۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۵ : ۰۱
عقیق:حالا حکایت خیابان انقلاب و راسته کتابفروشیهایش هم یک سالی است فرق کرده. تصاویر حاج قاسم را میتوان در کتابفروشیها دید حالا نه همه، اما این خیابان به یاد سال گذشته و روز تشییع حماسی حاج قاسم هنوز هم رنگ و بویی از او دارد.
این بار اما زندگینامه خودنوشت حاج قاسم سلیمانی با نصب یک بنر و تصویری از سردار توجه عابران را جلب میکرد.
در پیاده رو خیابانی مقابل دانشگاه تهران روی بنری نوشته شده «از چیزی نمیترسیدم» و در مقابلش تصویری از حاج قاسم که عبورکنندگان مسیر را کمی با مکث همراه میکند. برخی هرچند از کنارش میگذرند اما اهالی کتاب با همین کمی مکث وارد کتابفروشی به نشر میشوند که از ساعت ۱۵ ا مروز مهمان ویژه دارد.
امروز چهارشنبه در فروشگاه آستان قدس رضوی (بهنشر) قصه فرق داشت. قرار بود تعداد محدودی از کتاب «از چیزی نمیترسیدم» که شامل زندگینامه شهید سلیمانی است (پیش از عرضه سراسری) فروخته شود تا دوستداران کتاب پیش از عرضه عمومی آن را بخوانند.
مقابل ورودی فروشگاه به نشر میزی قرار داده شده بود با تعدادی از کتاب «از چیزی نمیترسیدم». برخی تورق میکردند و اما برخی شاید به سبب رونمایی چند روز قبل مطلع بودند و بسته کتاب را میخریدند. اما سوالات مراجعان هم توسط کارشناسان حاضر پاسخ داده میشد.
این کتاب دیگر اثری نیست که نویسنده، محقق یا دوستی آن را از حاج قاسم روایت کرده باشد. «از چیزی نمیترسیدم» توسط انتشارات مکتب حاج قاسم در ۱۳۶ صفحه منتشر شده آن هم بدون کم و کاست و با نظارت خانواده، تا آنچه در مقاطع مختلف ثبت شده پیش روی مخاطب قرار گیرد.
میدانیم و میدانید که مشغلههای حاج قاسم به حدی زیاد بود که شاید کمتر کسی از پس این حجم کار برآمده باشد، اما زینب دختر او میگوید:
«ساعتهای کاری و فشردگیِ مسئولیتهایش، بیشترِ اوقات وقتی برای امور شخصیاش باقی نمیگذاشت؛ اما یک چیز در این میان استثنا بود: «مطالعهکردن و نوشتن». حاجقاسم، هم خودش و هم ما بچههایش را موظّف به خواندن میدانست. دایرهه کتابهای انتخابیاش وسیع بود: از شعر فارسی و رمان خارجی تا کتابهای تاریخی و سیاسی، و از خاطرهها و شرححالها تا کتابهای نظامی. روش خواندنش هم در نوع خود جالب بود: کتاب را با دقت میخواند. بر ابتدا و میانه و انتهای کتاب یادداشت مینوشت. گاهی حتی یادداشتهای مفصّلترش را در دفتر جداگانهای ثبت میکرد. بسیاری از کتابها را با ماژیک رنگی نشانهگذاری میکرد و خط میکشید. بله، اینطور با کتابها مانوس میشد. «از چیزی نمیترسیدم» زندگینامهای است که حاجقاسم با دست مجروحش نوشته است؛ شرح زندگی مردی از دلِ روستایی دورافتاده در کرمان که چند دوره از زندگی ساده و گیرای خودش را برایتان روایت کرده است. این داستانِ شکلگیری شخصیت مردی است که از چوپانی به جایگاهی رسید بهبلندای وسعت آسمانها.»
شاید تا پیش از این سخنان دختر حاج قاسم اطلاع زیادی از ذائقه سردارمان نداشتیم و یا حتی نمیدانستیم مثلا ایشان رمان خارجی هم میخوانده؛ مایی که تنها سردار را در لباس نظامی یا با آن کلاه و چفیه روی لب خط نظامی و مرزی میدیدیم و هنوز این تصویر گوشه ذهنمان هست با این کتاب شناختی دیگر از او مییابیم.
به هر حال امروز فروشگاه انتشارات آستان قدس رضوی (بهنشر) میزبان علاقهمندان کتاب است تا اولین زندگینامه خودنوشت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی را ارائه کند. اعلام شده بود از ساعت ۱۵ اما وقتی همین ساعت اعلامی به محل فروشگاه رسیدم متوجه شدم پیش از من هم علاقهمندانی برای خرید کتاب مراجعه کرده بودند.
اما اگر شما هم دوست داشتید کتاب را تهیه کنید به خیابان انقلاب اسلامی، روبروی در اصلی دانشگاه تهران پلاک ۱۲۴۴ فروشگاه به نشر مراجعه کنید.
یادداشت رهبر انقلاب بر کتاب خاطرات حاج قاسم را اینجا بخوانید.
این کتاب شامل دستنوشتههای شخصی شهید سلیمانی از دوران کودکی و زندگی در روستای قنات ملک کرمان تا میانه مبارزات انقلابی در سال ۵۷ است.
منبع:فارس