عقیق:به مناسبت دومین سالگرد شهادت سپهبد قاسم سلیمانی، کتاب «حاج قاسمی که میشناسم» با روایت و خاطراتی از ۴۰ سال دوستی حجتالاسلام علی شیرازی با سردار دلها به اهتمام سعید علامیان از سوی انتشارات خط مقدم منتشر شد.
در واقع سال ۱۳۶۱ در حمیدیه اهواز، شروع دوستی رقم خورد. قاسم سلیمانی فرمانده تیپ ثارالله سخنران بود و علی شیرازی روحانی گردان شهید باهنر، شنونده. همانجا عشق حاج قاسم به دلش نشست. فروردین ماه سال ۶۵ دوستی شکل همکاری به خود گرفت و حاج قاسم، مسؤولیت تبلیغات لشکر را به علی شیرازی سپرد. این همراهی پس از جنگ ادامه داشت؛ تا اینکه در سال ۱۳۹۰ به خواست سردار سلیمانی، علی شیرازی مسؤول نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس شد و هشت سال در پرفراز و نشیبترین روزهای جبهه مقاومت با حاج قاسم همراه ماند.
من کاندیدای شهادتم
در بخشی از این کتاب با عنوان «فدایی مردم» میخوانیم: موضوع انتخابات ریاست جمهوری داغ شده بود. مردم با نامهنگاری یا در فضای مجازی، از سردار سلیمانی درخواست میکردند کاندیدای ریاست جمهوری شود. خیلیها هم از گوشه و کنار با من تماس میگرفتند و نظر حاج قاسم را جویا میشدند. رفتم پیشش. گفتم: خیلی از مردم مایلاند کاندیدای ریاست جمهوری شوی...». نگذاشت حرفم تمام شود. گفت: تو که نظر مرا میدانی! گفتم: خودم مخالفم. هر کس از من میپرسد، میگویم: سردار سلیمانی، رئیس جمهوری چند کشور است. اما پیام مردم را میدهم. میخواهم از زبان خودت بشنوم.گفت: هر کس پرسید، از قول من بگو سلیمانی فقط یک سرباز است؛ نه چیز دیگر!
گفتم: اگر مقام معظم رهبری راضی به این اقدام باشند، چی؟ با همان لبخند همیشگی گفت: اگر مقام معظم رهبری به من تکلیف کنند کاندیدای ریاست جمهوری شوم، میروم پیش ایشان، آن قدر گریه میکنم تا تکلیف را بردارند!
یکی از دوستان هم اخیراً برایم بازگو کرد که از بیت رهبری میآمدیم بیرون. به سردار سلیمانی گفتم: بیا کاندیدای ریاست جمهوری بشو. گفت: این را که میگویم، به مردم بگو. بگو من کاندیدای شهادتم؛ کاندیدای گلولهام؛ نه کاندیدای ریاست جمهوری!
حاج قاسم و علی شیرازی
۱۵۰ شماره تلفن خانواده شهدا در دفترچه تلفنی حاج قاسم
در بخشی دیگر از این کتاب آمده است: دفترچه تلفنی داشت که شاید صد و پنجاه شماره تلفن خانواده شهید توی آن یادداشت کرده بود. روزی نمیشد که با چند نفرشان تماس نگیرد. توی هر فرصتی در طول روز، به مادر، پدر، همسر و بچههای شهدا زنگ میزد. با هر یک، ۱۰ دقیقه ـ پنج دقیقه صحبت میکرد. حالشان را میپرسید و مشکلاتشان را میشنید. توی راه خانه به محل کار، در مسیر فرودگاه و رفتن به جلسهها، این زمانها هم متعلق به خانواده شهدا بود.
هر کسی نامه مینوشت، حتماً پاسخی میداد
یکی از خصلتهای حاج قاسم، این بود که جواب نامههای مردم را میداد. میگفت: مردم با امیدی به ما نامه مینویسند؛ باید جوابشان را بدهیم. هر کسی نامه مینوشت، حتماً پاسخی میداد.
یک دختر دبستانی به او نامه نوشته که به خاطر موفقیتم جایزه گرفتهام و آن را برای شما میفرستم که در راه دفاع از حرم خرج کنید. حاج قاسم اینطور جواب داده است: بسمه تعالی. دختر گلم، زهرا خانم عزیز، سلام. نامه توأم با محبت و ایثارت دریافت شد. دستان کوچک و توانمندت را میبوسم و انگشتریای را به یادگار برای دختر فداکارم میفرستم. إنشاءالله بزرگ که شدی، در نماز و دعا، همه برادران و پدران فداکارت را فراموش نکن. سلیمانی؛ ۱۳۹۷/۳/۱۳.
خانمی از او میخواهد برایش چیزی بنویسد. حاج قاسم برایش نوشته است: بسمه تعالی. خواهر بزرگوارم، لازم است به چند نکته عنایت بفرمایید: اولاً شما منتسب به شخصیتی هستید که پایهگذار مقام زن در عالم، خصوصاً در اسلام، بالاخص تشیع است؛ یعنی فاطمه اطهر سلامالله علیها، و دختر گرانقدرش زینب کبری سلامالله علیها. بنابراین، شرط چنین راهرویای را به جا آورید. خود را به صفات عالی آن بزرگواران در سیره و سیرت تزیین کنید. التماس دعا. برادرتان سلیمانی؛ ۱۳۹۲/۱/۱.
کتاب «حاج قاسمی که من میشناسم» در ۱۶۸ صفحه به قیمت ۳۰ هزار تومان در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه منتشر شده است.
منبع:فارس