آنها قابل فهم و درک نیست.