۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۹ : ۱۹
عقیق:حجت الاسلام ابوالفضل ابراهیمی*: ۲۴ ماه ذی الحجة یادآور یکی از وقائع مهم صدر اسلام یعنی واقعه مباهله است. «باهَلَ» در لغت به معنای لعنت کردن است و «مباهله» را در موردی استفاده می کنند که دو گروه یکدیگر را لعنت کنند. اگر دو گروه بر سر موضوعی بحث کنند و به نتیجه نرسند رسم این بوده که قرار مباهله می گذاشتند و یکدیگر را لعنت می کردند و از خدا می خواستند که کسی که ناحق می گوید عذاب الهی بر او نازل شود.
مباهله در اسلام یادآور روبرو شدن پیامبر با مسیحیان نجران است که وقتی ایشان استدلالات پیامبر را نپذیرفتند خدای متعال به پیامبر امر فرمودند که با ایشان مباهله کن.
امیرالمومنین(ع) خلاصه جریان مباهله را اینگونه ذکر می کنند: «مسیحیان نجران نزد رسول خدا آمدند تا با حضرت مناظره کنند و رسول خدا(ص) با ایشان احتجاج کردند. آنها گفتند: یا محمد نظر تو در مورد مسیح چیست. حضرت فرمودند: مسیح عبد خدا بود و مانند مردم دیگر می خورد و می آشامید. گفتند: پدرش چه کسی بود. (با این کلامشان می خواستند کلام حضرت را نقض کنند که او آدم نبود و پسر خدا بود چون حضرت مریم همسری نداشت) پس در این لحظه خدای متعال وحی نازل فرمودند که یا محمد در مورد حضرت آدم از آنها سوال کن و بگو که آیا حضرت آدم بشری نبود که مانند دیگران می خورد و می آشامید و بعد خدای متعال این آیه را نازل فرمود: به درستی که مثل عیسی مانند آدم است که هر دو را از خاک خلق کردیم سپس امر کردیم و آدم به وجود آمد. پیامبر از جریان حضرت آدم سوال کرد که آیا بشر نبود. گفتند: بله، بعد حضرت فرمودند: پدر حضرت آدم که بود. دیگر جوابی نداشتند به حضرت بدهند و حجت بر آنها تمام شد و فهمیدند ادعایشان در مورد حضرت عیسی بی دلیل است، اما اقرار به حقانیت پیامبر نکردند، بلکه ساکت شدند سپس خدای متعال آیات سوره آل عمران را نازل فرمودند: فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مٰا جٰاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ- فَقُلْ تَعٰالَوْا نَدْعُ أَبْنٰاءَنٰا وَ أَبْنٰاءَکُمْ وَ نِسٰاءَنٰا وَ نِسٰاءَکُمْ- وَ أَنْفُسَنٰا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّٰهِ عَلَی الْکٰاذِبِینَ؛ پس هر کسی بعد از اینکه حق برایش روشن شد بازهم به محاجه بر خواست پس به ایشان بگو : بیایید تا ما پسران خود را بیاوریم و شما پسران خود را ما زنان خود را بیاوریم و شما زنان خود را و ما جان خود را بیاوریم و شما جان خود را سپس مباهله کنیم و لعنت خدای متعال را بر دروغگویان قرار دهیم. وقتی حضرت ایشان را دعوت به مباهله کرد علمای مسیحی گفتند اگر برای مباهله اصحابش را آورد ما هم با او مباهله می کنیم و دیگر او را راستگو نمی دانیم، اما اگر فقط با اهل بیتش با ما مباهله کرد دیگر با او مباهله نمی کنیم. وقتی حضرت با اهل بیتش آمد یعنی امیرالمومنین و حضرت زهرا و امام حسن و حسین (علیهم السلام) آنها تسلیم شدند و پیامبر بر ایشان شرط کرد تا جزیه پرداخت کنند و سلاح را زمین بگذارند و در مقابل خون آنها محفوظ است و آنها هم قبول کردند و رفتند.( بحار الأنوار؛ ج۹۰، ص: ۳۸)»
واقعه مباهله از وقائعی است که مورد اتفاق علمای اسلام می باشد و هم بزرگان از علمای اهل سنت و همه علمای شیعه به اتفاق جریان این واقعه را نقل کردند و در کتب تفسیر، شأن نزول آیه ۶۱ سوره آل عمران را واقعه مباهله پیامبر اکرم(ص) با مسیحیان نجران دانسته اند.
اهمیت واقعه زمانی روشن می شود که در مقام احتجاج بر فضائل اهل بیت علیهم السلام و امیرالمومنین یکی از موارد استشهاد به این آیه شریفه بوده است. در کتاب صحیح مسلم از فرزند سعد بن ابی وقاص و او از پدرش نقل می کند: روزی معاویه من را مواخذه کرد که چرا ابوتراب را لعن نمی کنی، سعد می گوید در جوابش گفتم : یاد سه مطلب می افتم که رسول الله در مورد علی فرموده است، لذا هیچ گاه او را لعن نمی کنم؛ اولین آنها کلامی است که به هنگام جنگ تبوک وقتی به علی امر کرد که در مدینه بمان و جانشین من باش، علی به حضرت عرض کرد من را در کنار زنان و بچه ها می گذاری، پیامبر به او فرمود: «أَ مَا تَرْضَی أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی. إِلَّا أَنَّهُ لَا نُبُوَّةَ بَعْدِی»؛ یعنی آیا به اینکه جایگاه تو نسبت به من جایگاه هارون نسبت به موسی است، تو را راضی نمی کند؟ دومین مورد در جنگ خیبر بود که شنیدم پیامبر فرمود: فردا پرچم را به دست کسی می دهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول نیز او را دوست دارند و سومین مورد زمانی بود که آیه فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ » نازل شد و رسول الله(ص) علی و فاطمه و حسن و حسین را فراخواند و فرمود: «اللَّهُمَّ! هَؤُلَاءِ أَهْلِی» خدا یا خانواده من این چند نفر هستند.( صحیح مسلم ؛ ج۴ ؛ ص۱۸۷۱)
ائمه معصومین علیهم السلام نیز به این واقعه احتجاج می کردند؛ وقتی هارون الرشید خطاب به موسی بن جعفر(ع) عرض کرد چرا شما شیعیان را نهی نمی کنید از اینکه به شما خطاب «یابن رسول الله» نکنند زیرا شما فرزند علی و فاطمه دختر پیامبر هستید و نسب از پدر منتقل می شود نه مادر لذا آل پیامبر محسوب نمی شوید، حضرت در بیان استدلال آیه ۸۴ سوره انعام را تلاوت فرمودند:«وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ کُلاًّ هَدَیْنا وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسی وَ هارُونَ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ» و فرمودند در این آیه حضرت عیسی ذریه انبیاء شمرده شده است حال آنکه پدر نداشتند و از جانب مادرش به انبیاء نسبت داده شده است و ما نیز از جانب فاطمه به پیامبر نسبت داده شده ایم.
هارون گفت: استدلال خوبی است دلیل دیگری هم وجود دارد؟ حضرت فرمودند: همه امت اسلام چه خوب چه بد اتفاق دارند که در روز مباهله در زیر عبای پیامبر غیر از علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام نبودند پس در آیه فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم و نساءنا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم، مراد از «ابنائنا» حسن و حسین و «نساءنا» فاطمه و «انفسنا» علی بن ابی طالب است.
در این آیه حضرت ثابت کردند که امام حسن و حسین که فرزندان دختری پیامبر بودند پسر پیامبر خطاب شده اند پس صحیح است به موسی بن جعفر(ع) که پیامبر جد ایشان بودند خطاب «ابن رسول الله » شود.
آیه مباهله یکی از آیاتی است که متکلمین شیعه در استدلال به امامت امیرالمومنین(ع) بر آن استدلال کرده اند. قاضی عبدالجبار (متوفی ۴۱۵ق) از علمای اهل سنت در کتاب «المغنی فی ابواب التوحید و العدل» اشاره می کند که شیعیان به آیه مباهله بر امامت امیرالمومنین استدلال می کنند و بعد شروع می کند به رد استدلال شیعیان و در حین استدلال می گوید: «و فی شیوخنا من ذکر عن أصحاب الآثار أن علیا علیه السلام لم یکن فی المباهله؛ یعنی در بین اساتید ما که صاحب کتاب بودند، می گفتند : علی(ع) در جریان مباهله حضور نداشته است.( المغنی فی أبواب التوحید و العدل ؛ ج۲۰بخش امامت۱ ؛ ص۱۴۲)
سید مرتضی رحمه الله (متوفی ۴۳۶ق) در کتاب گرانسنگ «الشافی فی الامامه» هنگامی که جوابهای قاضی عبدالجبار را بر عدم دلالت این آیه شریفه بر امامت امیرالمومنین(ع) ردّ می کنند وقتی به عبارت ذکر شده از قاضی عبدالجبار می رسد، می فرمایند: «و لسنا نعلم الی أیّ أصحاب الآثار اشار بدفع أمیر المؤمنین علیه السلام فی المباهلة و ما نظن أحدا یستحسن مثل هذه الدعوی؛ یعنی ما نمی دانیم مصنف به کدام یک از اساتیدشان که صاحب کتاب باشند اشاره دارد که گفته باشد امیرالمومنین در مباهله حضور نداشته اند و گمان نمی کنم کسی این ادعا را نیکو بشمارد.» ( الشافی فی الإمامة، ج۲، ص: ۲۵۵)
خطاب به قاضی عبدالجبار باید بگوئیم آن اساتید شما که می گویند امیرالمومنین(ع) در مباهله نبوده است، مگر صحیح مسلم را مطالعه نکردند که در نقل کلام سعد بن ابی وقاص علی(ع) را جزو کسانی دانسته که در جریان مباهله بوده است؟ علاوه بر مسلم بن حجاج صاحب کتاب صحیح مسلم که در نزد اهل سنت عِدل قرآن حساب می شود، سید بن طاووس شخصیتهایی را نام می برد که مورد قبول اهل سنت هستند و حضور امیرالمومنین در این واقعه را نقل کرده اند. سید بن طاووس می فرماید: این جریان را ثعلبی، مقاتل، کلبی، حافظ ابن مردویه، عبدالله بن عباس، جابر بن عبدالله انصاری، حسن بصری، شعبی، سدی و غیر از ایشان نقل کرده اند.
مرحوم سید بن طاووس پس از گزارش مفصّلی که از رویدادهای این روز بزرگ می آورد، در ضمن فصلی به عنوان «فصل فیما نذکره من فضل یوم المباهله من طریق المعقول» کرامت و معجزات مخصوص این روز را که عقل انسان با توجه به زوایای این واقعه عظیم به آنها می رسد برشمرده و می نویسد: «روز مباهله پیامبر اکرم (ص) با نصارای نجران، روز بزرگی بوده که در بر دارنده چندین معجزه و کرامت است از جمله:
۱. دراین روز،خداوند جلّ جلاله برای اوّلین بار باب مباهله را که جدا کننده حق از باطل است، درآیین اسلام گشود. آن گاه که منکران برهان های روشن را نپذیرفتند.
۲. دراین روز، سر بلندی خداوند و رسول او آشکارگردید، زیرا نصارای اهل کتاب وادار به پذیرش ذّلت، پرداخت جزیه وتسلیم فرمان و خواست نبوی شدند.
۳. روزمباهله روزی بود که سرا پرده های نیرو های الهی و قدرت نبوی برافراشته شد و افراد را فرا گرفت.
۴. روزمباهله روزی بود که رسول خدا(ص) از مقامات بلند و اختصاصی اهل بیت (علیهم السلام) پرده برداشت.
۵. روزمباهله روزی بود که خداوند این حقیقت را روشن ساخت که امام حسن و حسین(علیهما السلام) با وجود خردسالی از اصحاب رسول خدا (ص) و کسانی که در راه رسالت جهاد کردند، برای مباهله شایسته تر و سزاوارترند.
۶. روز مباهله، روزی بود که خداوند این نکته را آشکارساخت که دخت بزرگوار رسول خدا،حضرت فاطمه زهرا(س) در مقام مباهله از پیروان و افراد شایسته و مورد عنایت رسول خدا (ص) شایسته تر است.
۷. روزمباهله روزی بود که خداوند این حقیقت را بیان کرد که مولا علی بن ابی طالب (ع)جان و نفس رسول خدا و از معدن ذات و صفات اوست. اراده خدا است و اگر چه این دو بزرگواراز لحاظ صورت و ظاهر با هم متفاوت هستند، اما در باطن و معنا در تمام فضیلت ها وحدت دارند.
۸. روز مباهله روزی بود که تا آن جا که ما از احادیث و روایات صحیح سراغ داریم هیچ روزی مشابه آن در تاریخ اسلام وجود ندارد.
۹. روزمباهله، روزی بود که زبان مدّعیان بسته شد و خداوند آشکار ساخت که اهل بیت (علیهم السلام) از تمامی تقرّب جویندگان به او از راه اطاعت و عبادت، نزدیک او گرامی تر هستند.
۱۰. روز مباهله، روز تعیین «برهان صادقی» است که خداوند در آیات مقدّس قرآن بدان دستور داده است.
۱۱. روزمباهله برای تصدیق صاحب نبوّت از تحدّی و هماورد طلبی قرآن رساتر و دلالت آن از تحدّی رسول اکرم (ص) با قرآن آشکارتراست، زیرا مشرکان در برابر قرآن گفتند: «لو نشاء لقلنا مثل هذا؛ اگر می خواستیم ما نیز می توانستیم مشابه آن سخن را بگوییم».-اگرچه سخن آنان مدعا و بهتانی بیش نبود-اما نصارا در برابر مباهله اقدام به انکار آن نکردند و به خاطر ظهور حجّت و نشانه های نبوّت تسلیم شده و حاضر به مباهله نگشتند.
۱۲. در روزمباهله خداوند با روشن کردن برتری اهل بیت (علیهم السلام) که به صفات الهی آراسته بودند، آتش جنگ را خاموش کرد و جان مسلمانان را از رنج جهاد نگاه داشت.
سیّد بن طاووس در پایان می نویسد: «روزمباهله، بزرگتر از آن است که ما بدان اشاراتی داشتیم، زیرا ما فقط بخشی از فضیلت های آن را که خداوند ما را بدان رهنمون شده بود، یادآور شدیم. بنابراین این روز یکی از بزرگ ترین روزهای بشارت و گرامی ترین روزهای نیک بختی است. از این رو شایسته است که در آن مجالس و محافلی برای تشکر از خداوند و ستایش او -جلّ جلاله- تشکیل گردد و نیز سزاوار است که در این روز به اندازه عزّت و سربلندی اهل بیت (علیهم السلام) بدان توجه شده و ازآن تعظیم شود.
امید است به میمنت این روز بسیار مبارک که طبق روایات علاوه بر جریان مباهله، آیه ولایت نیز در جریان حاتم بخشی امیرالمومنین علیه السلام نازل شد و خدای متعال امیرالمومنین را در کنار خود و رسول الله ولی مومنین نامید و همچنین آیه تطهیر در فضیلت پنج تن آل عبا نازل شد که عصمت اهل بیت را ثابت می کند و روز صدور حدیث شریف کساء می باشد، خدای متعال همه ما را از ثابت قدمان در راه ولایت امیرالمومنین و اولاد معصومینش قرار دهد و ان شاء الله ما نیز جزو کسانی باشیم که «بذلوا مهجهم دون الحسین و امیرالمومنین علیهما السلام» و مانند میثم تمّار تا آخرین لحظات حیاتمان زیانمان به ذکر فضائل امیرالمومنین علیه السلام و اولادش مزیِن باشد.
منبع:مهر