۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۴ : ۰۶
عقیق: صحیفه سجادیه کتابی حاوی ۵۴ دعا از امام سجاد (ع) است. این کتاب پس از قرآن و نهج البلاغه مهمترین میراث مکتوب شیعه به حساب میآید و به نامهای خواهر قرآن و «انجیل اهل بیت» نیز مشهور است. صحیفه مانند قرآن و نهجالبلاغه از نظر فصاحت و بلاغت مورد توجه قرار گرفته است. امام سجاد (ع) بسیاری از معارف دینی را در دعاهای خود بیان میکند.
صحیفه سجادیه تنها شامل راز و نیاز با خدا و بیان حاجت در پیشگاه وی نیست، بلکه مجموعهای مشتمل بر بسیاری از علوم و معارف اسلامی است که در آن مسائل عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و پارهای از قوانین طبیعی و احکام شرعی در قالب دعا بیان شده است.
در بخش ارتباط با خداوند طبق مقتضای زمانهای مختلف و احوال گوناگون دعاهایی بیان شده است، برخی دعاهای آن به صورت سالانه، همچون دعای عرفه و وداع ماه رمضان، و برخی ماهانه، مانند دعای دیدن هلال، و برخی هفتگی و برخی برای هر شبانه روز قرار داده شده است.
دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه از دعاهای مأثور از امام سجاد (ع) که آن را میخواند. امام سجاد (ع) در این دعا وظایف مؤمن واقعی را بیان میکند و از خدا درخواست دارد که از شرّ شیطان در امان باشد.
حضرت زینالعابدین در ابتدای این دعا، خدا را به دلیل دادن مقام شکر به بندگان سپاسگزار است و از خدا درخواست پاک شدن گناهان و رسیدن به مقام صالحان را دارد.
آنچه پیش رو دارید گزیدهای از سخنان حضرت آیت اللّه علامه مصباح یزدی در دفتر مقام معظم رهبری است که در سال ۸۷ ایراد شده است. قسمت دوازدهم آن را با هم میخوانیم:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ قِفْنَا فِیهِ عَلَی مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ، وَ فُرُوضِهَا الَّتِی فَرَضْتَ، وَ وَظَائِفِهَا الَّتِی وَظَّفْتَ، وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِی وَقَّتَّ وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَةَ الْمُصِیبِینَ لِمَنَازِلِهَا، الْحَافِظِینَ لِأَرْکَانِهَا، الْمُؤدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَی مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ - صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - فِی رُکُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ جَمِیعِ فَوَاضِلِهَا عَلَی أَتَمِّ الطَّهُورِ وَ أَسْبَغِهِ، وَ أَبْیَنِ الْخُشُوعِ وَ أَبْلَغِهِ.
در جلسات گذشته ضمن توضیحاتی درباره این دعای شریف گفتیم سیدالساجدین (ع) بعد از حمد و سپاس الهی بر نعمتهایی که خداوند در ماه مبارک رمضان به بندگان عنایت فرموده، خواستههای خود را در پیشگاه باری تعالی مطرح کردند. اولین فقره از عرض حاجت امام (ع) این بود که خدایا! معرفت فضیلت ماه رمضان و وظایفی را که در این ماه داریم به ما الهام کن و به ما توفیق بده که روزه را با کمالش انجام دهیم؛ نه تنها امساک از مفطرات، بلکه امساک از هر آن چه تو نمیپسندی؛ و در مقابل، بکار گرفتن تمام اندامها در راهی که تو دوست داری.
فرازهای بعدی این دعا در واقع تفصیل خواستهای است که اجمالاً در فقره قبل از خدا خواستند؛ توفیق انجام همه آن چه که او میخواهد و پرهیز از هر چه او دوست ندارد و همانطور که میدانید، آنچه خدا از انسان میخواهد ابواب مختلفی از رفتارها، گفتارها و حتی خلجانات قلبی را شامل میشود و طبعاً همه آنها را نمیتوان در یک دعا ذکر کرد؛ لذا آنچه را اولویت و اهمیت بیشتری دارد مطرح میکنند.
نماز، ستون دین
در جلسات گذشته عرض کردیم که روزه در واقع یک برنامه تربیتی است، تا ما بعد از یک ماه تمرین، در یازده ماه دیگر از نتایج آن بهرهمند شویم. اصل این تمرینها هم برای این است که مسلمان، منضبط بشود و تقوا داشته باشد؛ رها و افسار گسیخته نباشد. ارائه یک برنامه عملی و تعیین وقتی برای اینکه امساک را از چه وقتی شروع کنید و کی افطار کنید و رعایت چیزهایی که در طول این مدت باید ترک کرد و شخص روزهدار باید مواظب باشد از آنها تخلف نکند؛ این بهترین تمرین عملی است برای رعایت انضباط و متقی شدن؛ و روح روزه همین است.
اما اولین چیزی که در مقام عمل نزد ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین اهمیت فوقالعادهای دارد، نماز است. میدانیم که در اسلام مهمترین عبادات نماز است. حتی یک کودک مسلمان هم میداند که الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّین، فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا. نماز حکم عمود خیمه دین را دارد؛ اگر این عمود برپا بود، دین برپا میماند. اما اگر عمود خیمه افتاد، خیمه هم فرو میافتد. اگر نماز قبول بشود، این امید هست که سایر عبادات هم به قبولی برسد.
اما اگر نماز رد شد، دیگر جایی برای رسیدگی به سایر اعمال نیست و عبادات و اعمال دیگر به طریق اولی رد خواهد شد. این مطلب جز واضحات دین اسلام و به خصوص مکتب اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین است.
اهمیت رعایت وقت نماز
البته نماز ابعاد مختلفی دارد؛ اما یک بعد آن که به خصوص به این برنامه تمرینی مربوط میشود و ویژگی خاصی دارد، رعایت وقت نماز است. اگر کسی میخواهد منضبط باشد، برنامه منظمی داشته باشد و درست عمل کند، اولین شرط آن است که وقت هر یک از کارهای خود را معین کند. اگر زمان هر کار معین نشود، کارها سهل گرفته میشود و یکی پس از دیگری تعطیل میشود، ترک میشود و فراموش میشود.
برنامهای موفق خواهد بود که شخص نسبت به رعایت اوقات آن اهتمام داشته باشد. بر همین اساس هنگامی که امام (ع) در این فقره برای انجام نماز از خدای متعال توفیق میخواهد، به خصوص با چند تعبیر درباره وقت نماز تأکید میکند: خدایا اوقات نماز را به ما بشناسان! به ما توفیق بده نماز را در وقتش ادا کنیم! حفاظت بر وقت آن داشته باشیم!
در قرآن کریم هم غیر از اصل اقامه نماز، در چند آیه به خصوص رعایت وقت آن مورد تأکید قرار گرفته که حضرت سجاد (ع) ضمن این دعا تلویحاً اشارهای به این آیات دارند: حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ، وَ الَّذِینَ هُمْ عَلی صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ. شاید یکی از نکتههای تاکید قرآن بر این امر همین باشد که در برنامههای تربیتی و تمرینی رعایت وقت از اهمیت بسزایی برخوردار است.
بزرگان دین، علمای اخلاق و اصحاب کرامات و مکاشفات هم درباره وقت نماز مطالب عجیبی گفتهاند که هر چند شاید بعضی؛ از آنها اعتبار فقهی نداشته باشد، اما از مجموع این تأکیدات میتوان فهمید در اینجا خبری هست که ما درست اطلاع نداریم. خدا توفیق داد و ما هم در سالهای گذشته در همین مجلس جلساتی را درباره نماز صحبت کردیم. اما اهمیت نماز بهقدری است که هر چه درباره آن بحث و گفتوگو شود، کم است؛ چون ستون خیمه دین است. با این وجود به لحاظ اهمیت فوقالعاده؛ نماز و مخصوصاً ارتباط آن با مضمون این دعا، جا دارد اشارهای به بعضی نکات در زمینه نماز داشته باشیم.
اولین چیزی که در این دعا برآن تأکید شده رعایت وقت نماز است. این کار بهقدری اهمیت دارد که نه تنها با بسیاری از عبادات و ریاضات قابل مقایسه است، بلکه بالاتر از آنهاست. از بعضی بزرگان با تعبیرات مختلف نقل شده که اگر کسی تعهد کند و مراقب باشد که نماز را در اول وقت به جا بیاورد، من تعهد میکنم که به مقامات بسیار عالی نائل بشود؛ مقاماتی که تصورش از فکر امثال بنده بالاتر است.
چه سرّی در این کار وجود دارد، ما نمیدانیم. چه فرقی میکند که نماز را اول وقت بخوانیم یا یک ساعت دیگر؟ یکی از اساتید بزرگ _حفظهم الله تعالی وزاد الله فی برکاتهم_ میفرمودند تا کسی خودش مقید نباشد که نمازش را اول وقت بخواند، سِّر آن را نمیفهمد و در نمییابد که نماز اول وقت چه تأثیری در تعالی روح انسان و تقرب به خدای متعال دارد. این راز قابل تبیین نیست و آن را باید در عمل یافت. شاید هم مصلحت نبوده که برای ما تبیین کنند. اما همینقدر میدانیم که رعایت وقت نماز و خواندن آن در اول وقت بسیار مهم است.
بدعت ممنوع
نکته دیگری که در این دعا برای اقامه نمازِ مقبول ذکر شده این است که از خدا میخواهیم به ما توفیق دهد نماز را طبق سنت پیغمبر (ص) انجام دهیم؛ روشی که پیغمبر (ص) نماز میخواند، نه روشهای من درآوردی که بعضی افراد مطابق سلیقه خودشان در کیفیت یا کمیت نماز یا در بعضی اذکار و اوراد آن ابداع میکنند. چنین ابداعاتی کار مطلوبی نیست و اگر به قصد ورود باشد بدعت و حرام است و چنین نمازی بهجای اینکه عبادت باشد، معصیت است.
حتی اگر نمازی به قصد رجا هم خوانده میشود، بهتر است آنطور که پیغمبر (ص) میخوانده، خوانده شود. همانطور که میدانید، بنا بر آنچه در روایات نقل شده، نماز در معراج به پیغمبر اکرم (ص) تعلیم داده شد. البته قبل از معراج آن حضرت عبادتی را به عنوان خضوع و کرنش در پیشگاه الهی انجام میدادند؛ اما بر اساس روایت این نماز، با این کیفیت و رکوع و سجود و اذکار در شب معراج به پیغمبر اکرم (ص) تعلیم داده شد.
این نماز را خدا تشریع کرده، بهترین نمازگزار هم پیغمبر (ص) است، برترین جایی هم که نماز اقامه شده، در شب معراج و در پیشگاه الهی است، جایی که ما نمیدانیم کجا و چه مقامی است، فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی؛ همین اندازه میدانیم که مقام بسیار بالایی است. در چنین مقامی خداوند به پیامبرش یاد داده که چگونه نماز بخواند.
آیا بهتر از این شیوه هم میتوان؛ نماز خواند؟ یعنی روش بهتری هم وجود داشت و خدا به پیغمبرش یاد نداد!؟ قطعاً خداوند در آن زمان و در آن مقام بهترین شیوه عبادت را به پیغمبرش آموخت. آن حضرت هم بر ما منت گذاشتند و کیفیت نماز را که در شب معراج به ایشان تعلیم داده شده بود، برای ما بیان کردند.
حال ما بیاییم از پیش خود چیزهایی را مطابق سلیقه خودمان از نماز کم یا زیاد کنیم؟ مثلاً طبق آنچه از برادران اهل تسنن نقل شده، در صدر اسلام بعضی گفتند اگر نمازگزار در نماز دستهایش را روی سینه بگیرد، نشانه احترام بیشتری است. گویا با مشاهده نحوه ادای احترام بعضی ایرانیان در مقابل سلاطینشان، این روش را برای احترام کردن پسندیدند و گفتند بهتر است با حالت تکتف نماز بخوانیم.
شاید این فراز از دعای سیدالساجدین (ع) اشاره به چنین مواردی باشد. حضرت در این دعا از خدا میخواهند: خدایا به من توفیق بده نماز را آنطور که پیغمبر تو تشریع فرموده و سنت او بوده اقامه کنم؛ نه به روشهای من درآوردی.
نماز، خشوعِ ذرهای ناچیز در برابر عظمتی بیکران
امام سجاد (ع) بعد از اینکه در این دعا توفیق رعایت سنت پیغمبر (ص) در رکوع و سجود نماز و مراقبت بر «حدود»؛ و «ارکان»؛ آن را خواسته، از خداوند درخواست میکنند که بتوانند نماز را با بهترین «خشوع»؛ انجام بدهند. چون غیر از اصل اقامه نماز و محافظت و مداومت بر آن که در قرآن هم مورد تأکید قرار گرفته: «حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ»، «وَ الَّذِینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ»، «الَّذِینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُونَ»، ولی علاوه بر این موارد که مربوط به ظاهر نماز یا اوقات آن میشود، بیش از هر چیز بر خشوع در نماز تکیه شده است.
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤمِنُونَ * الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»، «وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلاّ عَلَی الْخاشِعِینَ».
«خشوع»؛ در نماز عمدتاً مربوط به قلب است و اثر آن در بدن ظاهر میشود که معمولاً به آن «خضوع»؛ گفته میشود. پیش از این چند جلسه درباره خشوع در نماز، فضیلت آن و راه دسترسی به خشوع در نماز بحث کردیم و جای تکرار آنها نیست. تنها به این نکته اشاره میکنم که بر خلاف تصور بعضی، «خشوع»؛ این نیست که انسان در نماز گردنش را کج کند، یا صدایش را شکسته کند. اینها آثار خشوع است که در نمازگزار خاشع ظاهر میشود؛ اما هر کس چنین رفتارهایی دارد اهل خشوع نیست.
به تعبیر بعضی از علمای اخلاق، مادر داغدیدهای که فرزندش را از دست داده، یک جور نوحه خوانی و گریه و زاری میکند؛ کسی هم که در مجالس عزاداری نوحهخوانی میکند جور دیگری نوحه میخواند. گرچه در ظاهر هر دو نوحه خوانی و زاری است؛ ولی مادری که بچهاش مرده، از سوز دل ضجه و ناله میزند؛ اما کسی که نوحه میخواند در واقع ادای آن مادر را درمیآورد و از خودش سوز و گدازی ندارد.
بعضی از نمازهای ما هم که درظاهر با لحن شکسته، گردن کج و قیافه خاضعانه؛ میخوانیم مثل ادایی است که آن نوحهخوان درمیآورد. این رفتارهای ظاهری زمانی اثرداردکه دل انسان بسوزد وانعکاس حالت قلبی باشد؛ خشوع در نماز وقتی حاصل میشود که دل بشکند. شاید نزدیکترین واژه فارسی به «خشوع»؛ تعبیر «فروشکستن»؛ باشد.
علاوه بر کاربرد واژه «خشوع»؛ برای دل، این واژه برای چشم هم به کار میرود: خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ؛ همچنانکه به صدا هم نسبت داده میشود: وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ؛ و جامع همه این معانی حالت فروشکستگی است. انسان اگر عظمت خدا را درک کند، در برابر او فرو میشکند.
هر چند خود گوینده هم نمیفهمد که درک عظمت خدا یعنی چه، اما راههایی وجود دارد که کمابیش انسان بتواند کوچکی خود را در مقابل عظمت الهی درک کند. سادهترین راه این است که انسان به عظمت آفرینش فکر کند. کهکشانهای عظیم، این عالم پهناور که گاهی از یک ستاره تا ستاره دیگر میلیاردها سال نوری فاصله است. همه این فضای گسترده بخشی است که بشر تا به امروز شناخته و هنوز ماورای آن فضاهای گستردهتری وجود دارد که تاکنون بشر به آنها دست نیافته است.
در چنین فضایی، یک چیز کوچکی به نام کره زمین هست که در مقام مقایسه به اندازه یک گردو در مقابل فضایی که ما در ذهن تصور میکنیم حساب نمیشود. روی این کره کوچک با همه کوهها، دریاها، بیابانها و جنگلها شش میلیارد انسان زندگی میکنند؛ گوشه کوچکی از این کره که به اندازه یک سر سوزن روی آن گردو حساب میشود، شهر ما است؛ حال جایگاه من در این شهر در مقابل آن عظمت هائل کجا و چه اندازه است؟ این حقارت بشر در مقابل عظمت این عالم است که به هزار زحمت میتوانیم آن را تصور کنیم؛ اما عظمت خود خدا را که کسی نمیتواند درک کند.
حال در مقابل خدایی که همه این عالم پهناور را با یک اراده آفریده و میتواند با یک اراده هم نابود کند، من چیستم؟ اصلاً خود این عالم گسترده در مقابل اراده او چیست؟ حال چنین کسی، با این همه حقارت، در مقابل خدا قد علم کند و بگوید: تو یکی؛ من هم یکی!؟ تو امر کردی؛ اما من انجام نمیدهم!؟ چقدر بی شرمی! با اینکه هر چه دارد از اوست؛ زبانش، چشمش، گوشش، نفسی که میکشد، فکری که میکند، خواستهای که دارد، لذتی که میبرد، همه را او داده؛ آن وقت انسانی که در مقایسه با همه عالم هستی به چشم نمیآید، در مقابل خدایی که همه این عالم را آفریده، بگوید: تو گفتی؛ ولی بیخود گفتی! اگر انسان درست این مسأله را تصور کند و بفهمد که چقدر کار زشت و شرمآوری است، کمترین کار برای او این است که از خجالت آب شود و در زمین فرو برود.
چنین حالتی برای انسان خشوع میآورد و طبعاً چشمهای آدم هم فرو میشکند؛ شاید گاهی گردن اوهم کج شود؛ صدایش هم میشکند. اگر اینها اثر آن حالت قلبی باشد، خشوع حقیقی است؛ نه این که ادا و اطوار و تقلید باشد. در غیر این صورت مثل همان نوحهخوانی است که اظهار دلسوزی و آه کشیدن میکند؛ ولی در دلش خبری از سوز و ضجه نیست. به همین دلیل است که در همه عبادات بهخصوص نماز، غیر از رعایت آداب و احکام آن باید سعی کنیم با خشوع باشیم.
خلاصه آنچه در توضیح این فراز از دعا گفته شد این؛ است که رعایت وقت در برنامههای تربیتی اهمیت فوق العادهای دارد و اگر کسی میخواهد منضبط باشد شرط اول این است که برای کارهای خود برنامه داشته باشد و هر کاری را مطابق برنامه و سر وقت انجام دهد. بهترین تمرین هم این است که وقت نماز را رعایت کند.
ما غافلیم از اینکه خدای متعال با تشریع نماز و اوقات آن چه منت بزرگی بر مسلمانها گذاشته است. اینکه مسلمانان، عمدتاً حتی اگر شب، دیر وقت هم خوابیدهاند، اما برای نماز صبح سراسیمه بلند میشوند؛ مبادا نمازشان قضا شود. این نتیجه تربیت دینی است که چنین هنری را دارد.
خدا برای ما این برنامه تربیتی را قرار داده و هیچ برنامه دیگری چنین نتیجهای ندارد. البته به شرط اینکه ما درست از آن استفاده کنیم؛ نه اینکه موقع آفتاب زدن نماز صبحمان را بخوانیم. پس اول: حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ؛ دوم اینکه نماز طبق سنت پیغمبر (ص) باشد و آداب من درآوردی در نماز و عبادات نداشته باشیم؛ و سعی کنیم بهترین آداب عبادت را از بهترین بندگان خدا یاد بگیریم و دقیقاً همانها را عمل کنیم؛ و سرانجام، سعی کنیم در نماز خشوع داشته باشیم.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ قِفْنَا فِیهِ عَلَی مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ، خدایا! ما را بر اوقات نمازهای پنجگانه با احکامی که برای آن تشریع فرمودی، آگاه کن. حدود یعنی مرزها؛ برای هر چیزی یک مرز، قاعده و راهکاری است. در اینجا میتوانیم به احکام معنا کنیم. وَ فُرُوضِهَا الَّتِی فَرَضْتَ، وَ وَظَائِفِهَا الَّتِی وَظَّفْتَ، و همچنین رعایت واجبات و سایر وظایفی که ما را در نماز موظف به آنها کردی؛ وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِی وَقَّتَّ، در ابتدای این فراز امام (ع) فرمود قِفْنَا فِیهِ عَلَی مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ؛ اما مجدداً میفرماید ما را موفق بدار که نماز را طبق همان وقتهایی که تعیین کردی، بخوانیم. در همین جمله دو مرتبه راجع به رعایت وقت نماز اهتمام شده است.
وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَةَ الْمُصِیبِینَ لِمَنَازِلِهَا، نکتههای ادبی زیبایی در کاربرد مکرر ماده «نزل»؛ در این عبارت هست که اهل فصاحت و بلاغت باید به آن بپردازند. مسأله مهم در اینجا ذکر این نکته است که معنای این تعبیر امام این است که اولاً نماز مراتب و منازلی دارد و اگر کسی بگوید منازل نماز از حد فهم ما خارج است، سخن گزافی نیست. یعنی همه نمازها در یک مرتبه نیست. بین نماز کسی که تنها واجبات را رعایت میکند تا فقط تکلیف از او ساقط بشود، با نماز کسی که یک تکبیرش بر عبادت ثقلین رجحان دارد، چقدر فاصله است؟ اگر کسی گفت یک تکبیر امیرالمؤمنین _صلوات الله علیه_ افضل من عبادة الثقلین است، تعجب نکنید. آن حضرت چه مقامی داشت، چه معرفتی نسبت به خدا داشت، چه نمازی میخواند. ما چه میدانیم علی (ع) چه نمازی میخواند؟ ما خیلی هنر کنیم، نمازمان از نظر فقهی باطل نباشد و مخرج ضادش را درست ادا کنیم! اما نماز او چه نمازی بود که تیر را از پایش میکشیدند، ولی او نمیفهمید. پس نماز منازلی دارد و ما باید همت کنیم اندکی از آنچه هستیم بالاتر بیاییم.
درست است که ما نمیتوانیم مثل علی (ع) نماز بخوانیم، حضرت امیر (ع) هم فرمود: إِنَّکُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَی ذَلِکَ، و لکن أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ، اندکی سعی کنیم از آنچه هستیم بالاتر بیاییم؛ مگر ما شیعه علی نیستیم؟ پس باید با دیگران فرق داشته باشیم؛ باید سعی کنیم نمازمان با نماز علی شباهت پیدا کند.
الْحَافِظِینَ لِأَرْکَانِهَا، رکن پایه و ستون ساختمان است که اگر فرو بریزد، ساختمان هم میریزد. نماز هم ارکانی دارد. هر چند به حسب فقهی نماز پنج رکن دارد، اما امام بیش از این را اراده فرموده؛ آنچه رکن نماز است و قوام نماز به آن است نمازی است که اولیای خدا میخوانند.
مجدداً امام (ع) برمیگردد به وقت نماز و تکرار میکند:؛ الْمُؤدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا، کسانی که قدر نماز را میدانند، سعی میکنند که ارکانش را درست رعایت کنند و آن را در وقت خودش ادا کنند. این مرتبه سوم است که امام سجاد (ع) در این فراز از دعا به وقت نماز اشاره میفرماید. آیا نباید ما از این اشارات بفهمیم که وقت نماز چقدر اهمیت دارد؟
عَلَی مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ - صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ؛ مسأله دوم بعد از تأکید بر رعایت وقت نماز این است که آن را طبق سنت پیغمبر (ص) اقامه کنند و در آن بدعت وکارهای من درآوردی نباشد، فِی رُکُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ جَمِیعِ فَوَاضِلِهَا عَلَی أَتَمِّ الطَّهُورِ وَ أَسْبَغِهِ؛ این مسأله هم موردعنایت واقع شده که در طهارتی که برای نماز رعایت میشود، شاداب باشیم؛ مخصوصاً در بعضی روایات هست که در سرما بیشتر شادابی وضو را رعایت کنید.
چون وقتی هوا گرم است، اگر آدم با آب خنک و با شادابی وضو بگیرد، جای تعجب نیست. اما اگر کسی بخواهد در سرما وضوی شاداب بگیرد باید کلاسش قدری بالاتر از این باشد. در روایات وارد شده که چند چیز درجات را بالا میبرد؛ یکی از آنها إِسْبَاغُ الْوُضُوءِ فِی السَّبَرَاتِ؛ است، وضو در هوای سرد. البته شاداب وضو گرفتن از مستحبات است؛ به شرط اینکه اسراف نشود. چون از طرف دیگر، در روایات فرمودهاند: حتی اگر در نهر آبی مثل شط فرات وضو میگیرید، مواظب باشید اسراف نکنید.
أَبْیَنِ الْخُشُوعِ وَ أَبْلَغِهِ؛ آخرین مسألهای که امام درباره نماز از خدای متعال میخواهد این است که این توفیق را به من بده که در ماه رمضان با آشکارترین و رساترین خشوع نماز بخوانم.
منبع:مهر