۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۶ : ۰۹
حکایتى از رمى جمرات
در سال ۱۳۵۰ شمسی زمانی که به حج رفته بودم دوستی داشتم که اهل کاشان بود. در رمى جمرات به بنده گفت: فرد نزولخورى آمده که او را کامل میشناسم و مىخواهد رمى جمره کند.
آن فرد رباخوار جمعیت را شکافت و نزدیک جمره آمد، یکى از حجاج الجزایرى هم آنطرف جمره بود و مثل اینکه از دست شیطان خیلى عصبانى بود، بجاى سنگریزه، قلوه سنگى برداشت و چنان به طرف شیطان پرتاب کرد که به دیوار خورد و منحرف شد و به سر این حاجى ایرانى رباخوار اصابت کرد و سر او را شکافت.
به شوخی گفتم: حج این الجزایرى امسال قبول است، چون سنگ ما به دیوار جمره خورد، ولى سنگ او به خود شیطان.
منبع:فارس
این داستان شمتا دقیقا خلاف دستور و سیره اهل بیت علیهم السلام است.
یکی اینکه آن رفیق ایشان بیجا کرده و آبروی آن فرد را پیش آقای انصاریان برده. ایشان چه می داند شاید ایشان توبه کرده و آمده. حتی اگر هم نکرده باشد باز هم هیچ توجیهی نداردآبروی اورا نزد دیگری ببرد.
دیگر آنکه حدیثی داریم به این مضمون که به درجه کامل ایمان نمی رسد کسی مگرآنکه همه را (حتی قید دین در روایت نیامده) از خود بهتر بداند زیرا عاقبت آن فرد را نمی داند .
امام جعفر صادق عليه السلام فرمود : هر كس خودش را بهتر از ديگران بداند، او از متكبران است. حفص بن غياث مى گويد: عرض كردم: اگر گنهكارى را ببيند و به سبب بى گناهى و پاكدامنى خود، خويشتن را از او بهتر بداند چه؟ فرمودند: هرگز هرگز! چه بسا كه او آمرزيده شود اما تو را براى حسابرسى نگه دارند، مگر داستان جادوگران و موسى عليه السلام را نخوانده اى؟
« اصول كافى، جلد8، صفحه128 »
در گزینش مطالب دقت کنید و سنجیده مطلب انتخاب فرمایید.