عقیق:مراسم شب چهارم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام سید حسین مومنی، مناجات خوانی و قرائت دعای ابوحمزه ثمالی و روضه خوانی توسط حاج منصور ارضی و مداحی حاج ابوالفضل بختیاری در مسجد ارک برگزار شد.
در ادامه متن سخنان حاج منصور ارضی را بخوانید:
راه اول عقوبت بر این است که راه خیر بر تو بسته میشود
کسی که معرفت دارد میداند که خدا با بی محلی بنده را ادب میکند. در روایت دارد که یک عده را با اضافه کردن ثروت ادب میکند یعنی او را مشغول به مال دنیا میکند که یاد خدا نیفتد، اما درباره کسی را که دوست دارد به موسی(ع) میگوید فقرا در نداری عشق میورزند به خدا این هم یک جور ادب است. در دعای ابوحمزه میبینیم که حضرت سجاد علیه السلام خداوند متعال را این گونه اعلام میکند و عرض ادب میکند: "لاَ تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِکَ" حضرت عقوبت را اینگونه معنا میکند: "لا تُؤَدِّبْنی بِعُقوُبَتِکَ وَلا تَمْکُرْ بی فی حیلَتِکَ" چه کسی گرفتار عقوبت میشود؟ "مِنْ اَینَ لِی الْخَیرُ یا رَبِّ" هر کسی که خیر بر رویش بسته شود. یعنی هر کاری میکند شر میشود هر کاری میکند به بن بست میخورد. راه اول عقوبت بر این است که راه خیر بر تو بسته میشود "مِنْ اَینَ لِی الْخَیرُ یا رَبِّ" اصلا خیر دیگر کجاست؟ پس اگر راه خیر برمن بسته شده است خودت را بسنج، اگر خیر نمیتوانی انجام بدهی معلوم میشود خدا دارد عقوبتت میکند. اصلا رفیق خیر نداریم معلوم میشود که دارد عقوبتت میکند. همه اش این رفیق تو را به یاد گناه و مسخره بازی میاندازد. حتی در وسایل هم خیر و شر داریم. میبینی کسی وسیله خیر میخرد، مثلا تلفن همراه که همه دارید. باتلفن همراه میخواهد یک صحبتی بکند و یک صدایی را بشنود، نمیآید پول اضافی بدهد، همان پول را در راه خیر خرج میکند، اگر دیدی پولت را برای یک دستگاه تلفن همراهی دادی که میتوانستی از آن کمتر خرج کنی اما همان کار را کردی برای تو شر است. خودت را گول نزن چون بساط شیطان در زندگی ات بیشتر میشود، خوب راهش را با یک تلفن ساده ببند. پس کی عقوبت شده است؟ کسی که راه خیر بر او بسته شده است.
وقتی اجازه نمیدهی من با تو حرف بزنم این عقوبت است
"وَلا یوُجَدُ اِلاّ مِنْ عِنْدِکَ" خودت به من بگو من کجا در خانهی تو را پیدا کنم. اصلا من دیگر به تو راهی ندارم، وقتی من به تو راهی ندارم حرف من را گوش نمیدهی اجازه نمیدهی من با تو حرف بزنم این عقوبت است دیگر، هر کسی این طوری گرفتار است خودش را بسنجد. "وَمِنْ اَینَ لِی النَّجاه وَلا تُسْتَطاعُ اِلاّ بِکَ" اصلا خودت من را زمین زدی و دعوایم کردی راه نجات را نشان بده. یک موقع میآمدم در خانه امام حسین علیه السلام گریه میکردم من را نجات میدادی، این را هم دیگر نمیتوانم. اصلا بعضیها ناراحتند میگویند دیگر نمیتوانیم گریه کنیم، نکند ما را داری عقوبت میکنی، من دیگر استطاعتی ندارم بیایم به این نجات برسم به این راه برسم به این مسیر برسم، مگر خودت کمک دهی. باز به خودش برمیگردانی میگویی من هیچ کاره ام دارم در آلودگی فرو میروم "وَمِنْ اَینَ لِی النَّجاه وَلا تُسْتَطاعُ اِلاّ بِکَ" . شاید مناجات را دوست دارد، شیطان هم که دستش بسته است، مثلا با رفیقش آمده مسجد ارک ببینند فضا چگونه است. اما یک وقت میبینی برایش فرق نمیکند قهوه خانه برود یا مسجد، چه فرقی میکند گناه انجام بدهی یا قهوه خانه بروی؟ در هر دو صورت داری خودت را نابود میکنی. البته یک روزه هم میگیری یک نمازی هم میخوانی و خم و راست میشوی. از قدیم همیشه در مقابل مسجد قهوه خانه بوده است، از پنجاه یا شصت سال پیش که من یادم میآید همین گونه بود. بعضیها از صبح تا شب در این قهوه خانهها مشغول بازی کردن بودند و پول حرام جابه جا میشد و مدام گناه میکردند. الان هم همین گونه است، هرکی غیرت دارد به غیرتش رجوع کند.
تا نور حسین علیه السلام است ما نمیتوانیم دوستانش را گمراه کنیم
"لا الَّذِی أَحْسَنَ اسْتَغْنَی عَنْ عَوْنِکَ وَ رَحْمَتِکَ" اصلا تو به من راه زیبای نیکوکاری و استغنا را بگو، اگر تو کمک ندهی من را به رحمتت وصل نکنی، من کجا دارم بروم؟ همه اش برای عقوبت است. "وَ لا الَّذِی أَسَاءَ وَ اجْتَرَأَ عَلَیْکَ وَ لَمْ یُرْضِکَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِکَ" این آخریش خیلی بد است. من بدکاری کردم جرات کردم برتو، تو را هم راضی نکردم این صفت شیطان است "خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِکَ" زور میخواهی پول میخواهی مقام میخواهی که منم منم کنی باشد بیا شیطان همهی اینها را داشت، گفت من میخواهم بمانم، تو از آن طرف هدایت کن من از این طرف گمراه میکنم، گفت باشد، تا قیامت به تو عمر میدهم بمانی تو گمراه کن و من هدایت. روایت داریم میگوید وقتی که اباعبدالله علیه السلام به شهادت رسید، شیطان و ایادی اش همه باهم خوشحالی کردند ولی وقتی دیدند بعد از شهادت، هدایت در خون حسین علیه السلام است و همه به او رجوع کردند، همگی فریاد زدند که تا نور حسین علیه السلام است ما نمیتوانیم دوستانش را گمراه کنیم.
دل خوشی برای مومن فقط خداست
هرکسی را که خدا از او رضایت نداشته باشد "خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِکَ" از درگاهش بیرون میکند. شتر حیوان اهلی است اما یک مرتبه چموش میشود و هرچه صاحبش افسارش را میکشد نمیتواند مهارش کند. دیگر صاحبش رهایش میکند و حیوان به بیابان میرود. مثل بعضی از جوانان گنه کار، مثل بعضی از پولدارهای گنه کار. بعد یک مقداری در بیابان میگردد نه آبی گیر میآورد نه غذایی. به خدا بگویید خدایا افسار ما را رها نکنی. شب جمعه خواندی، افسار تو کجاست؟ "یا مَن بِیَده ناصیَتی" ای کسی که موی پیشانی من به دست توست، من را رها نکن. خدایا این همه جوان یکی از اینها هم باتو آشتی کند پرونده همه بسته میشود. این قدر به یک موبایل دلت را خوش نکن، به ظاهرت، به داشته هایت، به علمت، دل خوشی برای مومن فقط خداست. هنوز دهه اول تمام نشده یک جوری با خدا حرف بزن و بخواه بتوانی از این به بعد زبانت دلت چشمت و گوشت را کنترل کنی.
نمیتوانی که دست از بنده ات برداری بگویی من این را خلق نکردم و پرورشش ندادم
من یک وقت هایی در دعای سحر به این عبارت "سُبْحَانَ مَنْ یَعْلَمُ جَوَارِحَ الْقُلُوبِ" توجه
کردم. غیر از این جوارح ساده ظاهری که داری، یک سری جوارح است برای قلبهاست، آنها
چیست؟ نمیفهمم، هنوز خودم به آن نرسیده ام. پس حضرت ادب کردن خدا را باعقوبت توضیح
میدهد. خدایا اگر تو میخواهی من را عقوبت کنی، باتوجه به کلام امام سجاد علیه
السلام همین الان من در عذابم. اینجاست که اسم حقیقیش را میبری "یا رب" . تویی که رب منی. نمیتوانی که دست از
بنده ات برداری بگویی من این را خلق نکردم پرورشش ندادم. در کمیل میخوانیم "اَنْ تُضَیِّعَ مَنْ رَبَّیْتَهُ" آیا تو ضایع میکنی. اینجاست که یا رب
را نمیگوید سه مرتبه بگو، امام میفرمایند هر چقدر نفس داری بگو. یک مقدار به
خودت برس برای خودت وقت بگذار. خدا گفته خوراک تو در ماه مبارک رمضان قرآن است.
بخوان تا دلتان پاک شود و وقتی میآیید با ورودتان دل چند نفر را هم زنده کنید عوض
کنید نه اینکه با زبانتان افراد را دور کنید که خیلی بد است . خدا انشاءالله به ما
توفیق بندگی دهد
اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در شب چهارم ماه مبارک رمضان
اشعار مناجاتی حاج منصور
ارضی در ابتدای جلسه
با درد آمدیم امان را طلب کنیم
مهمان نوازی رمضان را طلب کنیم
ما سالهاست قسمتمان خشکسالی است
دریا کجاست اشک روان را طلب کنیم
در هیاهوی ما به خدا که خدانبود
دیگر بس است که هیجان را طلب کنیم
موسی به یُمن ضعف تکلم کلیم شد
باید که از سکوت بیان را طلب کنیم
جِرمَش کم است و جُرم گناهش بزرگ
آه بگذار اختیار زبان را طلب کنیم
حاجات ما به درد تقرب نمیخورد
تو یادمان بده که همان را طلب کنیم
وقتی کنار رحمت دریا نشسته ایم
حیف است آب قطره چکان را طلب کنیم
حیف است جای درد و دل همجواری اش
هی ازکریم لقمهی نان را طلب کنیم
یکبار هم برای رضای خدا نشد
که حاجت امام زمان را طلب کنیم
از دستهای ضامن آهو خدا کند
تضمین این رفاقتمان را طلب کنیم
حاجات نوکرت رمضان هم محرم است
بودن کنار سینه زنان را طلب کنیم
گمنامی شهید به ما درس میدهد
ما زنده ایم نام ونشان را طلب کنیم
............................................................................................
اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در میان جلسه
داغش ز اشک ترش دیده میشود / از حال و روز محتضرش دیده میشود
بردارد از سرش اگر عمامه را هنوز / آثار سوختن به سرش دیده میشود
کوچه به کوچه میرود و روی نیزهها / راس مبارک پدرش دیده میشود
می نالد و به ناله او خنده میکنند / این لاتها که دور و برش دیده میشوند
سنگی رسید و گونه اش از چند جا شکست / داغی ز لحظه گذرش دیده میشود