21 مهر 1400 7 (ربیع الاول 1443 - 17 : 19
کد خبر : ۱۷۶۰۸
تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱۳۹۲ - ۰۲:۴۶
راه های نفوذ شیطان از نگاه قرآن؛
مراد از پیروى خطوات شیطان، پیروى او درتمامى دعوت‏هاى او به باطل نیست، بلکه منظور پیروى او است در دعوتهایى که به عنوان دین‏ مى‏کند و باطلى که در لفافه زیباى دین مى‏پیچد و نام دین برآن مى‏گذارد.

عقیق: علامه طباطبایی در"تفسیر المیزان" در تشریح معانی مستتر در آیه 208 سوره بقره - یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةًوَ لَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِین/ اى کسانى که ایمان آورده ‏اید، همگان به اطاعت درآیید و پاى به جاى پاى شیطان مگذارید که او دشمن آشکار شماست - کلمات سلم و اسلام و تسلیم را هر سه به یک معنا می داند و اشاره می کند: کلمه "کافه- همگى" مانند کلمه جمیعاً تاکید را افاده مى‏ کند و چون خطاب به مؤمنین بود و مؤمنین مامور شده ‏اند همگى داخل در سلم شوند پس در نتیجه امر در آیه مربوط به همگى و به یک یک افراد جامعه است، هم بر یک یک افراد واجب است و هم بر جمیع که در دین خدا چون و چرا نکنند، و تسلیم امر خدا و رسول او گردند.

و نیز از آنجایى که خطاب به خصوص مؤمنین شده، آن سلمى هم که به سویش دعوت کرده به معناى تسلیم در برابر خدا و رسول شدن است، و امرى است متعلق به مجموع امت. و به فرد فرد آنان، پس هم بر یک یک مؤمنین واجب است. و هم بر مجموع آنان.

پس سلمى که بدان دعوت شده‏ اند عبارت شد از تسلیم شدن براى خدا، بعد از ایمان به او. پس بر مؤمنین واجب است امر را تسلیم خدا کنند، و براى خود صلاح دید و استبداد به رأى قائل نباشند و به غیر آن طریقى که خدا و رسول بیان کرده ‏اند طریقى دیگر اتخاذ ننمایند، که هیچ قومى هلاک نشد مگر به خاطر همین که راه خدا را رها کرده، راه هواى نفس را پیمودند، راهى که هیچ دلیلى از ناحیه خدا بر آن نداشتند، و نیز حق حیات و سعادت جدى و حقیقى از هیچ قومى سلب نشد مگر به خاطر اینکه در اثر پیروى هواى نفس ایجاد اختلاف کردند.

از اینجا روشن مى ‏گردد که مراد از پیروى خطوات شیطان، پیروى او در تمامى دعوت‏هاى او به باطل نیست، بلکه منظور پیروى او است در دعوت هایى که به عنوان دین‏ مى‏ کند، و باطلى را که اجنبى از دین است زینت داده و در لفافه زیباى دین مى‏ پیچد، و نام دین بر آن مى‏ گذارد، و انسانهاى جاهل هم بدون دلیل آن را مى‏ پذیرند، و علامت شیطانى بودن آن این است که خدا و رسول در ضمن تعالیم دینى خود نامى از آن نبرده باشند.

و از خصوصیات سیاق کلام و قیود آن این معنا نیز استفاده مى‏ شود، که خطوات شیطان تنها آن گامهایى از شیطان است، که در طریقه و روش پیروى شود. و اگر فرض کنیم که این پیروى کننده مؤمن باشد- که طریقه او همان طریقه ایمان است لا جرم طریقه چنین مؤمنى طریقه شیطانى در ایمان است، و وقتى بر هر مؤمنى دخول در سلم واجب باشد، قهرا هر طریقى که بدون سلم طى کند خطوات شیطان و پیروى از آن پیروى از خطوات شیطان خواهد بود.

پس این آیه شریفه نظیر آیه:" یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالًا طَیِّباً، وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ، إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ، وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ" خواهد بود.
و نیز نظیر آیه:" یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ، فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ".

و باز نظیر آیه:" کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ: إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ" مى‏ باشد و فرق میان این آیات و آیه مورد بحث این است که در آیه مورد بحث به خاطر کلمه (کافه) دعوت متوجه به جماعت شده، و در آیات نامبرده این خصوصیت، نیست پس آیه مورد بحث در معناى آیه:" وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا" و آیه:" وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً، فَاتَّبِعُوهُ، وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ" است، که خطاب متوجه جامعه اسلام و مجموعه افراد شده.

اما در تفسیر نمونه هم در تشریح لایه های معنایی "وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ /از گامهاى شیطان پیروى نکنید که او دشمن آشکار شما است" آمده است: بسیارى از انحرافات و وسوسه‏ هاى شیطانى به صورت تدریجى انجام مى‏ گیرد، و هر مرحله در حقیقت گامى از گامهاى شیطان است.
"
خطوات" جمع "خطوة" بر وزن"سفره" به معنى گام و قدم است در اینجا نیز این حقیقت تکرار شده که انحراف از صلح و عدالت و تسلیم شدن در برابر انگیزه‏ هاى دشمنى و عداوت و جنگ و خونریزى از مراحل ساده و کوچک شروع مى ‏شود، و به مراحل حاد و خطرناک، منتهى مى‏ گردد، و مطابق ضرب المثل معروف عرب" ان بدو القتال اللطام" (آغاز جنگ یک سیلى است) گاهى یک حرکت کوچک از روى عداوت، آتش جنگ ویرانگرى را بر مى ‏انگیزد، لذا افراد با ایمان که مخاطب در این آیه ‏اند، باید از همان آغاز بیدار باشند و جرقه ‏هاى کوچک عداوت و دشمنى را خاموش سازند.

قابل توجه اینکه این تعبیر، پنج بار در قرآن مجید آمده، و در موارد مختلفى روى آن تکیه شده است.
بعضى از مفسران نقل کرده ‏اند که" عبد اللَّه بن سلام" و یارانش که یهودى بودند و اسلام را پذیرا شده بودند از پیامبر اسلام اجازه مى ‏خواستند که تورات را در نماز بخواند، و به پاره ‏اى از دستورات آن عمل کنند، آیه فوق نازل شد و آنها را از پیروى خطوات الشیطان، نهى کرد. این شأن نزول نیز نشان مى‏ دهد که شیطان گام به گام در انسان نفوذ مى‏ کند و باید در همان گامهاى نخستین، در برابر او ایستاد تا به مراحل خطرناک نرسد.
جمله"إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ‏" متضمن استدلال زنده و روشنى است، مى‏ گوید: دشمنى شیطان با شما چیزى مخفى و پوشیده نیست، او از آغاز آفرینش آدم براى دشمنى با او کمر بست و سوگند یاد کرده است که اگر بتواند، همه را جز مخلصین که از تیررس او به دورند گمراه کند با این حال چگونه تسلیم وسوسه‏هاى او مى ‏شوید؟

 

منبع:شبستان

گزارش خطا

مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: