۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۹ : ۰۵
عقیق: روزی شیخ انصاریان در حرم امیرالمؤمنین(ع) بشدت اشک می ریخت. شخصی از مشایخ عرب که شیخ را نمی شناخت و بهره ای هم از کمال نداشت به ایشان جسارت کرده، گفت:در گریه ات ریا می کنی!
شیخ با کمال ملایمت فرمود: باب دخول حرم
الهی، گریه است. اگر من ریا می کنم تو سعی کن که با خلوص گریه کنی که بسیار ممدوح
است.(1)
در کتاب خویش چون حی قدیر
بندگان را گفت ولیبکوالکثیر
خیز و شبها چشم دل بیدار کن گریه
از خوف خدا بسیار کن
چون بگرید مؤمن از خوف خدا
لرزه می افتد به عرش کبریا
گریه بر هر درد بی درمان دواست چشم
گریان چشمه ی فیض خداست
از پی هر گریه آخر خنده ای است مرد آخر
بین مبارک بنده ای است
آب کم جو، تشنگی آور به دست تا
بجوشد آبت از بالا و پست
تا نگرید ابر کی خندد چمن
تا نگرید طفل کی نوشد لبن
تا نگرید طفلک حلوا فروش بحر رحمت در نمی آید
به جوش
ای برادر طفل، طفل چشم تست کام خود
موقوف زاری دان نخست
کام تو موقوف زاری دل است بی
تضرع کامیابی مشکل است
چون خدا خواهد که غفاری کند میل
بنده جانب زاری کند
ای خدا زاری ز تو مرهم ز تو هم
دعا از تو اجابت هم ز تو(2)
پی نوشت ها:
1_(آیین نیایش، ص222)
2_(مثنوی معنوی)
211008