۰۷ آذر ۱۴۰۳ ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۲ : ۱۳
شیخ مفید فرمود: «با همان بچّه او را دفن کنید».
پس آن مرد برگشت. در وسط راه دید مرد اسب سواری از پُشت سر، سریع می آید، وقتی به نزدیک مرد رسید، گفت: «ای مرد! شیخ مفید فرموده است که شکم آن زن را پاره کنید وطفل را بیرون بیاورید وزن را دفن کنید».
آن مرد نیز همین کار را کرد. پس از مدّتی اتّفاق را برای شیخ مفید بیان کردند، شیخ فرمود: «من کسی را نفرستادم ومعلوم است که آن شخص صاحب الامر (علیه السلام) بوده است. حالا که در احکام دینی اشتباه می کنم همان بهتر که دیگر احکام دینی را بیان نکنم».
پس به خانه رفتند ودرب خانه را بستند وبیرون نیامدند.
ناگاه از حضرت ولی عصر (علیه السلام) نامه ای برای شیخ مفید آمد که: «بر
شما واجب است تا احکام دینی را بیان کنید وما هم شما را همراهی کنیم ومواظب
باشیم که اشتباه نکنید».
پس شیخ مفید دوباره شروع به بیان احکام دین کرد.
پی نوشت:
منبع نجم الثاقب
منبع:روضه