۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۲ : ۱۷
عقیق:حجتالاسلاموالمسلمین محمد اسکندری نماینده سابق ولی فقیه در یگان ویژه سپاه ولیامر در گفتگویی به ابعاد شخصیت و ویژگیهای سپهبد شهید قاسم سلیمانی اشاره کرد و گفت: من بارها در منزل ایشان حضور پیدا کردم، دکور منزل بوی شهادت میداد، چراکه این شهید همیشه مقید بود هر جمعه ساعت 4 بعدازظهر روضه برقرار شود، نه از فیلم و ریا بلکه خیلی جدی بود.
مشروح گفتگوی تسنیم با حجتالاسلاموالمسلمین محمد اسکندری نماینده سابق ولی فقیه در یگان ویژه سپاه ولیامر و روضهخوان هیئت هفتگی «حاج قاسم سلیمانی» را بخوانید:
* حکایتی از دکور منزل حاج قاسم/ شهید سلیمانی مقید به روضه بود
حاج قاسم چه اقداماتی را انجام دادهاند که باعث شده است حتی نامدارترین انسانها نیز به جایگاه ایشان غبطه بخورند؟
حجتالاسلاموالمسلمین اسکندری: بسماللهالرحمنالرحیم؛ امیدوارم خداوند به همه ما توفیق دهد تا وجودمان برای کشور، انقلاب و مردم مایه خیر و برکت باشد، مثل برادرمان حاج قاسم سلیمانی. زندگی «حاج قاسم» در ابعاد مختلف قابل دقت و بررسی است و میتوان برای همه جوانان الگو و اسوه باشد. شهید قاسم سلیمانی یک روستازاده و عشایری است که بدون تحصیلات دانشگاهی و آکادمیک به جایگاهی میرسد که منجی چند کشور میشود. دشمنان داخلی و خارجیِ ما خیلی نقشهها دارند که این انقلاب اسلامی به اهداف خودش نرسد. حاج قاسم شخیصتی است که توانست مستکبرین را بترساند و خواب را از آنها بگیرد. مردم ایران باید دقت کنند و بفهمند که مدیون چه شخصیتی هستند، ایشان داعش را از بین برد؛ داعشی که نیامده بود به همین راحتی برود، اما حاج قاسم فعالیت آنها را از بین برد و از صحنه روزگار محو کرد. سامرا توسط دشمنان مورد اهانت قرار گرفت، این ماجرا ادامهدار بود و قرار بود در حرمهای دیگر هم جسارتهایی را انجام دهند اما این شهید والامقام امنیت آن مکانهای متبرکه را فراهم کرد. بسیاری از کشورهای دنیا جمع شدند تا کشور سوریه و عراق را تکهتکه کنند اما ایران اراده کرد که این اتفاق نیفتد بهواسطه حاج قاسم. آنها هم نتوانستند به اهداف خود برسند چراکه شهید سلیمانی مانع شد.
حاج قاسم علاوه بر تمام این اتفاقات توانست در منزل هم یک فرد سربلند باشد. ایشان فرزندانی خوب تربیت کرد؛ همچنین نشان «ذوالفقار» را از مقام معظم رهبری دریافت کرد، بارها در هشت سال دفاع مقدس مجروح و شیمیایی شد اما دست از آرمانهای خود برنداشت و به آرزوی دیرینه خود یعنی «شهادت» رسید.
من بارها در منزل ایشان حضور پیدا کردم، دکور منزل بوی شهادت میداد، چراکه این شهید همیشه مقید بود هر جمعه ساعت 4 بعدازظهر روضه برقرار شود، نه از فیلم و ریا بلکه خیلی جدی بود. وقتی وارد میشدیم پیراهن شهید عماد مغنیه، انگشتر شهید، تمثال شهدا، پرچم حرم حضرت زینب(س) نمایان بود که حالوهوای عجیبی داشت. اگر هم در منزل پسرشان حضور داشتند؛ روضه کنسل نمیشد و به منزل پسرشان میرفتیم. چراکه مقید بودند نباید روضه کنسل شود.
حاج قاسم تیپ 41 ثارالله کرمان را که در سطح 2 بود به یکی از تیپهای خطشکن سپاه تبدیل کرد. تشییع پیکر حاج قاسم هم در نوع خود بینظیر است، چراکه اقشار مختلف زیر تابوت ایشان را گرفتند؛ صبح روز تشییع حاج قاسم، خانمی میانسالی جلوی من را گرفت و با چشم گریان گفت "شما در مسجد عکسی از حاج قاسم دارید؟"، گفتم "برای چه میخواهید؟"، گفت "میخواهم عکس ایشان را روی طاقچه منزل بگذارم، من پدرم از دنیا رفته، همسرم نیز فوت کرده است اما برای هیچکدام از آنها بهاندازه حاج قاسم گریه نکردهام."
* گردهمایی تفکرات حاج قاسم در اقصی نقاط جهان
بهبرکت حضور حاج قاسم در عراق و سوریه نیروهای بسیار زیادی گردهم آمدهاند و به تفکر حاج قاسم عشق میورزند که این موضوع دستاورد کمی نیست. شهادت حاج قاسم نیز باعث ایجاد نفرت از دشمن شد و اتحادی مثالزدنی در کشورمان ایجاد کرد و تمام نقشههای دشمن نقش بر آب شد.
این فرد با این ویژگیها و روحیه قطعاً مورد محبت اهلبیت علیهم السلام و قمر منیر بنیهاشم(ع) قرار خواهد گرفت. حاج قاسم در دوران دفاع مقدس که در مبارزه با اشرار و مسلّحین شرق کشور و چه در پایان عمرش در دفاع از حرم از هیچ کوششی برای تبعیت از ولایت و انقلاب دریغ نکرد و در نهایت بهدستور یکی از شرورترین افراد یعنی رئیسجمهور ملعون آمریکا به آرزوی خود رسید.
* معرفت حضرت زهرا(ع) را به حاج قاسم داده بودند
حاج آقای اسکندری، با توجه به ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره(ع) و اینکه حضرتعالی هر هفته در منزل ایشان روضه حضرت زهرا(ع) میخواندید، در خصوص عشق و علاقه شهدا به آن حضرت زهرا و علاقه آن بانوی دو عالم به ولایت بفرمایید.
حجتالاسلاموالمسلمین اسکندری: عموم مسئولین ما خصوصاً مسئولین ردهبالای کشور میبایست نسبت به برگزاری روضه اهتمام داشته باشند، هرچه بالاتر میروند باید عشق و علاقه آنها به حضرت زهرا(ع) بیشتر شود. ما میدیدیم که حضرت امام خمینی رحمة الله علیه نیز به حضرت زهرا سلام الله علیها نیز عشق و علاقه وافری داشتند و نسبت به برگزاری مراسم روضه توجه میکردند.
پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم دست حضرت زهرا علیها السّلام را از روی احترام میبوسیدند اگر میخواستند از منزل ایشان خارج شوند، برنمیگشتند، بلکه عقبعقب میرفتند تا پشت خود را به حضرت زهرا(ع) نکنند، این رفتار ایشان نه بهدلیل اینکه دخترشان است، بلکه از مقام و منزلت این بانو مطلع بودند. حضرت زهرا سلام الله علیها دلیل آفرینش کل هستی هستند، عشق حضرت زهرا را به حاج قاسم دادهاند، این معرفت با خواندن کتاب و غیره ایجاد نمیشود، بلکه باید آنها این معرفت را به ما بدهند، که حاج قاسم این معرفت را داشت.
* گریههای بیامان حاج قاسم در روضهها
من در منزل ایشان چند دقیقه صحبت میکردم، یک روضه کوتاهی را میخواندم. کنار خانواده خود بسیار اشک میریخت که انگار روز عاشوراست و این اتفاق هر جمعه تکرار میشد. سردار سلیمانی خدمت مراجع تقلید و بسیاری از علما رسیده بودند و از آنها التماس دعا داشت برای شهادت. یکی از نشانه مؤمنین، داشتن آروزی شهادت از «تهِدل» است. از امام صادق(ع) پرسیده میشود در عبارت «اللّهُمَّ إنی أَسْئَلُکَ خَیرَ ما سَئَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ» که در قنوت نماز عید فطر خوانده میشود، این خیر چهچیزی است؟ آن حضرت در پاسخ میفرمایند: شهادت.
حاج قاسم نسبت به اهلبیت (علیهم السلام) صبح، شب و غیره نداشت و همه عمر خود را صرف اهلبیت (علیهم السلام) کرد، چراکه جایگاه ولایت را فهمیده بود. حاج قاسم در اسلام اینقدر قشنگ درس خوانده که فهمیده است که حاکمیت اصلی، خداست که در اختیار پیامبر گرامی اسلام قرار داده است.، خداوند میفرمایند: «النَّبِیُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» ـ آیه 6 سوره احزاب ـ مضمون این عبارت این است که اگر دشمن به پیامبر تیراندازی کند و من مقابل تیر نایستم، و تیر به پیغمبر بخورد، من منافق هستم، همین موضوع پس از پیامبر به اهلبیت (علیهم السلام) و در دوران غیبت در خصوص فقیه جامعالشرایط صدق میکند. در زمان حاضر نیز علمدار مکتب اسلام «ولی فقیه» است و حاج قاسم این موضوع را درک کرده و مطیع ولی فقیه بود.
* ایستادگی شهید سلیمانی در برابر دشمنان ولی فقیه
در دورانی هستیم که برخی با انتقاد به ولی فقیه و حکومت، پُز روشنفکری میدهند، اما حاج قاسم بدون هیچ ابایی در تمام سخنرانیها و پس از آن در وصیتنامه خود یکی از شئون عاقبتبهخیری را تبعیت از ولایت فقیه میدانند.
حجتالاسلاموالمسلمین اسکندری: متأسفانه در زمان حاضر هم والدین و هم اساتید، اسلام واقعی و اصولی را که در قرآن آمده است بیان نمیکنند، مثلاً خدایی که عموم مردم به آن قسم هم میخورند، خدایی است که همهجا نیست، در حالی که اصلاً اینجوری نیست، همچنین برخیها خدایی را قبول دارند که به پیغمبر نگفته است که پس از پیامبر جانشینی وجود دارد، این تفکرات روی تصمیمات ما تأثیر میگذارد، حاج قاسم حقیقتاً خدای واقعی را قبول داشت برای همین دنیا را محل گذر میدانست و باور داشت که پرچمدار و سخنگو در زمان غیبت حضرت امام زمان(عج) را علما و ولی فقیه عنوان میکرد، دشمن هم تمام تلاش خود را انجام میدهد که این جایگاه را بزند، اما حاج قاسم تمامقد در برابر این هجمهها ایستادگی میکرد.
* تواضع قاسم در برابر یک آشپز/ صله منبری حاج قاسم که وصول نشد
حاج آقا، با توجه به اینکه در دوران دفاع مقدس و پس از آن با ایشان مأنوس بودید خاطرهای دارید؟
حجتالاسلاموالمسلمین اسکندری: سال 1372 اقامه نماز جماعت در ستاد نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعهده بنده بود، بسیاری از فرماندهان لشکرها به آنجا میآمدند. پس از اقامه نماز، ناهار هم توزیع میکردند. در صف توزیع غذا در غذاخوری «حاج قاسم» جلوی بنده قرار داشت. آشپز مجموعه از ایشان تقاضای فیش غذا کردند که ایشان گفتند؛ "فیش ندارم."، ایشان هم در جواب گفت "پس به شما غذا تعلق نمیگیرد"، حاج قاسم تشکر کرد و رفت، من به ایشان گفتم "این آقا را میشناسید؟"، گفتند "نه"! گفتم؛ "سردار سلیمانی فرمانده لشکر 41 ثارالله هستند". این بنده خدا سریعاً دنبال ایشان رفت، اما «حاج قاسم» بدون اینکه ناراحت شوند، گفتند که "نیازی نیست و جای دیگری غذا تهیه میکنم."
با توجه به اینکه حضرتعالی در منزل ایشان منبر میرفتید، آیا صلهای دریافت کردهاید؟
حجتالاسلاموالمسلمین اسکندری: چند جلسهای که منزل ایشان رفتیم، دیدم حاج قاسم با مداحی که آنجا میخواندند، در خصوص بنده صحبت میکنند که "چگونه از روحانی جلسه تقدیر کنیم" و این موضوع به گوش من خورد. پس از مدتی حاج قاسم به من گفت؛ "حاج آقا، شماره کارتی را بدهید تا از شما تقدیر کنیم". من خیلی از این حرف ناراحت شدم، عرض کردم "دیدن شما باعث میشود گناهان من بخشیده شود، این چه حرفی است؟"، ایشان گفت "پس چند تا بچه، عروس و داماد دارید؟"، گفتم "چهارتا پسر دارم که سهتای آنها ازدواج کردند". حاج قاسم گفتند؛ "خودت، همسرت، پسرها و عروست همه یک هفته مهمان من در مشهد". من خیلی خوشحال شدم، گفتم "این بهترین «پاکت» است."، این قرار را گذاشتیم که یک ماه بعد ایشان شهید شدند.
حاج آقا، خیلی محبت کردید، امیدوارم در این شبها ما را از دعای خیر خودتان فراموش نکنید.
حجتالاسلاموالمسلمین اسکندری: خواهش میکنم، من هم از شما بابت زحماتتون تشکر میکنم.
------------------------------------------------
گفتگو از محمد کربلاییاسماعیل
منبع:تسنیم