کد خبر : ۹۶۴۴۱
تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۳
درس‌هایی از قرآن 9 خرداد

نقش نماز در زندگی/ کارخانه آدم‌سازی

حجت‌الاسلام محسن قرائتی در برنامه امروز درس‌هایی از قرآن به بیان نقش نماز در زندگی و عوامل آن پرداخت.

عقیق:حجت‌الاسلام محسن قرائتی معلم و مفسر قرآن کریم در برنامه امروز درس‌هایی از قرآن به تشریح نقش نماز در زندگی پرداخت و عوامل مرتبط با آن پرداخت.

در ادامه متن برنامه امروز تقدیم می‌شود.

موضوع برنامه

نقش نماز در زندگی

عناوین

یاد نعمت‌ها، عامل تشکر از خدا

نماز انسان هماهنگ با نماز موجودات هستی

نماز امانت الهی

احکام نماز عامل حفظ حقوق انسان‌ها

نماز کارخانه آدم سازی

خطر وسواس در وضو و نماز

نماز خوب، مقدمه اقتصاد سالم

نماز عامل آرامش در مشکلات

متن برنامه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین بعدد ما احاط به علمه

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

در این جلسه می‌خواهم مقداری راجع به نماز صحبت کنم. بالاخره هر چند ماهی یک مرتبه باید بحث نماز تکرار شود و یک شبهاتی را هم جواب بدهم، انشاءالله. برای اینکه پدر و مادرها وقتی به بچه‌شان می‌گویند: نماز بخوان و بچه سؤالی کرد بتوانند جواب بدهند. اول اینکه چرا نماز بخوانیم؟ من چهار رقم دلیل در قرآن پیدا کردم، شاید بیشتر باشد. یکی اینکه نماز تشکر است. سگ هم یک نان بدهی یک دُمی تکان می‌دهد. ماشین را بنزین می‌ریزی کار می‌کند. درخت را آب می‌دهی، میوه می‌دهد. میوه ندهد سایه و چوب می‌دهد. مگر می‌شود این همه نعمت را ما از خدا بگیریم و هیچ تشکر نکنیم؟ در این آیه تشکر این است که می‌گوید: «فَلْیَعْبُدُوا رَبَ‏ هذَا الْبَیْت‏» (قریش/3) قاری: «فَلْیَعْبُدُوا رَبَ‏ هذَا الْبَیْت‏» باید عبادت کنید. چرا؟ «الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» (قریش/4) مسأله تغذیه شما را حل کرد، «الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ» امنیت هم برای شما به وجود آورد، «وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» تشکر از نعمت.

یاد نعمت‌ها، عامل تشکر از خدا

یک جای دیگر می‌گوید: نمی‌خواهی نماز بخوانی؟ نعمت‌ها را بشمار، «أَ لَمْ نَجْعَلْ‏ لَهُ‏ عَیْنَیْنِ» (بلد/8) یک جفت چشم به تو ندادیم؟ «وَ لِساناً وَ شَفَتَیْنِ» (بلد/9) زبانت ندادیم. دو تا لب به تو ندادیم. «وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ» (بلد/10) تو را هدایت نکردیم از طریق عقل، از طریق وحی، از طریق علم. «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ» (بلد/11) یکی دیگر... «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً» (نبأ/6) زمین را در اختیارت مهد قرار ندادیم. این زمین یک تصفیه خانه است. آب کثیف فرو می‌رود و از چند متری آن آب زلال بیرون می‌آید. حالا اگر می‌خواستی این تصفیه خانه را با پول و برق درست کنی، چقدر باید پول می‌دادی؟ چرا نماز بخوانم؟ تشکر از خدا، از اول قرآن، صفحه اول می‌گوید: «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ‏ الَّذِی‏ خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون‏» (بقره/21) «خَلَقَکُم» پس یکی از دلایلی که باید نماز بخوانیم، تشکر است.

سؤال: آیا خدا به تشکر ما... اینها را من برای بچه‌های شما می‌گویم. شما که اهل نماز هستید ولی بی عرضگی ما است که پدر در پدر ما را به نماز وادار کردند آنوقت زمانی که ما و شما پدر هستیم بچه ما از نماز جدا شود. این پیداست بی عرضه است. پدر شما و مادر شما تا اینجا شما را آورد. از این به بعد ما بچه‌هایمان را بردیم یا رها کردیم. بچه سؤال می‌کند چرا نماز بخوانیم؟ تشکر، آیا خدا به تشکر ما نیاز دارد؟ نه، قرآن نه به تشکر شما « لَغَنِیٌ‏ عَنِ‏ الْعالَمِینَ» (عنکبوت/6) خدا غنی است و نیازی به ما ندارد. مثالی که بارها گفتم، همین مثال را تکرار کنم. اگر مهندس گفت: خانه‌ات را رو به خورشید بساز، شما نباید بگویی: آیا خورشید به خانه ما نیاز دارد؟ همه ما رو به خورشید خانه بسازیم چیزی گیر خورشید نمی‌آید، نصفش را شما بگویید. همه ما پشت به خورشید خانه بسازیم، چیزی از خورشید کم نمی‌شود. خدا نیاز ندارد. سؤال: نمی‌شود خودم هرطور دوست دارم نماز بخوانم؟ حتماً باید اینطور که شیخ‌ها می‌گویند نماز بخوانیم؟ وضو بگیریم. رو به قبله بایست. لباست، من خودم از خدا تشکر می‌کنم. با هر زبانی دلم می‌خواهد. جواب: شبانه روز 24 ساعت است. هر ساعتی هم چهار تا یک ربع است. چهار تا 24 تا، 96 تا! شبانه روز 96 تا یک ربع است. یک یک ربع را خدا گفته آنطور که من می‌گویم بگو. 95 یک ربع را هر زبانی می‌خواهی با خدا حرف بزن. یعنی یک نود و ششم هم خدا سهم ندارد؟ انصاف است. شما با خدا هر طور می‌خواهی تشکر کن. با هر زبانی، رو به قبله باشد یا نباشد، با وضو و بی وضو، اما خدا گفته، نماز ما یک ربع بیشتر نمی‌شود من ساعت گذاشتم. نماز ما یک ربع الی بیست دقیقه می‌کشد. خدا می‌گوید: بیست دقیقه آنطور که من می‌گویم تشکر کن، نود و پنج تا یک ربع را آنطور خودت می‌خواهی. در ثانی آنوقت خودت می‌گویی چطور می‌توانی... باید ببینیم او چطور می‌گوید. یکوقت می‌بینی ما عوض تشکر چرت و پرت می‌گوییم.

بشر عقلش ناقص است، صبح می‌گویند: خیابان یک طرفه است و عصر می‌گویند: دو طرفه است. اینجا می‌گویند: اینجا برای دوچرخه سوار است و زمین را رنگی می‌کنند و فردا می‌گویند: دوچرخه نیست دوباره رنگش را پاک می‌کنند. در این فلکه‌ها هی یک مجسمه درست می‌کنند، خراب می‌کنند و طور دیگر می‌کنند. چقدر انسان تا به حال پشیمان شده است؟ این پشیمانی دلیل بر این است که عقل ما کامل نیست. یک ربع، خدا به یک ربع قانع است. «یا مَن یقبل الیَسیر و یَعفو عن الکثیر» در دعا داریم خدایا تو کم را قبول می‌کنی. از 96 تا یک ربع در 24 ساعت گفته‌‌ای 95 یک ربع به اختیار خودت، این یک ربع را آنطور من می‌گویم، عبادت کن.

نماز انسان هماهنگ با نماز موجودات هستی

نماز دین است. حدیث داریم همین که وقت نماز آمد عقب نیاندازید. «فانها دَینٌ» دین هم باید در زمان خودش پرداخت شود. نماز دِین است. این نماز برای ما هم نیست. تمام هستی سبحان الله می‌گوید. «یُسَبِّحُ‏ لِلَّهِ‏ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» (جمعه/1) تمام آنچه در آسمان و زمین است، تمام اتم‌ها، سلول‌ها، شن‌ها، برگ‌ها، ذرات هستی «یُسَّبح» تسبیح می‌گویند. 1- این یُسَّبِح فعل مضارع است. برای آینده است. یک آیه هم داریم که گذشته هم تسبیح می‌کردند. « سَبَّحَ‏ لِلَّهِ‏ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (حدید/1) هستی سبحان الله می‌گوید. پرنده‌ها هم ذکر می‌گویند، منتهی فرق بین نماز آقای قرائتی و پرنده این است که پرنده می‌فهمد چه می‌گوید و من سر نماز حواسم پرت است. «کُلٌّ قَدْ عَلِمَ‏ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ» (نور/41) عربی‌هایی که ایشان می‌خواند قرآن است. قرآن می‌گوید: پرنده‌ها نماز دارند. «کُلٌّ قَدْ عَلِمَ‏ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ» صلاة یعنی نماز. «کُلٌّ» هر پرنده‌ای «قَدْ عَلِمَ» می‌داند‏ «صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ» نماز دارد و تسبیح دارد و می‌فهمد، ما هستیم که «الَّذِینَ هُم‏ عَنْ صَلاتِهِمْ‏ ساهُونَ» (ماعون/5)‏ ما هستیم که در نماز حواسمان پرت است. او در نماز هم الله اکبر می‌گوید و هم می‌فهمد که چه می‌گوید.

کره شمالی بودم، چند سال پیش، آن طرف چین، بیست میلیون کمونیست و کافر، رفتم بخوابم گفتم: خدایا، بیست میلیون رزق تو را می‌خورند، یک رکعت نماز برای تو نمی‌خوانند. چقدر حلیم هستی! چه حوصله‌ای داری؟ یک خرده با خدا همینطور فارسی حرف زدیم و گفتم: آقای قرائتی حالا امشب که تو آمدی اینجا مهمانی، بلند شو خودت دو رکعت نماز شب بخوان. خدا را از غربت بیرون بیاور. بلند شدم وضو گرفتم، تا خواستم نماز شب بخوانم که بگویم: خدایا یک نماز شب در کشور پیدا شد، گفتم: قرائتی، «سَبَّح لله، یُسَبِّح لله» تمام هستی دارند سبحان الله می‌گویند. تو چه کسی هستی که می‌خواهی خدا را از غربت دربیاوری؟! برو گمشو! رفتم خوابیدم. این هم نماز شب ما در کره شمالی! اصلاً ما نماز بخوانیم، نماز نخوانیم، چیزی گیر خدا نمی‌آید، اگر خانه‌مان را رو به خورشید ساختیم یک چیزی گیر ما می‌آید. چیزی گیر خدا نمی‌آید.

از منبر پایین آمدم یک جوانی خیلی از منبر ما خوشش آمد. گفت: حاج آقا می‌شود شما را ببوسم؟ گفتم: ببوس! تو مرا ببوسی جوان هستی یک چیزی گیر من می‌آید. ما رو به خورشید خانه بسازیم یک چیزی گیر ما می‌آید. نور داریم، حرارت داریم. ما نماز بخوانیم خدایی شدیم. آدمی که خدایی شد، مثل امام می‌شود. امام گفت: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. چرا؟ بچه وقتی تنهایی راه می‌رود یک لات نگاهش کند می‌ترسد. اما وقتی دستش در دست پدرش باشد، هر لاتی هم نگاهش کند به لات می‌گوید... ما اگر دستمان در دست خدا باشد، مرد می‌شویم. امام را دیدید چطور نماز می‌خواند، آن روزهای آخر که سرم به دستش بود، دو نفری امام را «بحول لله» بلند می‌کردند دو نفری بعد از «سمع الله» ایشان را به سجده می‌بردند. ایشان با دو نفر آدم نماز می‌خواند. حاضر نشد نمازش را نشسته بخواند. ولو با آدم نمازش را ایستاده خواند. این چرا؟ برای اینکه امام دستش را در دست خدا گذاشته است. اما آنهایی که جور دیگر فکر می‌کنند. برای رقص شمشیر پهلوی رئیس جمهور آمریکا می‌ایستند اما برای نماز روی صندلی نماز می‌خوانند. کسی که پهلوی رئیس جمهور آمریکا ایستاد، دیگر لیاقت ندارد، جلوی خدا می‌نشیند. آن کسی که پهلوی خدا ایستاد، پهلوی رئیس جمهور آمریکا هم می‌ایستد. می‌گوید: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. نماز دِین است.

نماز امانت الهی

نماز امانت است، یک آیه در قرآن داریم می‌فرماید: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (احزاب/72) ما امانت را به آسمان‌ها و زمین عرضه کردیم، آنها گفتند: نمی‌توانیم. ولی انسان گرفت، حضرت فرمود: آن امانت مراد نماز است. خود نماز آدم را می‌سازد. یک آیه داریم همه شما حفظ هستید. نصفش را شما بخوانید و نصفش را همه جمع با هم بخوانند. «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى...» کافی است... «عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» (عنکبوت/45) این آیه‌ای است که الحمدلله ایرانی‌ها حفظ هستند. ولی این آیه یعنی چه؟ این آیه هم یک مقدار حرف دارد. اول اینکه بعضی می‌گویند: اگر نماز «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» نماز انسان را از فحشاء و منکر باز می‌دارد پس چرا بعضی نمازخوان‌ها، نماز می‌خوانند و فحشاء و منکر هم انجام می‌دهند؟ چند تا جواب دارد. یکی اینکه این اگر نماز نمی‌خواند چه بود. گفتند: فلان غذا آدم را تیزهوش می‌کند، گفت: پس من دائماً این غذا را می‌خورم تیزهوش نیستم، گفت: اگر نمی‌خوردی چه بودی؟ آن کسی که با نماز... بچه‌ای که در مسجد شیطانی می‌کند، این اگر بیرون باشد شیطانی او بیشتر است. این یکی، 2- «تنهی» معنایش نمی‌گوید: «تمنعُ» نگفته: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» این تکه‌ها را خوب گوش بدهید، جوان‌ها می‌پرسند. می‌گویند: شما نمازخوان‌ها فساد هم می‌کنید. بعضی جاها هم راست می‌گویند. قرآن نگفته: «ان الصلاة مانعة» یا «تمنع» نگفته نماز مانع فحشاء است. می‌گوید: «تنهی» یعنی هی می‌زند. هی... هی می‌زند. مثل پلیس، پلیس لب چهارراه، چراغ قرمز هی می‌زند که خلاف نرو.

می‌گویند: یک راننده‌ای تند تند چهار تا چراغ قرمز را رد کرد و پلیس جلویش را گرفت. گفت: چرا رد کردی؟ گفت: والا من یک آدرس می‌خواستم، به من گفتند: چهار تا چراغ را رد کن... این کلمه چهار تا چراغ رد کن را فهم درست مهم است. یک بنده خدایی دائم نگاهش به شکمش بود. گفتند: چرا نگاهت به شکمت است راه می‌روی؟ گفت: دکتر گفته: مراقب شکمت باش. نفهمید که مواظب شکمت باش یعنی چه؟ فهم درست مهم است. پلیس و چراغ قرمر هی می‌زند. نه اینکه مانع است. ممکن است پلیس باشد و چراغ‌ها هم قرمز باشد، راننده رد شود. مانع نیست، هی می‌زند. مثل لباس سفید، لباس سفید هی می‌زند، قرائتی لباست سفید است، روی زمین سیاه ننشینی! نه یعنی نمی‌توانم بنشینم. می‌توانم همه لباس‌هایم سفید باشد و روی زمین سیاه بنشینم. نمی‌گوید: لباس سفید مانع نشستن است. می‌گوید: لباس سفید هشدار می‌دهد که چون سفید هستم روی زمین سیاه ننشین! «تنهی» یعنی هی می‌‌زند.

احکام نماز عامل حفظ حقوق انسان‌ها

خود نماز واقعاً چیزهایی که درونش است، همین احکام نماز خیلی سازندگی دارد. آب نباید غصبی باشد. خاک تیمیم نباید غصبی باشد. ظرف آب نباید غصبی باشد. شیر آب نباید غصبی باشد. مکانی که آب وضو می‌ریزند، نباید غصبی باشد. همین که وضو می‌گیری حق نداری اسراف کنی، باید با یک لیوان آب وضو بگیریم، با ده سیر هم غسل کنیم. اسراف، اسراف گناه کبیره است. اینها همه آدم را می‌سازد.

یکی از اصحاب وضو می‌گرفت، در وضویش آب زیاد ریخت. حضرت فرمود: اگر کنار رودخانه هم باشی حق نداری اسراف کنی. «ان کنت علی نهرٍ جار» امروز یک فیلمی را آوردند از یکی از کشورهای خارج که روی شیشه‌های آبش این جمله را نوشته است، نه از قول پیغمبر، خودشان، دانشمندانشان، نوشتند: در آب اسراف نکن حتی اگر کنار چشمه آب هستی. یکی از کشورها، کجا بود؟ اسپانیا بود. استرالیا بود؟ استرالیا! در سایت‌ها آوردند که شیشه آب معدنی است، منتهی نوشته که حتی اگر کنار چشمه هستی صرفه جویی کن. چیزی که الآن استرالیا گفته و ما دیدیم «و ان کنت علی نهرٍ جار» اگر کنار نهر جاری هم هستی، اسراف نکن. مثل ثروت، آدم ممکن است مالک باشد اما حق نداری هرطور می‌خواهی مصرف کنی. هرطور می‌خواهی پولدار شو، اما هرطور بخواهی نباید مصرف کنی. پول زیاد خوب است، اما به شرط اینکه ولخرجی و تجمل و اسراف و عیاشی، مصرفش را باید کنترل کرد.

اگر کسی قصد دارد پول آب را ندهد یا بخشی را ندهد، وضو و غسلش باطل است. بعد هم او را راضی کند، فایده ندارد. همان وقتی که آب مصرف می‌کند باید راضی باشد. مصرف ما باید با اجازه باشد. یک کسی یک جایی مهمانی رفت، شانزده تا چای خورد. گفت: صاحبش راضی بود. گفت: حالا حلالیت می‌طلبیم. آمد حلالیت بطلبد رویش نشد بگوید: شانزده تا چای خوردم! گفت: حاج آقا حلال کن ما هشت تا چای خوردیم. گفت: اولاً هشت تا نخوردی و شانزده تا خوردی! دوم کیه که بشمرد! پول داری، مصرفش باید کنترل شود. وضو می‌خواهی بگیری... هر مقداری...

اگر کسی آب به تو می‌دهد ولی منت می‌گذارد، می‌گوید: من بودم که آبت دادم. اگر آبی که به تو برای وضو می‌دهد منت سر تو می‌گذارد، اسلام می‌گوید: تیمم کن و نماز بخوان و با آبی که ناز درونش است وضو نگیر. ببین چقدر اسلام، می‌گوید: ما نازکش نیستیم. ناز کسی را نمی‌کشیم. لباس غصبی هم همینطور است. نخ غصبی، لباست حلال است، ولی نخی که با آن دوختی دزدی باشد باز نماز باطل است. زمین، فضا، فرش، حتی اگر یک بخشی از بدن در مکان غصبی باشد، شما یک جایی ایستادی یک پایت روی زمین است، یک پایت روی فرش خودت است. باز نمازت گیر پیدا می‌کند.   

نماز کارخانه آدم سازی

وضی که وضو می‌گیری، بخشی از آجرهایش دزدی باشد. یعنی واقعاً ما خواسته باشیم یک نماز درست بخوانیم مجبور هستیم آدم‌های سالمی باشیم. اسراف نکنیم، دزدی نکنیم و حلال و حرام سرمان شود. حق الناس، سر نماز هستیم می‌گوییم: «مالک یوم الدین» طلبکار می‌آید می‌گوید: پولمان را بده. اگر اصرار می‌کند شما حق داری نمازت را بشکنی و بروی پولش را بدهی و دوباره بیایی از نو الله اکبر بگویی. نماز اگر نماز باشد همه چیزی درونش هست. مثل شیر مادر! اگر بچه شیر مادر بخورد همه چیز در این شیر هست. نوزاد چه می‌خواهد؟ قند می‌خواهد، کلسیم می‌خواهد، نشاسته می‌خواهد، فسفر می‌خواهد، آب می‌خواهد، هرچیزی بدن نوزاد نیاز دارد خدا در شیر مادر جاسازی کرده است. شیر مادر یک غذای کامل است. نماز یک کلاسی است و به قول امام کارخانه آدم سازی است.

پیشنماز باید عادل باشد. یعنی جامعه باید دنبال افراد عادل حرکت کنند. عادل نه یعنی در عمرش گناهی نکرده باشد. شما از او گناه ندیدی. ممکن است خودش، آقای قرائتی راستش را بگو، گناه کردی یا نه؟ ممکن است خودم از گناهان خودم مطلع باشم. شما که خبری نداری، شما که خبری نداری می‌توانی پشت سر من نماز بخوانی. عادل باشد یعنی جامعه به سمت عدالت برود. حقوق، حتی حق یک بچه دو ساله، یک بچه دو ساله در مسجد نشسته باشد، شما اگر او را بلند کنی، هرکس در جای او نماز بخواند نمازش باطل است. نمی‌شود بچه را از مسجد بلند کرد. یک کسی را از مسجد بلند کرد و جایش را به کسی دیگر داد. یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)

یک خاطره دارم برای شما بگویم، خوشمزه است. یک جایی جمعیت چند هزار نفری بود. ایام عاشورا سخنرانی می‌کردیم. بچه‌ها هم پای منبر ما بودند. یک مشت از مسئولین مملکتی وارد شدند. رئیس هیأت برای خودشیرینی آمد بچه‌ها را بلند کرد بلند شوید! بلند شوید! بچه‌ها را بلند کرد و مسئولین را نشاند و من هم روی منبر صحنه را دیدم و گفتم: صبر کن! بلند کردن بچه‌ها اشکال داشت. مسئولین شما هم که نشستید، جای شما دزدی است. بلند شوید. اگر خود بچه‌ها بلند شوند قرآن می‌گوید: اگر یک آدم مؤمنی یا یک آدم با کمالی وارد شد، برپا! برپا داریم «انْشُزُوا فَانْشُزُوا» (مجادله/11) «انشُز» یعنی برپا، چه کسی است؟ «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ» (مجادله/11) بخوانید... «یرفع الله» را هم بخوانید. قاری: «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ» این آیه قرآن بود که خوانده شد. یعنی اگر یک عالمی، یک مؤمنی وارد شد احترام کن، برپا! برپا داریم اما این بچه‌ها که خودشان برپا نکردند که حلال باشد. با زور آمدند اینها را برپا کردند. گفتم: مسئولین از اینکه تشریف آوردید تشکر می‌کنم ولی جای شما غصبی است، بلند شوید. یک خرده نگاه کردند، گفتم: شوخی نمی‌کنم. واقعاً نشستن شما اشکال دارد. بلند شدند گفتند: کجا بنشینیم؟ گفتم: هرجا جا هست. هرکسی رفت یک جایی نشست، به بچه‌ها گفتم: سر جای خودتان بیایید. بچه‌ها آمدند سر جایشان، یک مرتبه دیدم بچه‌ها از پایین منبر چنین می‌کنند. (با نشان دادن حرکت) خنده حضار...

این را داشته باشید. ادامه‌اش... آن ور آبی‌ها افرادی را از ایران مسخره می‌کنند، بنده هم در بورسشان هستم. منتهی درسهایی از قرآن را نمی‌شود مسخره کرد. قرائتی است و تخته سیاه هست و جمعیت. این به سمت خدا چون یک نفر مقابل من نشسته این را می‌شود جا به جا کرد، یک زن بسیار جوان و زیبا، دو سوم بدنش هم لخت است. حداقل لباس، این را جای آقای شریعتی می‌نشانند، سؤال‌ها را عوض می‌کند. کلمات ما را قیچی می‌کند و به هم می‌چسبانند. این دختر از من می‌پرسد: آقای قرائتی شما اگر یک دختر زیبا آن طرف خیابان ببینی چه می‌کنی؟ آنوقت این تکه که من در کاشان چنین کردم، (حرکت بوسه) این را به آن چسباندند. گرفتید چه شد؟ الآن با کامپیوتر همه چیز را می‌شود جا به جا کرد.

جنازه را آوردند در یک شهری، امام جمعه جنازه شهید بوده، خم شده جنازه را ببوسد، جنازه را برمی‌دارند یک خانم را می‌خوابانند. که امام جمعه دارد خانم را می‌بوسد. الآن دیگر به هیچ چیز نمی‌شود اطمینان کرد. همه شدند طراح، حتی الاغ‌ها! یک کسی الاغ داشت، هرجا میخش را می‌کوبید فرار می‌کرد. گفت: اینکه نشد. من حریف تو هم نشوم. یک میخ طویله بلندی پیدا کرد به زمین سفت کوبید، گفت: حالا می‌توانی بکشی بکش! برگشت دید میخ را کشیده است. گفت: این زمین سفت بود و پهلوان هم نمی‌توانست این را بیرون بکشد. چطور دین را بیرون کشید. دید این الاغ با پایش خاک جمع کرده دور این میخ به طوری که این میخ مثل فواره شده است. با سم خاک جمع کرده است، بعد خوابیده ادرار کرده، خاک سفت نرم شده و میخ را بالا کشیده است. یعنی الاغ‌های ما اینطور فکر می‌کنند، آن دستگاه... یک چیزی را از هم می‌گیرند و جای دیگر می‌چسبانند. خیلی شرایط حساسی داریم زندگی می‌کنیم. نوار آوردند برای من عین امام حرف می‌زد. عین مقام معظم رهبری حرف می‌زند. عین مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی حرف می‌زند. همه رقم آدم‌ها تن صدایش بود. بنابراین شرایط، شرایطی است که هیچکدام از اینها حجت قانونی ندارد. چون می‌شود خلق کرد. مواظب باشیم.

ضمناً فهمیدید من در معلمی چه کردم یا نه؟ یک هنرنمایی کردم متوجه نشدید. وقتی خواستم بوس پرت کنم رویم را از این طرف کردم. چون اگر از این طرف می‌کردم حرف درونش درمی‌آمد. رویم را به کاشی‌ها کردم...

خطر وسواس در وضو و نماز

خوب... اگر سر نماز گفت: حقوقم را بده، نماز را قطع کن و برو حقوقش را بده. شرط عدالت است. مسأله‌ای که اینجا باید چند دقیقه آخر بگویم. بعضی وسواسی هستند و از این وسواسی‌ها یک سؤال دارم. آیا در خمس هم وسواسی هستند و احتیاطاً دو بار خمس بدهند؟ یا فقط احتیاطاً دو بار آب می‌ریزند؟ بگوید: من شک کردم می‌خواهم احتیاطاً یکبار دیگر خمس بدهم. نه خمس... به یک نفر بگوییم: آقا شما از من طلبکار هستی. یکبار پولت دادم، احتیاطاً یکبار دیگر هم می‌خواهم پول بدهم. ولی در مصرف آب، این پیداست که این وسواس است. یک حدیث داریم که اگر نماز قبول شود همه کارها قبول می‌شود.    اگر نماز رد شود... برای این هم مثال خوبی دارم، هرکس نشنیده است بشنود.

اگر سوزن فرو رفت، نخ هم فرو می‌رود. اگر سوزن ایستاد نخ هم می‌ایستد. نماز مثل سوزن است، اگر سوزن در پارچه فرو رفت، نخ هم می‌رود. نماز قبول شد باقی کارها هم قبول است. اگر نماز رد شد، مثل گذرنامه! شما وارد هرکشوری خواستی بشوی، اگر گذرنامه داشت چمدان و همه چیزی هم بردار و برو. اما اگر گذرنامه نداشتی از همان ساعت اول در فرودگاه نگهت می‌دارند. پلیس راه جلویت را می‌گیرد. می‌گوید: گواهی نامه رانندگی! شما صد رقم گواهی‌نامه بدهی رد می‌کند. آقا نمی‌شود ما نماز نخوانیم ولی به فقرا کمک کنیم؟ نخیر! نمی‌شود ما گوش نداریم عوض آن چهار تا چشم داشته باشیم؟ نمی‌شود به جای دو تا چشم یک چشم داشته باشیم دندان‌ها را اضافه کنیم؟ هرچیزی جای خودش! یعنی چه ایشان نماز نمی‌خواند ولی آدم خوبی است؟ کی باید بگوید کی آدم خوبی است؟ اگر کسی نماز نمی‌خواند، دختر به او ندهیم. قصه نماز را باید جدی گرفت.

گاهی به نماز بی اعتنایی می‌کنیم زندگی ما تاب برمی‌دارد، تا می‌گوییم: السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، می دویم! حدیث داریم آنهایی که نماز می‌خوانند و می‌دوند می‌روند، خدا به فرشته‌ها می‌گوید: کجا می‌رود؟ این الآن از نماز می‌دود و می‌رود در صف ترافیک می‌ایستد. در صف بنزین می‌ایستد. منصور دوانقی بود یا یکی از بنی عباس، آمدند با او بیعت کنند گفت: با پای من بیعت کن. پای منصور را گرفت و بوسید و گفت: بله کسی که با دست امام صادق بیعت نکند باید با پای منصور دوانقی بیعت کند. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً» (طه/124) نفت ده دلار بود گیر داشتیم. صد دلار شد گیر داریم. پنجاه دلار شود گیر داریم. بابا گیر جای دیگر است. نرخ نفت سرنوشت ما را... ما گاهی وقت‌ها، آقایانی هم که آمدند رئیس جمهورها، مناظره کردند، یکی نگفت اقتصاد را از راه معنویت درست می‌کنیم. نه اینکه آدم بدی باشند. یادشان می‌رود. فقط گفتند: چنین می‌کنیم، اقتصاد خوب می‌شود. چنان می‌کنیم اقتصاد خوب می‌شود.

نماز خوب، مقدمه اقتصاد سالم

قرآن می گوید: اگر می‌خواهید اقتصاد خوب شود باید سراغ دین خدا بروید. «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ‏ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا» (مائده/66) قاری: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ‏ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا». «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا» اقامه یعنی به پا دارید. کتاب تورات را به پا داریم، کتاب حضرت موسی، کتاب حضرت عیسی، «وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ» قرآن است. یعنی اگر کتب آسمانی را «أقاموا» اقامه، به پا دارید، «لَأَکَلُوا» وضع اقتصادی شما خوب می‌شود. این دکمه‌های قرآن است. بابا این نماز معنوی ما در مادیات اثر دارد. اگر اثر نداشت نمی‌گویند: باران آسمان ندارد. نماز من در زمین چه کار به ابرها دارد؟ زلزله می‌شود می‌گوید: نماز آیات بخوان. این نماز من چه کار به زلزله دارد؟ معلوم می‌شود بین عبادت ما و رزق ما یک رابطه‌ای است، آن رابطه را ما فراموش کردیم. بخشی از مشکلات ما این است، نه یکی و دو تا و سه تا و چهار تا و پنج تا، یک مشت حدیث داریم که اگر مردم زکات ندهند، مالشان تلف می‌شود. یا در دریا و یا در صحرا. عربی‌اش را می‌خوانم بعضی می‌فهمید. «مَا تَلِفَ‏ مَالٌ‏ فِی بَرٍّ وَ لا بَحْرٍ» مال در دریا و خشکی تلف نمی‌شد، «إِلا بِمَنْعِ الزَّکَاةِ» (بحارالانوار، ج 93، ص 20)

بابای من یک آدمی بود حدود هشتاد و خرده‌ای سال در بازار کاشان تجارت می‌کرد. به من می‌گفت: در کل عمرم که شصت سال هست در بازار هستم ندیدم کسی ورشکست شود مگر اینکه خمس نمی‌داد. در همین حرم یک کسی آمد تنگ گوش ما گفت: حاج آقا دارم ورشکست می‌شوم. نگاهش کردم گفتم: نمی‌دانم کی هستی. ولی سؤالم این است: اهل خمس هم بودی؟ گفت: نه! گفتم: ندادی از تو گرفتند. یک مثال بزنم. ظرف میوه را نزد شما می‌آورند، اگر برای خودت برداشتی آن آقایی که میوه دستش هست رد می‌شود و به دیگران می‌دهد. اما اگر ظرف میوه را که آوردند برای خودت برنداشتی، یکی برداشتی و به ایشان دادی. تا مادامی که از این میوه به دیگران بدهی این ظرف میوه را برای خودت هم نگه می‌دارند. اما اگر برای خودت برداشتی رد می‌شوند. اگر می‌خواهی خدا ظرف میوه را راستت نگه دارد به دیگران هم بده. به دیگران دادی برایت می‌ماند. برای خودت برداشتی رد می‌شود.

نماز عامل آرامش در مشکلات

سؤال: چرا اهل نماز گرفتار هستند؟ آقا بعضی نماز می‌خوانند باز هم هشتشان گرو نه است و نه‌شان گرو ده است. این چند جواب دارد: یکی اینکه به همه نسخه عمل نمی‌کند. مثل اینکه آدم بگوید: آقای دکتر من دکتر آمدم و پول به شما دادم و نسخه هم گرفتم و خوردم چرا خوب نشدم؟ می‌گوید: همه را خوردی؟ می‌گوید: نه این یکی را نخوردم. همه نسخه را عمل نمی‌کنیم، یکی در میان عمل می‌کنیم. نماز می‌خوانیم حجاب را عمل نمی‌کنیم. حجاب را عمل می‌کنیم زبان ما غیبت می‌کند. نسخه قرآن شفا بخش است، قرآن می‌گوید: «وَ نُنَزِّلُ‏ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ» (اسراء/82) قرآن که می‌گوید: من شفاء هستم یعنی چه؟ اگر همه قرص و آمپول را بزنی، یک در میان خوب نمی‌کند. این یک مورد، دوم گاهی می‌گوید: این دارو را خوردی سر وقت خوردی؟ می‌گوید: نه سر وقت نخوردم. نماز خواندی سر وقت خواندی؟ خمست را سر وقت دادی؟ این دو تا، سوم گاهی ممکن است نسخه را عمل کردی ولی باز هم گرفتاری داری، بخاطر این است که یک غذایی می‌خوری که آثار آن قرص از بین برود. مثلاً قرص قند می‌خوری قبلش هم دو تا باقلوا می‌خوری و بعد هم دو تا کلوچه! این قرص قند دیگر اثر نمی‌کند. نماز می‌خوانی و بیست دقیقه هم غیبت می‌کنی و دو تا فحش هم می‌دهی، سوء ظن هم داری. با غذایی که اثر دارو را از بین می‌بردخنثی می‌شود.

در ثانی اینکه می‌گوید: «و من اعرض...» قرآن نگفته نماز بخوانی غصه نداری. می‌گوید: نماز بخوانی آرامش داری. «ِأَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ‏ الْقُلُوبُ‏» (رعد/28) چرا شلش کردی؟ بلندتر بخوان... «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ‏ الْقُلُوبُ‏» نماز ذکر الله است. «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی‏» (طه/14)، «بذکر الله...» می‌گوید: اگر مشکل هم داشتی این آدمی که اهل نماز باشد و مشکل هم داشته باشد نمی‌پوکد و خودکشی نمی‌کند. مثل زینب کبری، یک بحثی باز شده در دانشگاه در علوم مدیریت، دکترای علوم مدیریت، به نام مدیریت بحران، یعنی اگر حوادث تلخ هجوم آورد مثلاً مثل بم زلزله شد، استاندارهای مختلف می‌آیند کمک استاندار کرمان همفکری می‌کنند. می‌گویند: مدیریت بحران، چه کنیم در این بحران، چطور مدیریت کنیم؟ مدیریت بحران در طول تاریخ بشر زینب کبری است. عصر عاشورا دو تا پسرهایش شهید، دو تا برادرهایش شهید، هجده نفر از بنی هاشم شهید، خمیه‌ها سوخته، بچه‌ها یتیم، تشنه و گرسنه، این را مدیریت بحران می‌گویند. ولی در عین حال نمازش را خواند. نماز آرامش می‌دهد نه یعنی مشکل را حل می‌کند. حضرت ایوب انواع مشکلات روی سرش ریخت ولی بخاطر رابطه‌ای که با خدا داشت آرام بود. اینکه می‌گویند: نماز بخوان، می‌گوید: آقا من نماز خواندم، مشکلم حل نشد. نماز آرامش می‌دهد و آرامش غیر از رفع مشکل است. ممکن است کسی صد رقم مشکل داشته باشد ولی آرامش داشته باشد. ولی ممکن است کسی دو تا مشکل داشته باشد و خودکشی کند.

دیگر بس است برای امشب... چند دعا می‌کنم.

خدایا هرچه از نماز، روزه، خمس، زکات، کمک به مردم، خدمت به مردم، هرچه، هرجا کم گذاشتیم، گذشته ما را ببخش و توفیق جبران مرحمت بفرما. مزه عبادت را به ما بچشان و نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین نماز گزار و مقیم نماز قرار بده. خدایا هرچه ماه رمضان شب قدر و ایام مبارک برای بندگان خوبت مقدر می‌کنی به آبروی همان بندگان خوب همه آنها را برای همه ما مقدر بفرما.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»



منبع:فارس

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین