۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۷ : ۰۴
یکی از رویدادهای مهم تاریخی پیوند آسمانی حضرت محمد (ص) با حضرت خدیجه (س) بود، ازدواج با بانویی که خودش یکی از ثروتمندترین زنان دوران خودش بود و هرآنچه که داشت از مال و جان و نفس فدای اشاعه دین مبین اسلام کرد.
خدیجه زنی بازرگان و دارا بود که به اِمرأةالقریش (یعنی شاهزاده خانم قریش) شهرت داشت. طبق برخی نقلها خدیجه پیش از پیامبر اسلام، دو بار ازدواج کرده بود (ابی هاله هند بن زراره تمیمی و عتیق بن عائد مخزومی). اما تعدادی از محققین از جمله جعفر مرتضی عاملی بر این عقیدهاند که خدیجه قبلاً با کسی ازدواج نکرده بود و اولین و تنها ازدواج او، ازدواج با پیامبر اسلام بود. [۴]حضرت خدیجه بیشتر در خرید و فروش ابریشم بود. [۵]داستان ازدواج او با پیامبر اسلام چنین است که حضرت محمد (ص) ابتدا در کاروانهای تجاری او کار میکرد و او از امانتداری و کاردانی او خوشش آمده بود و گفته میشود که حضرت خدیجه (س) از محمد (ص) خواستگاری کردهاست؛ و در برخی روایات آمده است که مراسم خواستگاری با حضور عموی پیامبر اسلام، ابوطالب و ورقة بن نوفل پسر عموی حضرت خدیجه (س)، که مردی دانشمند و گریزان از پرستش بتها بود، انجام شد.
پس از خواندن خطبه عقد توسط ابوطالب، پیامبر اسلام از جای برخاست و آماده رفتن شد. در این هنگام خدیجه به او گفت: «إلی بیتک فبیتی بیتک و أنا جاریتک ' به سوی خانه خود بیایید که خانه من خانه شما و خودم خدمتکار شمایم.
به گفته پیامبر اسلام هیچکدام از زنان او به اندازه حضرت خدیجه (س) نزد او گرامی نبودهاند. او تا زمان حیات حضرت خدیجه (س) با زن دیگری ازدواج نکرد. [۶]حضرت محمد (ص) در ۲۵ سالگی با خدیجه ازدواج کرد. گفته میشود که حضرت خدیجه (س) در آن موقع ۴۰ سال داشت، ولی با توجه به حمل فاطمه و ولادت او که در سال پنجم بعثت میباشد این قول نمیتواند درست باشد و اقوال دیگر همچون ۲۵ یا ۲۸ سال، که در برخی کتابها [۷]ذکر شده، قابل قبولتر است.
حضرت خدیجه (س) پس از ازدواج با حضرت محمد (ص) تمام ثروتش را برای دین اسلام خرج کرد. او سه پسر برای پیامبر آورد، قاسم، عبدالله و طاهر که همگی در کودکی فوت کردند؛ همچنین چهار دختر به نامهای زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه زهرا داشتند.
درباره ازدواج حضرت محمد (ص) با حضرت خدیجه (س) گفته شدهاست که حضرت محمد (ص) پیش از ازدواج با حضرت خدیجه (س) برای او کار میکرد و حضرت خدیجه (س) از زنان ثروتمند قریش بودهاست. ثروت خدیجه و کارفرما بودن او نشان میدهد که پیش از حضرت محمد (ص) نیز زنان حق داشتن ثروت و حق کارفرما بودن را داشتهاند و مردان از کار کردن برای زنان شرمسار نبودهاند.
حضرت خدیجه (س) بانویی خردمند، دوراندیش و شرافتمند بود و از نظر نسب از زنان قریش برتر بود، او در اثر امتیازات اخلاقی و اجتماعی متعددی که داشت، در زمان جاهلیت، طاهره و سیده قریش نامیده میشد، بنابر مشهور، او قبلاً دو بار ازدواج کرده و همسرانش درگذشته بودند، البته دلایلی در مقابل مبنی بر این که ایشان تا قبل از ازدواج با رسول خدا (ص) هرگز ازدواج نکرده بود وجود دارد که در برخی کتب تاریخی شیعه و سنی درباره آن بحث شده است، به هر سوی بزرگان قریش همه علاقهمند به ازدواج با او بودند، مردان نامداری همچون عقبة بن ابیمعیط، ابوجهل و ابوسفیان از او خواستگاری کرده بودند و او موافقت نکرده بود.
حضرت خدیجه (س) با محمد (ص) خویشاوند بود و نسب هر دو در قصی به هم میرسید، او اطلاعاتی از آینده درخشان محمد (ص) داشت و علاقهمند به ازدواج با او بود. حضرت خدیجه (س) به حضرت محمد (ص) پیشنهاد ازدواج داد و محمد (ص) با موافقت عموهایش، این پیشنهاد را پذیرفت و در یک جمع خانوادگی ازدواج صورت گرفت، بنا بر قول مشهور در این هنگام خدیجه ۴۰ سال و حضرت محمد (ص) ۲۵ سال داشت.
آیتالله جعفر سبحانی در کتاب «فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام» درباره علل ظاهری و باطنی این ازدواج این چنین بیان میکند: مردان مادی که همه چیز را از دریچه مادیگری مطالعه میکنند، پیش خود چنین تصور میکنند که، چون حضرت خدیجه ثروتمند و تجارت پیشه بود، برای امور تجارتی خود، به یک مرد امین بیش از هر چیزی نیاز داشت، از این لحاظ، با محمد (ص) ازدواج کرد و محمد (ص) نیز از وضع زندگی آبرومندانه او آگاه بود، با اینکه توافق سنی نداشتند؛ تقاضای او را پذیرفت.
آنچه را تاریخ نشان میدهد، این است که محرک حضرت خدیجه برای ازدواج با امین قریش، یک سلسله جهات معنوی بود، نه جنبههای مادی، اینک شواهد ما: ۱- هنگامی که از میسره، سرگذشت سفر جوان قریش را میپرسد؛ او کراماتی را که در طول این سفر از او دیده بود و آنچه را از راهب شام شنیده بود، برای او نقل میکند، حضرت خدیجه (س) شوق مفرطی که سرچشمه آن علاقه به معنویت محمد (ص) بود در خود احساس میکند و بیاختیار به او میگوید: میسره! کافی است، علاقه مرا به محمد؛ دو چندان کردی، برو که من، تو و همسرت را آزاد کردم و ۲۰۰ درهم و دو اسب و لباس گرانبهایی در اختیار تو میگذارم.
روزی خدیجه در خانه خود نشسته بود و دور او را کنیزان و غلامان گرفته بودند، یکی از دانشمندان یهود نیز در آن محفل بود، اتفاقاً جوان قریش از کنار منزل آنها گذشت و چشم دانشمند یهود به پیامبر افتاد، فوراً از خدیجه درخواست کرد که از محمد تقاضا کند، از مقصد خود منصرف شود و چند دقیقه در این مجلس شرکت کند.
رسول گرامی (ص) تقاضای دانای یهود را که مبنی بر نشان دادن علایم نبوت در بدن او بود پذیرفت، در این هنگام حضرت خدیجه رو به دانشمند یهودی کرد و گفت: هرگاه عموهای او از تفتیش و کنجکاوی تو آگاه گردند، عکسالعمل بدی نشان میدهند، زیرا آنان از گروه یهود به برادرزاده خود هراساس دارند، در این موقع، دانای یهود گفت: مگر میشود به محمد (ص) کسی صدمهای برساند! در صورتی که دست تقدیر، او را برای ختم نبوت و ارشاد مردم پرورش داده است، خدیجه گفت: از کجا میگویی که او حایز چنین مقام میشود؟ وی گفت: من علایم پیامبر آخرالزمان را در تورات خواندهام و از نشانههای او این است که پدر و مادر او میمیرند و جد و عموی وی از او حمایت میکنند و از قریش زنی را انتخاب میکند که سیده قریش است، سپس اشاره به حضرت خدیجه (س) کرد و گفت: خوشا به حال کسی که افتخار همسری او را به دست آورد.
حضرت خدیجه (س) زنی بود بسیار مهربان و بیشتر اوقات لباس زرد رنگ میپوشید، زیرا میدانست همسرش محمد بن عبدالله رنگ زرد را در لباس او دوست دارد.
منبع:باشگاه خبرنگاران