۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۲ : ۱۸
عقیق:معمولاً نوع نگرش ما به تاریخ زندگانی حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها مبتنی بر سیره اخلاقی و رفتاری آن بانوی بزرگوار و در صورت کلی نگرشی مبتنی بر نگاه تاریخی است. در این نگاه، آن بزرگوار شخصیتی است که با خلقتی عجیب پا به دنیا گذاشت و یار و یاور پدر بزرگوارشان رسول خدا صلی الله علیه و آله در مصائب و خوشیها بود. پس از مدتی به ازدواج امیرالمؤمنین علیهالسلام در آمد و از خود دو فرزند دختر و دو فرزند پسر بر جای گذاشت؛ آن زمان هم که حق امیرالمؤمنین (ع) در خلافت غصب شد، به دفاع از حریم ولایت شتافت و در این مسیر به شهادت رسید.
اما وقتی از منظر معرفتی به آن وجود مقدس نگریسته شود، فاطمه زهرا سلامالله علیها موجودی ازلی و نوری ابدی است که پس از رسولالله صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیهالسلام، عالیترین و با فضیلتترین بشر از اولین و آخرین است. مثلاً آن دسته از مقامهای حضرت زهرا سلامالله علیها که دربارۀ مقام ایشان در قیامت مطرح شده، به گونهای ویژه در روایات ما منعکس شده است به گونهای که با مطالعه این روایات درمییابیم گویا تمام بستر قیامت بر مدار این بانوی بزرگوار میچرخد و حقیقت امر هم جز این نیست؛ قیامتی که بناست تکلیف تمام خلایق از ابتدا تا انتهای عمر دنیا و نیز جایگاهشان مشخص شود. در ادامه به روایتی در این زمینه اشاره میشود.
از امام باقر(ع) روایت شده «فاطمه سلامالله علیها بر در جهنم توقفى دارند، چون روز قیامت شود، بین دیدگان هر شخصى نوشته مىشود که او مؤمن است یا کافر؛ بسا شخصى را که دوستدار اهلبیت پیامبر است، مىآورند و به واسطه کثرت گناهانش امر مىشود وى را در آتش بیندازند. فاطمه سلامالله علیها بین دو دیدگانش را مىخواند که نوشته او محب اهلبیت است. به درگاه پروردگار عرض مىکند: پروردگارا، تو مرا فاطمه نام نهادى و وعده دادهاى هرکه من و ذرّیهام را دوست بدارد، از آتش دوزخ بر حذر دارى و وعده تو حقّ بوده و تخلّفپذیر نیست. إِلَهِی وَ سَیِّدِی سَمَّیْتَنِی فَاطِمَةَ وَ فَطَمْتَ بِی مَنْ تَوَلَّانِی وَ تَوَلَّى ذُرِّیَّتِی مِنَ النَّارِ وَ وَعْدُکَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ لا تُخْلِفُ الْمِیعاد»
خداوند عزّ و جل مىفرماید: اى فاطمه تو راست مىگویى، من نام تو را فاطمه نهادهام و وعده دادهام که هرکه محبّت و ولایت تو و فرزندانت را داشته باشد، از آتش جهنم جدایش کنم. وعده من حقّ بوده و خلف وعده نخواهم کرد و این که به بندهام امر کردم به جهنّم برود به خاطر آن بود که تو او را شفاعت کنى و من شفاعت تو را پذیرفته تا موقعیت و منزلت تو در پیش من براى فرشتگان و رسولان معلوم شود؛ پس هرکه را که دیدى بین دیدگانش مؤمن نوشته شده، دستش را بگیر و به بهشت داخل کن.
صَدَقْتِ یَا فَاطِمَةُ إِنِّی سَمَّیْتُکِ فَاطِمَةَ وَ فَطَمْتُ بِکِ مَنْ أَحَبَّکِ وَ تَوَلَّاکِ وَ أَحَبَّ ذُرِّیَّتَکِ وَ تَوَلَّاهُمْ مِنَ النَّارِ وَ وَعْدِیَ الْحَقُّ وَ أَنَا لَا أُخْلِفُ الْمِیعَادَ وَ إِنَّمَا أَمَرْتُ بِعَبْدِی هَذَا إِلَى النَّارِ لِتَشْفَعِی فِیهِ فَأُشَفِّعَکِ وَ لِیَتَبَیَّنَ لِمَلَائِکَتِی وَ أَنْبِیَائِی وَ رُسُلِی وَ أَهْلِ الْمَوْقِفِ مَوْقِفُکِ مِنِّی وَ مَکَانَتُکِ عِنْدِی فَمَنْ قَرَأْتِ بَیْنَ عَیْنَیْهِ مُؤْمِناً فَخُذِی بِیَدِهِ وَ أَدْخِلِیهِ الْجَنَّة. (علل الشرائع، ج1، ص179)
منبع:تسنیم