۰۷ آذر ۱۴۰۳ ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۱ : ۱۲
در این اثر مجموعهای از سرودههای آقاسی که در طی 16 سال، از سال 68 تا 84 در مطبوعات منتشر شده بود، جمعآوری و تدوین شد. همچنین در این اثر مجموعهای از شعرخوانیهای آقاسی که پیش از این در اثری به چاپ نرسیده بود، توسط فرزند وی گردآوری و در این مجموعه به چاپ رسید.
«شیعهنامه» شامل 700 بیت از این شاعر مردمی و آیینی است که در قالبهای مثنوی، غزل، رباعی، چهارپاره، مخمس با موضوع عاشورا، دفاع مقدس و انقلاب و اشعاری در مدح اهلبیت(ع) در 400 صفحه گرد آمدهاند. مقدمه این اثر با عنوان «کربلاییترین شاعر مرگ آگاه» به قلم یوسفعلی میرشکاک به رشته تحریر درآمده است.
در صفحات نخست این مجموعه مثنوی، در فرازی از پیام مکتوب رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای به مناسبت درگذشت آقاسی آمده است: «شعر روان و با مضمون و خوش ساخت آقاسی که نمایشگر دل پاک و احساسات صادق و هنر خودجوش او بود، بیشک دارای جایگاه ویژهای در ادبیات معاصر است.»
همچنین زندگینامه خودنوشتی از مرحوم آقاسی نیز در این اثر با عنوان «آقاسی هستم» برای اولینبار به چاپ رسیده است. وی در بخشهایی از این زندگینامه که پیش از این در قالب یک مصاحبه با حسین بهزاد به چاپ رسیده و بعدها ویرایش شده بود، میگوید: «محمّدرضا آقاسی هستم. فرزند ششم برآمده از یک خانواده مذهبی که ریشه آن با سه پشت به روستای «ارنگه و چاران» از توابع کرج میرسد. سال 1338 در منزل پدریمان، واقع در تهران، خیابان خیام، پشت امامزاده سید نصرالدین، به دنیا آمدم. در شکلگیری شخصیت فردیِ بعدیِ من ــ بهگمانم ــ خیلی چیزهای متعلق به آن سالهای اول بچگی و محیطی که در آن نشو و نما کردهام دخیل بودهاند. اول از همه به پندارم محیط مساعد خانوادگی منشأ اثر بوده است.
مرحوم پدرم، با آنکه سوادی بهآنصورت نداشت، اما قاری قرآن بود و از مریدان مرحوم آیتالله «حاج سید احمد طالقانی آلاحمد» که روحانی سرشناس محل ما بود و پدر جوانمرد فاضل؛ زندهیاد «جلال آلاحمد». تا آنجا که بهخاطر دارم، از همان اوان کودکی، هر صبح بعد از نماز، صدای تلاوت قرآنِ بابا، توی خانه میپیچید. از طرفی، مادرم حدود چهل سال است افتخار مداحی حضرت قمر بنیهاشم (علیه السّلام) را دارد...».
آقاسی در بخشی از این زندگینامه با اشاره به شعر آیینی میگوید:
«وقتی
نسبت شعر را با شعور بخواهی پیدا کنی، میبینی حلقه رابط در این نسبت درد
است و دردمندی. منتها هر دردی فینفسه موجب شرافت صاحب آن نمیشود. خیلی
شاعرنما داریم که دم به دقیقه از درد شکم و اسافل اعضا مینالند. اما آیا
این دردها ارزشی دارند؟
درد اگر درد غربت از جوار قرب حضرت حق نباشد، اگر این درد، درد دین نباشد، درد بیدردی است، که گفت: «نیست دردی ز بیدردی بَتَر!».
نهتنها توی ساحت شعر، بلکه حتی در وادی قصهنویسی، نقاشی، خوشنویسی و گرافیک و نمایش و سینما، توی هر زمینه ادبی ــ هنری که فکرش را بکنی، حتی بالاتر؛ توی عوالم نیایش و مناجات هم، اگر جوهره این درد، غربت آدمیزاد از ملکوت قرب حق تعالی نباشد، چنین دردی و آثاری که از آن حاصل شوند، به دو پول سیاه هم نمیارزند!...».
ارائه تصاویری از زندهیاد آقاسی برای اولینبار بخش دیگر این اثر را تشکیل میدهد. سروده ذیل یکی از اشعار زندهیاد آقاسی است که در مدح امیرالمؤمنین، حضرت علی(ع)، سروده شده است:
«ساقی امشب باده از بالا بریز
باده از خمخانه مولا بریز
بادهای بیرنگ و آتشگون بده
زان که دوشم دادهای افزون بده
ای انیس خلوت شبهای من
میچکد نام تو از لبهای من
محو کن در بادهات جام مرا
کربلایی کن سرانجام مرا
یا علی درویش و صوفی نیستم
راست میگویم که کوفی نیستم
لیک میدانم که جز دندان تو
هیچ دندان لب نزد بر نان جو
یا علی لعل عقیقی جز تو نیست
هیچ درویشی حکیمی جز تو نیست
لنگلنگان طریقت را ببین
مردم دور از حقیقت را ببین
مست مینای ولایت نیستند
سرخوش از شهد ولایت نیستند
خیل درویشان دکان آراستند
کام خود را تحت نامت خواستند
خلق را در اشتباه انداختند
یوسف ما را به چاه انداختند
کیستند اینان رفیق نیمهراه
وقت جانبازی به کنج خانقاه
فصل جنگ آمد تماشاگر شدند
صلح آمد لاله پرپر شدند
دل به کشکول و تبرزین بستهاند
بهر قتلت تیغ زرین بستهاند
موجها از بس تلاطم کردهاند
راه اقیانوس را گم کردهاند
موجها را میشناسی مو به مو
شرحی از زلف پریشانت بگو
بازکن دیباچه توحید را
تا بجوید ذرهای خورشید را
یا علی بار دگر اعجاز کن
مشتهای کوفیان را باز کن ...»
محمدرضا آقاسی از شاعران نامدار آیینی و اهل بیتی(ع) در سالهای اخیر است که فعالیت شعری خود را از دهه 50 آغاز کرد. مثنویهای شورانگیز وی در رثای اهل بیت(ع) توانست در مدت کوتاهی مخاطبان بسیاری را به سمت خود جلب کند. به اعتقاد کارشناسان زبان ساده و بیان مفاهیم والا در قالب کلمات همهفهم از جمله دلایل استقبال مخاطبان از سرودههای این شاعر است. وی در سوم خرداد سال 84 به دلیل بیماری قلبی دار فانی را وداع گفت.
منبع: ابنا
211008