26 تير 1402 29 ذی الحجه 1444 - 38 : 12
کد خبر : ۱۲۷۰۲۲
تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۳
«عاشورات» نوشته امیرخداوردی از سوی انتشارات کتابستان معرفت منتشر شد.

عقیق: در آستانه ماه محرم انتشارات کتابستان، کتاب عاشورات به قلم امیر خداوردی را منتشر و روانه بازار نشر کرد.

امیر خداوردی پس از یک دهه حضور فعال در عرصه رمان‌نویسی در کتاب «عاشورات» به داستان حسین بن‌علی علیه‌ السلام پرداخته است و روایتی مختصر و بی‌حاشیه در سبک و زبانی ادبی و خوش‌خوان پیش روی مخاطب گذاشته است. نثر و زبان عاشورات در عین روانی و سادگی وام‌دار تفسیر طبری، روض‌الجنانِ ابوالفتوح رازی، کشف‌الاسرارِ میبدی، و فیض‌الدموع نوشته‌ ملا محمدابراهیم نواب تهرانی است.

وی در مقدمه این اثر می‌نویسد:‌ «متن حاضر هر چند برگرفته از منابعی چون لهوف نوشته سیدبن طاووس و الارشاد نوشته شیخ مفید و تاریخ الامم نوشته محمدبن جریر طبری است. کتابی تاریخی دانسته نمی‌شود در عین حال از آنجا که روایتی است، مدعی و مبتنی بر اِجبار از واقعیتی تاریخی،  نمی‌توان گفت که با ادبیات داستانی محض روبرو هستیم، از این رو مناسب‌تر آن است که چنین متونی را در شمار نوعی از ادبیات غیرداستانی بدانیم، که به وقایع مذهبی نظر دارند و از یک سو به حماسه می‌مانند و از سویی دیگر به تاریخ نگاری.

در این متن واقعه کربلا در سه بخش (پیش از واقعه،‌ واقعه و پس از واقعه) در بنیان خویش چنان آمده است که سیدبن طاووس در کتاب لهوف روایت کرده است، با این تفاوت که قوه مخیله نویسنده بر آن رفته است که هر یک از این سه بخش را یکی از شخصیت‌های حاضر در حوادث روایت کند.

به این ترتیب پیش از واقعه را به روایت ابوسعید کیسان مقبُری می‌خوانیم که از اهل مدینه و تابعین و محدثین نام‌دار بود و واقعه را به روایت ضحاک‌بن عبدالله مشرقی می‌خوانیم که در کربلا حضور داشت و پس از واقعه را به روایت زنی بی‌نام و نشان از اسیران دشت کربلا می‌خوانیم که در کتاب لهوف از او با نام جاریه یعنی کنیز یاد می‌شود.»

امیر خداوردی در ارائه‌ داستان کربلا از فرم ویژه‌ای بهره می‌برد که در نوع خود کم‌نظیر است و متون مقدس، خصوصاً اناجیل اربعه را به یاد می‌آورد.  

در بخشی از این کتاب آمده است: «و من با مالک بن‌نضر اَرحبی بودم که بر حسین وارد شدیم. بر او سلام کردیم و نزد وی در خیمه نشستیم. خیر مقدم گفت و سبب پرسید که به کربلا چه می‌کنیم؟ گفتیم: آمده‌ایم تا سلامی تو را گوییم و عافیت از خدای برای تو طلبیم و دیدار تازه کنیم، و از اخبار مردمان تو را باز گوییم که ایشان بر جنگ با تو متفق‌اند، رأی تو چیست؟ گفت: خدای مرا بس است و هم او نیک نگاه‌بان من است. پس ما شرم حضور داشتیم، برخاستیم و حسین را دعای خیر گفتیم. گفت: شما را چه از یاری من باز می‌دارد؟»

انتشارات کتابستان این کتاب را در آستانه ماه محرم روانه بازار نشر کرده است.

گزارش خطا

مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: