۰۷ دی ۱۴۰۳ ۲۶ جمادی الثانی ۱۴۴۶ - ۰۶ : ۰۳
عقیق:یکی از سوالات پیرامون حضرت ولی عصر (عج) این پرسش است که: «چه مانعی داشت که امام مهدی(ع) در آخر الزمان متولد میشد، تا دیگر نیازی به غیبت آن حضرت نباشد؟» و در این مطلب به انتشار پاسخ آن خواهیم پرداخت:
به اعتقاد شیعیان زمین هیچگاه از وجود حجت و امام معصوم خالی نیست. چنانچه امام که انسان کامل، خلیفه الهی و واسطه فیض بین آسمان و زمین است، لحظهای ازمیان مردم برداشته شود، نظام زندگی همه موجودات از هم گسیخته و حیات در روی زمین متلاشی میگردد. وجود امام در همه دورانها هرچند در پرده غیبت، همچون آب حیاتی است که انسانها به آن نیاز دارند.
آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که عقل بشر را برای هدایت او کافی نمیداند: ﴿رُسُلًا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ؛ پیامبرانی که مژده رسان و بیم دهنده بودند تا مردم را [در دنیا و آخرت در برابر خدا] پس از فرستادن پیامبران، عذر و بهانه و حجتی نباشد﴾(نساء:۱۶۵)
این آیه و نظایر آن به خوبی نشان میدهد که عقل انسان برای هدایت و سعادت او کافی نیست؛ زیرا در صورت کفایت عقل، خداوند با اعطای آن حجت را بر بشر تمام کرده و لذا نه نیازی به ارسال پیامبران بوده و نه مجال برای احتجاج مردم در قیامت باقی میماند. این آیه و آیات دیگر نه تنها ضروری بودن دین و بعثت پیامبران را بیان میکنند، بلکه دوام و شمول این ضرورت را نیز بیان مینمایند؛ بنابراین ضرورت وجود دین و راهنمایی راهنمایان الهی، از آنگاه که اولین آدم پای به عرصه گیتی و طبیعت میگذارد تا آنگاه که آخرین آنها از طبیعت رخت برمیبندد ثابت و برقرار است.[۱]
روایات فراوانی از ائمه اطهار(ع) نقل شده است که همگی حاکی از این است که کره زمین نباید از حجّت خالی بماند و حجت خداوند در هر زمانی باید در روی زمین و بین مردم باشد:
روایات زیادی از ائمه(ع) در کتب معتبره روایی نقل شده که نه تنها انسان بلکه همه موجودات در ادامه حیاتشان در روی زمین و بقاء نظام زندگی در آن، نیاز به وجود امام و خلیفه الهی دارند که برای نمونه به چند حدیث اشاره میکنیم:
متقنترین دلیل بر ضرورت وجود امام(ع) در هر زمان، برهان لطف و حکمت الهی است؛ که در اینجا به صورت خلاصه مطرح میشود: به مقتضای حکیمانه بودن افعال الهی، تکلیف باید غرض معقولی داشته باشد؛ غرضی که با هدف آفرینش انسان هماهنگ باشد، هدف آفرینش انسان، تعالی و تکامل معنوی است که از طریق انجام تکلیف الهی به دست میآید. اکنون اگر انجام دادن کاری از جانب خداوند بدون آنکه به حدّ اجبار برسد در تحقق هدف مزبور تأثیر داشته باشد، انجام دادن آن واجب و لازم خواهد بود؛ زیرا فاعل حکیم همه تدابیر معقول و میسوری را که در تحقق هدف او دخالت دارد به کار خواهد گرفت و لطف از جمله این تدابیر حکیمانه و میسور است، لذا واجب و ضروری است.
متکلمان امامیه بالاتفاق بر این عقیدهاند که امامت از مصادیق لطف خداوند است. چرا که اگر مردم رئیس قادری داشته باشند که آنان را از محظورات منع کند و به واجبات برانگیزد. در این صورت، خلق به فرمانبرداری نزدیکتر و از گناه و معاصی دورتر میشوند، و چون لطف به مقتضای حکمت الهی واجب است، امامت نیز واجب خواهد بود. پس امامت و رهبری در حق مکلفان، لطف است، زیرا آنان را به انجام دادن واجبات عقلی و ترک قبایح برمیانگیزد و این مطلب از بدیهیات عقلی است.[۸] حال این سؤال پیش میآید که آیا وجود امام غائب، هم لطف است یا دیگر در حق مکلفان لطف نمیباشد؟ در جواب باید بگوییم که وجود امام، هر چند غائب در حق مکلفان لطف است، زیرا اعتقاد به اینکه امام اگرچه غائب است ولی از گفتار و رفتار مردم آگاه است و غیبت او به اینصورت نیست که در نقطهای دور از مردم زندگی کند و از مردم به کلی بیخبر باشد، میتواند نقش مؤثری در گرایش انسانها به سوی فضیلت و معنویت و دوری از تباهی و معصیت داشته باشد، پس وجود امام به خودی خود لطف در حق مکلفان است هرچند تصرف او در امور و رهبری دینی و سیاسی او در فرض حضور، لطف دیگری است.[۹]
منبع: ویکی پاسخ
منبع:حوزه