۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۳ : ۰۹
1. اين كه وقتي پيراهن آغشته به خون يوسف را برادران با چشم گريان به حضور
يعقوب آوردند[1] شكل پيراهن نشان داد كه اينها دروغ مي گويند[2]، زيرا
اگر گرگ كسي را بدرد پيراهن وي سالم نمي ماند. اين پيراهن كه پيكر يوسف
صديق را مي پوشاند از صداقت سهمي برده، شهادت صادقانه داد و دروغگويان را
رسوا كرد.
2. اين كه وقتي همسر عزيز مصر حضرت يوسف را تعقيب كرد و پيراهنش را از پشت
پاره كرد و عزيز مصر را نزديك در ديد، دراين هنگام يوسف (ع) را متهم
كرد[3] در آن جا كسي گفت: اگر پيراهن حضرت يوسف از جلو دريده شده معلوم مي
شود قصد تجاوز داشته و همسر عزيز مصر از خود دفاع كرده و جلو پيراهن او را
گرفته و پاره كرده است، اما اگر از پشت سر دريده شده معلوم مي شود يوسف
خواسته بگريزد و آن زن از پشت سر دست انداخته و پشت پيراهن او را پاره كرده
است. اين جا هم پيراهن يوسف صديق شهادت صدق داد و مدعي كذب و افترا را
رسوا كرد[4].
3. اين كه وقتي به فرمان آن حضرت پيراهن وي را براي درمان چشم نابيناي يعقوب مي بردند و بر چهره او افكندند، وي بينا شد[5].
و اينها همه از كرامات يوسف صدّيق بود.
پي نوشت:---------------------
[1] سوره يوسف، آيه 16.
[2] سوره يوسف، آيه 18.
[3] سوره يوسف، آيه 25.
[4] سوره يوسف، آيات 28 ـ 26.
[5] سوره يوسف، آيه 93.
تفسير موضوعي، ج7، ذيل فصل حضرت يوسف(ع).
منبع:انوارطاها