۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۷ : ۲۱
* آيه
لَيْسَ الْبِرُّ أَنْ تُوَّلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْأَخِرِ وَالْمَلَئِكَةِ وَالْكِتَبِ وَالْنَّبِيِّينَ وَ ءَاتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِى الْقُرْبَى وَالْيَتَمى وَالْمَسَكِينَ وَ ابْنَ الْسَّبِيلِ وَالْسَّآئِلِينَ وَفِى الْرِّقَابِ وَأَقَامَ الْصَّلَوةَ وَ ءَاتَى الْزَّكَوةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَهَدُواْ وَالْصَّبِرِينَ فِى الْبَأْسَآءِ وَالضَّرَّآءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ
* ترجمه
نیكى (تنها) این نیست كه (به هنگام نماز) روى خود را به سوى مشرق یا مغرب بگردانید، بلكه نیكوكار كسى است كه به خدا و روز قیامت و فرشتگان و كتاب آسمانى و پیامبران ایمان آورده و مال (خود) را با علاقهاى كه به آن دارد به خویشاوندان و یتیمان و بیچارگان و در راهماندگان و سائلان و در (راه آزادى) بردگان بدهد، و نماز را برپاى دارد و زكات را بپردازد، و آنان كه چون پیمان بندند، به عهد خود وفا كنند و آنان كه در (برابر) سختىها، محرومیّتها، بیمارىها و در میدان جنگ، استقامت به خرج مىدهند، اینها كسانى هستند كه راست گفتند (و گفتار و رفتار و اعتقادشان هماهنگ است) و اینان همان پرهیزكارانند.
* نکته ها
كلمه «برّ» به معناى نیكى است، ولى به هركس كه خیلى نیكوكار باشد، مىگویند او «برّ» است. یعنى وجودش یكپارچه نیكى است.
«بأساء» از «بؤس» به معناى فقر و سختى است كه از خارج به انسان تحمیل مىشود. «ضرّاء»، درد و بیمارى است كه از درون به انسان فشار مىآورد و «حین البأس» زمان جنگ و جهاد است.
بعد از ماجراى تغییر قبله كه در آیهى 144 خواندیم، سخنِ روز، پیرامون قبله و تغییر آن بود كه این آیه مىفرماید: چرا به جاى محتواى دین كه ایمان به خدا و قیامت وانجام كارهاى نیك است، به سراغ بحثهاى جدلى رفتهاید.
این آیه جامعترین آیه قرآن است. زیرا اصول مهم اعتقادى، عملى و اخلاقى در آن مطرح گردیده است. در تفسیر المیزان از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل شده است كه فرمودند: هر كس به این آیه عمل كند، ایمانش كامل است.
این آیه پانزده صفت نیك را در سه بخشِ ایمان، عمل و اخلاق بیان نموده است. در بخش ایمان، به مسئله ایمان به خدا، فرشتگان، انبیاء، قیامت و كتب آسمانى اشاره شده و در بخش عمل، به مسائل عبادى مانند نماز و اقتصادى مانند زكات و اجتماعى مانند آزاد نمودن بردگان و نظامى مانند صبر در جبهه و جنگ و روحى وروانى مثل صبر در برابر مشكلات اشاره گردیده است و در بخش اخلاقى به وفاى به عهد و دل كندن از مادّیات و ترحّم به فقرا اشاره شده است.
ایمان به خدا، سبب خضوع در برابر حقّ و عدم تسلیم در برابر طاغوتهاست. ایمان به قیامت، موجب وسعت دید و بلندى همّت مىگردد. ایمان به وجود ملائكه، نشانهى ایمان به تشكیلات ماوراى طبیعت است. ایمان به انبیاء، ایمان به وحى و جریان هدایت در طول تاریخ است و دلیل بر اینكه انسان در این جهان رها و بىبرنامه نبوده است.
انفاق، بیانگر تعاون و نوع دوستى، و نماز، پیوند مستقیم با خدا، و زكات برنامهریزى براى حل مشكل محرومان، و وفاى به عهد موجب تحكیم ارتباطات، و صبر عامل آبدیده شدن انسانهاست. [تفسیر مراغى، ذیل آیه]
جمله «آتى المال على حبّه» را سه نوع معنا نمودهاند:
الف: پرداخت مال به دیگران با وجود علاقهاى كه به آن هست.
ب: پرداخت مال بر اساس حبّ خداوند.
ج: پرداخت مال بر اساس علاقهاى كه به فقیر است.
صبر، مادر همه كمالات است و قرآن راه رسیدن به بهشت را صبر مىداند؛ «اولئك یجزون الغُرفة بما صبروا» [فرقان، 75] به آنان جایگاه بلند داده مىشود، به پاس بردبارى كه كردند. چنانكه فرشتگان به بهشتیان مىگویند: «سلامٌ علیكم بما صبرتم» [رعد، 24] درود بر شما كه پایدارى كردید. همچنین درباره رهبران الهى مىفرماید: «جعلنامنهمائمّةیهدونبامرنا لمّا صبروا» [سجده، 24] آنان را بخاطر صبرشان، پیشوایانى قرار دادیم كه به امر ما هدایت مىنمودند.
مشابه این آیه، در روایات نیز براى معرفى معارف دینى چنین آمده است:
* «لیس العاقل من یعرف الخیر من الشرّ و لكن العاقل من یعرف خیر الشّرین» [بحار، ج78، ص6] عاقل آن نیست كه خیر را از شرّ بشناسد، عاقل آن است كه میان دو شرّ، خیرش را برگزیند.
* «لیس العلم بكثرة التعلّم انّما هو نور یقذفه اللّه فى قلب من یرید» [بحار، ج1، ص225] دانش، به آموختن بسیار حاصل نمىشود. دانش واقعى، نورى الهى است كه به دلها مىتابد.
* «لیس البرّ فى حُسن الزّى و لكن فى السكینة و الوقار» [بحار، ج1، ص106] بزرگى، در ظاهرِ آراسته نیست، بلكه در آرامش و وقار است.
* «لیس السخى... الذى ینفق ماله فى غیر حقّه و لكنه الّذى یؤدّى الى اللّه ما فرض علیه» [بحار، ج71، ص352] سخاوتمند كسى نیست كه در هرجا و لو بىجا انفاق كند، بلكه كسى است كه در هرجا خشنودى خداست انفاق كند.
* «لیس العبادة كثرة الصیام و الصلاة و انّما العبادة كثرة التفكّر فى امر اللّه» [بحار، ج71، ص 325] عبادت به نماز و روزه بسیار نیست، به تفكّر درباره خدا و آثار اوست.
* «اشدّ من یَتم الیتیم یتیمٌ انقطع عن امامه» [بحار، ج 108، ص171] آنكه از سرپرستى پیشواى حقّ محروم گشته، یتیمتر از كسى است كه پدر و مادرش را از دست داده است.
براى رسیدن به كمالِ تقوا، انفاقِ واجب و غیر واجب، هر دو لازم است. بعضى از مردم به مستمندان كمك مىكنند، ولى حقوق واجب خود را نمىپردازند و برخى دیگر با پرداخت خمس و زكات، نسبت به فقرا و محرومان بىتفاوت مىشوند. این آیه، مؤمن واقعى را كسى مىداند كه هم حقوق واجب را بپردازد و هم انفاق مستحبّ را انجام دهد.
به همین دلیل در روایات مىخوانیم: در اموال ثروتمندان، غیر از زكات نیز حقّى براى محرومان است. [تفسیر قرطبى] و كسى كه سیر بخوابد در حالى كه همسایه او گرسنه باشد ایمان به خدا و قیامت ندارد. [كافى، ج2، ص 665]
* پيام ها
1- به جاى محتواى دین، به سراغ ظاهر نرویم و از اهداف اصلى باز نمانیم. «لیس البرّ... ولكن البرّ»
2- یكى از وظایف انبیاء وكتب آسمانى، تغییر فرهنگ مردم است. «لیس البرّ... و لكن البر»
3- شناخت مفاهیم، مهم نیست؛ عمل به آن مهم است. كلمه «برّ» به مفهوم نیكى است، ولى دانستن آن مهمّ نیست، كسى كه این مفهوم را محقّق مىسازد ارزش دارد. «لكن البرّ من آمن»
4- ایمان، مقدّم بر عمل است. «من آمن باللَّه... آتى المال»
5 - ایمان به همه انبیاء و ملائكه لازم است. «آمن باللَّه... والملائكة والكتاب والنبیّین»
6- ارتباط با خدا در كنار ارتباط با مردم و تعاون اجتماعى در حوادث و گرفتارىها مطرح است. «آمن باللَّه و الیوم الاخر... و آتى المال على حبه»
7- تمام كارهاى نیك در سایه ایمان به خدا شكل مىگیرد. «آمن باللّه... آتى المال»
8 - هدف اسلام از انفاق، تنها سیر كردن گرسنگان نیست، بلكه دل كندن صاحب مال از مال نیز هست. «على حبّه»
9- نیكوكاران، مال و دارایى خود را با رغبت و علاقه در راه خدا انفاق مىكنند. «آتى المال على حبّه»
10- با دست خود به فقرا و یتیمان و بستگان انفاق كنید. «آتى المال على حبّه»
11- در انفاق، بستگان نیازمند بر سایر گروههاى مستمند، اولویّت دارند. «ذوى القربى و الیتامى...»
12- سائل را ردّ نكنید، گرچه فقیر، مسكین، در راه مانده و فامیل نباشد. كلمهى «السائلین» به صورت مستقل مطرح شده است. «والمساكین و... السائلین»
13- ایمان و نماز و زكات، بدون شركت در جهاد كامل نمىشود. «وحین البأس... اولئك الّذین صدقوا»
14- مدّعیان ایمان بسیارند، ولى مؤمنان واقعى كه به تمام محتواى دین عمل كنند، گروهى اندك هستند. «اولئك الّذین صدقوا»
15- نشانه ى صداقت، عمل به وظایف دینى و تعهّدات اجتماعى است. «اولئك الّذین صدقوا»
16- متّقى كسى است كه عملش، عقایدش را تأیید كند. «آتى المال... اولئك الّذین صدقوا اولئك هم المتقون»