۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۴ : ۰۳
* آيه
إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَکَ ما في بَطْني مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّکَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ
* ترجمه
(بیاد آور) هنگامى كه همسر عمران گفت: پروردگارا! همانا من نذر كرده ام آنچه را در رحم دارم، براى تو آزاد باشد (و هیچگونه مسئولیّتى به او نسپارم تا تمام وقت خود را صرف خدمت در بیت المقدّس كند،) پس از من قبول فرما، كه براستى تو شنواى دانایى.
* نکته ها
چنانكه در تفاسیر و كتب روایى آمده است: دو خواهر به نام هاى «حَنّه» و «اشیاع»، كه اوّلى همسر «عمران» از شخصیّت هاى برجسته بنى اسرائیل، و دوّمى همسر زكریّاى پیامبر بود، بچّه دار نمى شدند. روزى «حَنّه» زیر درختى نشسته بود، پرنده اى را دید كه به جوجه هایش غذا مى دهد. محبّت مادرانه، آتش عشقِ به فرزند را در وجود او شعله ور ساخت، در همان حال دعا كرد و مستجاب شد. از سوى دیگر به شوهرش الهام شد كه فرزندش از اولیاى خدا خواهد بود و بیماران را شفا و مردگان را زنده خواهد كرد.
وقتى «حَنّه» حامله شد، پیش بینى كرد آن فرزندى كه كارهاى خارق العاده انجام دهد، پسر خواهد بود، لذا نذر كرد كه فرزندش خدمتكار بیت المقدّس شود. امّا چون نوزاد به دنیا آمد، دیدند دختر است. آنها فهمیدند كه آن الهام الهى در مورد خود مریم نبوده است، بلكه درباره فرزند او خواهد بود. [كافى، ج1، ص 535]
* پيام ها
1- رشد معنوى زن تا آنجا بالا مى رود كه بعد از سال ها انتظار، فرزند خود را نذر خدمت خانه خدا مى كند. «امرأت عمران ربّ انّى نذرت لك»
2- افراد دور اندیش، قبل از تولّدِ فرزند به فكر مسیر خدمات او نیز هستند. «نذرت لك ما فى بطنى محرّراً»
3- از خود بگذریم و تنها در راه خدا صرف كنیم. «نذرتُ لك»
4- خدمت در مسجد به قدرى ارزشمند است كه اولیاى خدا عزیزان خود را قبل از تولّد نذر آن مى كنند. «نذرت لك...»
5 - موضوع نذر، تاریخى بس طولانى در ادیان الهى دارد. «ربّ انّى نذرت»
6- مادر، نوعى ولایت بر فرزند دارد. «نذرت لك ما فى بطنى»
7- میان گذشت از فرزند و برگزیدگى خداوند رابطه است. «اصطفى... آلعمران... نذرت لك ما فى بطنى محرّراً»
8 - كسانى در خدمات دینى موفّق ترند كه تمام وجود خود را صرف خدمت نمایند، نه بخشى از وقت را. «محرّراً»
9- خدمت فرزند به مادر، حقّ طبیعى مادر و قابل گذشت است. «محرّرا»
10- اگر عزیزترین و محبوب ترین چیزها را مى دهید، به فكر قبولى آن نیز باشید. «فتَقبَّل»