۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۹ : ۰۴
بوی حسین بن علی(ع) به مشام می رسد، غم و غصه های اهل بیت در دل ها فوران می کند و باعث می گردد هر فردی که نام سیدالشهدا(ع) را می شنود، اشک در چشمانش حلقه بزند و ناخودآگاه گریه کند، گریه ای که با دیگر گریه های دوران عمرش متفاوت است.
کاروان هایی 30 الی 40 نفره با نمادهایی خاص همراه با یک روحانی بدون وقفه به سمت حرم الحسین(ع) حرکت می کنند، لبیک گویان پیش می روند و شوق رسیدن به وصال آن ها را از خود بی خود کرده است.
کاروانی حدودا 40 نفره که مشخص بود اهل خراسان جنوبی هستند، نظرم را به خود جلب می کند، روحانی کاروان در حال نوحه سرایی است و این شعر معروف را می خواند " بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا ... "
صدای گریه و شیون کاروان در آسمان بلند است و هر بیننده ای را در خود غرق می کرد، نمی دانم چندمین باری است که به دیدار اربابشان می آیند اما هرچه هست عشق به حسین بن علی(ع) آن ها را خود بی خود کرده بود.
منتظر شدم تا نوحه سرایی و روضه روحانی کاروان به پایان برسد تا اندکی را با وی به گفتگو بنشینم.
در کنار موکبی نشستیم، با چای پذیرایی شدیم، وقت را غنیمت شمردم، دفترچه یاداشتم را بیرون آوردم و شروع به نوشتن کردم.
پیمودن بیش از 2000 کیلومتر راه و همچنین بیش از 80 کیلومتر پیاده روی برای کسی که اولین بار است زائر کربلا میشود خاطره شیرینی است که در تمام عمر از یادش نخواهد رفت، روحانی روستای طارق خراسان جنوبی دوست دارد این سفر را دوباره و چندباره در سالهای بعد تکرار کند و با گریه می گوید: «آرزو دارم که باری دیگر نیز اجازه بدهند این راه را پیاده طی کنم و اکنون نیز خدا را شاکرم که این توفیق را نصیبم کرده که امسال به پابوس سید الشهدا(ع) نائل شوم.
نامش محمدرضا و اهل زاهدان است، 33 سال سن دارد و دارای یک فرزند است و خداوند توفیق تبلیغ معارف دین در روستای طارق خراسان جنوبی را به او عنایت کرده است.
آرزوهای زیادی داشته، اما همه را به خاطر زیارت حسین بن علی(ع) به فراموشی سپرده و تنها هدف و آرزویش را رسیدن به مقصد عشق عنوان می کند.
با تبلیغ فراوان توانسته یک کاروان 40 نفره ای را برای زیارت حسین بن علی(ع) راهی کربلا کند و از این بابت بسیار خوشحال است و مایه مباهات خود عنوان می کند.
به خاطر تشکر از سیدالشهدا(ع) و برای اینکه وی را دعوت به حضور کرده است، مدتی را به عنوان خادم در خدمت زائران سپری می کند و این خدمت را برای خود افتخاری غیر قابل باور می داند.
حجت الاسلام صادقیان در گفتگو با خبرنگار «حوزه» در رابطه با علت حضورش در اربعین حسینی اظهار کرد: هم به عنوان اهمیت پیاده روی اربعین و ثواب آن و هم به دلیل سنت و شور و نشاطی که در این حضور وجود دارد، و هم به عنوان اینکه یک مسئله سیاسی محسوب می شود، باعث گشت تا در این حضور میلیونی شرکت کنم.
وی افزود: با توجه به تحریم و شرایط بد اقتصادی که دشمنان انقلاب برای کشور ما ایجاد کردهاند، شاید در این فکر بودند که با این شرایط، ایرانی ها حضور کمتری در ارابعین خواهند داشت اما باید بدانند که نه تنها ملت ایران از حضورشان کاسته نشده است بلکه با اراده ای قوی تر پای در این راه نهاده اند.
روحانی روستای طارق با بیان اینکه دشمنان خیالات خامی را در ذهن خود می پرورانند، خاطر نشان کرد: عشق به ابی عبدالله(ع) حد و مرز ندارد، لذا از سرتاسر کره خاکی برای شرکت در این شکوه میلیونی حضور می یابند.
حجت الاسلام صادقیان با اشاره به اینکه دوست دارم یک سال را به عنوان خادم زائران حسین بن علی(ع)، در این راهپیمایی حضور داشته باشم، مطرح کرد: در روایات آمده است که اگر قصد ورود به یکی از حرم های مطهر را دارید ابتدا غسل زیارت کنید، اما تنها حرمی که ما را با همان گرد و غبار راه می دهند و می پذیرند، حرم ابی عبدالله است.
وی ادامه داد: بهتر است با همان حالت تشنگی وارد حرم شویم تا مصائبی که به اهل بیت روا داشته اند را بیشتر درک کنیم.
این زائر اربعین حسینی ادامه داد: زیارت اباعبدالله(ع) بسیار ارشمند است اما اینکه با پای پیاده گام در راه زیارت بنهی و سختی ها و مشقت ها را بیشتر درک کنی، ارزشمندتر است.
حجت الاسلام صادقیان با اشاره به اینکه باید سختی ها را با جان خرید تا مصائب را با چشم دل نظاره کرد، عنوان داشت: حضور روحانیت قطعا در ایجاد وحدت و همدلی بین برادران اهل شیعه و سنی بسیار تأثیرگذار است و همچنین می تواند در وفاق و همدلی بین مردمان کشور ایران و عراق کمک کند.
وی بیان کرد: امام حسین(ع) تنها مال شیعیان نیست بلکه به همه ی مردم جهان تعلق دارد، لذا میبینیم که در پیاده روی اربعین از سراسر دنیا مردمانی به عشق اباعبدالله حضور یافته اند و این حضور را نیز مایه سربلندی خود عنوان می کنند.
این زائر اربعین حسینی با بیان اینکه در اینجا همه هستند و بین سایر فرق اختلافی و برتری وجود ندارد، ادامه داد: ما نیز به عنوان یک روحانی می توانیم با لباس روحانیت نمادی از تشیع و شیعه واقعی را به نمایش بگذاریم.
حجت الاسلام صادقیان با اشاره به اینکه دشمنان به دنبال آن هستند تا وحدتی که بین ایران و عراق وجود دارد را از بین ببرند، مطرح کرد: مستکبرین جهان باید بدانند که در این فتنه خود موفق نخواهند بود زیرا این وحدت کنونی که با نام ابی عبدالله گره خورده است پاره شدنی نیست و نخواهد بود.
وی یادآور شد: در راه شاهد هستیم که مردمان عراق خرج یک سال خود را برای پذیرایی از زائران اباعبدالله الحسین(ع) نذر می کنند و این نشان از آن دارد که عشق به سیدالشهدا انتهایی ندارد و همه حاضراند از جان و مال خود برای رسیدن به این عشق بگذرند.
روحانیمستقر روستای طارق خراسان جنوبی افزود: مهمترین پیامی که حضور میلیونی اربعین حسینی به دشمنان و آن دسته از افرادی که چشم دیدن چنین تصاویری را ندارند، می رساند این است که تا نام حسین(ع) و شیعه زنده است آن ها هیچ غلطی نمی تواند بکنند.
حجت الاسلام صادقیان با اشاره به اینکه نام اهل بیت و سیدالشهدا خاموش شدنی و از بین رفتنی نیست و این را نیز خود خدا وعده داده است، گفت: علت اینکه دشمنان هیچگونه خبری از اربعین حسینی مخابره نمی کنند نیز این است که به ضررشان می باشد و می ترسند این حضور فراگیرتر از اکنون شود و تا جایی پیش رود که به افکار پلیدشان پایان دهد.
وی یادآور شد: دشمنان به این نتیجه رسیده اند که شیعه از چند جهت می تواند ضربه بخورد که یکی از آن موارد از بین بردن نام حسین(ع) و برهم زدن جلساتی است که برای سیدالشهدا و دیگر ائمه برگزار می کنیم، لذا باید کاملا هوشیار باشیم و در دام هایی که برای شیعیان پهن کرده اند نیفتیم.
این زائر حسین ابن علی(ع) گفت: عشق به سید الشهدا مرزی ندارد، لذا امیدوارم سال آینده نیز راهی این سفر پر از خیر و برکت شوم و به وظیفه ای که بر دوشم نهاده شده عمل کنم.
حجت الاسلام صادقان ابراز داشت: ایران اسلامی امروز در منطقه به یک قدرت بی بدیل تبدیل شده و روابطش با عراق هر روز بهتر از دیروز می گردد، لذا امیدواریم این دوستی و اتحاد همچنان ادامه داشته باشد و تا جایی پیش رود که دیگر مرزی بین ما و آن ها وجود نداشته باشد.
کاروان عشق پس از استراحتی کوتاه و پذیرایی مختصر آماده حرکت می شود و لبیک گویان به سمت کربلا حرکت می کند.
حجت الاسلام صادقان نیز با گفتن یا علی(ع) از جا برمی خیزد تا به کاروان ملحق شود، خداحافظی کرد و به راه افتاد، اما پس از برداشتن چند گام صورتش را برگرداند و گفت « قدر این حضور را بدان» و سپس دستی تکان داد و در سیل جمعیت گم شد.
با گفتم آخرین جمله اش اندکی به فکر فرو رفتم که آیا واقعا قدر این حضور و زیارت سید الشهدا(ع) را به معنی واقعی دانسته ام یا خیر، در همین فکر بودم که پیرزن عصا به دستی که قدش نیز اندکی خمیده بود جلویم سبز شد، خواست برایش جرعه ای آب از صاحب موکب طلب کنم، هنگامی که به خواسته اش عمل کردم و برایش آب آوردم، دعایی بر زبان جاری کرد و گفت « ان شاءلله که از جوانی ات خیر ببینی»، همین را گفت و به راهش ادامه داد.
رشته افکارم تماما پاره گشته بود، عشق به سید الشهدا(ع) افرادی را در راه اربعین قرار داده بود که هر کدامشان درسی را به انسان می آموزند، یکی انسان را در خود فرو می برد که در کجای دنیا قرار دارد و دیگری با گفتن یک جمله تو را متحول می کند.
آری اینجا کربلاست، جایی برای تغییر کردن...
منبع:حوزه