کد خبر : ۹۵۳۵۰
تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۸:۴۹
پرواز در ابعاد هستی/1

پی‌درپی مردن و زنده شدن/ آزمونی برای نیکوکاری

خداوندا خودم را به عنوان کسی می‌شناسم که در ضیافت برپا شده عالم، دعوتش کرده‌ای و زمین بستر ابتلائات است که در هر لحظه‌اش فرصت و امکان و نعمتی ایجاد می‌شود و یا از دست می‌رود و در توالی همین موت و حیات هاست که انسان، آزموده می‌شود.
عقیق:سوره مبارکه «ملک» را که می‌خوانی گرمای شیرین و زندگی خوشی را در برابر خود حاضر می‌بینی و می‌فهمی که سرّ تلاطم‌های زندگی در دستیابی به نیکوترین جلوه از عمل است.‌می‌خوانی و می‌یابی که هر لطفی در آفرینش در نهایت لطافت رخ داده است و اگر لحظه‌ای عنایت او قطع شود هستی وجود نخواهد داشت.

براساس سوره مبارکه ملک قدم به این سرزمین می‌گذاریم و باتدبر در آیات این سوره سعی درفهم لایه‌های پنهانی سوره داریم تا نگاهی نو و دریچه‌ای جدید به این سوره داشته باشیم.


متن‌های موجود در این خبر بر اساس دسته آیات ۱ تا ۵ سوره مبارک ملک نوشته شده است که موضوع این آیات خداوند است؛ کسی که رحمان است. به ترتیب عنوان کسی که ملک به دست اوست، برای آیه اول، کسی که موت و حیات را آفرید برای آیه دوم، و کسی که آسمان‌ها را آفرید برای آیات سوم تا پنجم استخراج می‌شود.

حال عجیب میهمان بودن

تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۱﴾ بزرگوار [و خجسته]است آنکه فرمانروایى به دست اوست و او بر هر چیزى تواناست (۱)

حال عجیبی است، حالِ میهمان بودن؛ آمیزه‌ای است از شوق و ترس! میهمان مؤدب است به آداب خانه میزبان؛ هرجا دلش خواست سرَک نمی‌کشد، هرطور اراده کرد، نمی‌نشیند، برای دست زدن به هرچیزی از صاحب خانه اجازه می‌گیرد، هر قدر هم از وسایل خانه میزبان استفاده کند، خودش را مالک آن‌ها نمی‌داند و هر طور دلش خواست از آن استفاده نمی‌کند، هرغذایی برایش بیاورند به دیده منت می‌پذیرد و تشکر می‌کند، شکوِه وشکایت نمی‌کند، اینگونه نیست که غذا را بخورد و بعد ایراد بگیرد. هر قدر هم میزبان مهربانی کند، حواسش هست که این همه محبت، تنها به خاطر لطف بی دریغ صاحبخانه است و نه لیاقت خودش!


وقتی میزبان خدا باشد و سراسر زمین و هفت آسمانِ بی‌خلَل، عرصه این میهمانی باشکوه اند و انسان، میهمانی که در نهایت ترحّم، همه چیز برایش آماده شده انسان مالک هیچ یک از نعمت‌هایی که هر روز و شب از آن‌ها استفاده می‌کند نیست. نه زمینی که بر آن گام می‌گذارد و نه آب گوارایی که هر لحظه اراده کند در اختیار اوست و نه... حال عجیبی است میهمان بودن، آمیزه‌ای است از امنیت و خشیت، وقتی بدانی در لحظه لحظه‌ی حیاتت، میهمان ملک خداوند هستی!
خداوندا خودم را به عنوان کسی می‌شناسم که در ضیافت برپا شده عالم، دعوتش کرده‌ای، تو آن کسی هستی که من میهمان تو هستم، کسی که ملک به دست اوست!

 

پی در پی مرده و زنده شدن

الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ ﴿۲﴾ همانکه مرگ و زندگى را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید و اوست ارجمند آمرزنده (۲)

انسان برای اینکه راه برود باید یک پایش را از زمین بلند کند و از زمین محکمی که رویش ایستاده است کَنده شود، تا بتواند دوباره پا بر زمین بگذارد و یک قدم پیش برود. انسان تا در این عالم است برای انجام هر عملی باید موقعیت قبلی خود را ترک کند و به موقعیتی تازه پای بنهد، باید بار‌ها و بار‌ها بمیرد و زنده شود. او با هر عملی، موجودیتِ قبلی خود را را ترک می‌کند و دوباره متولد می‌شود تا بی‌نهایت و این سرّ مبارک بودن عالم است..

زمین بستر ابتلائات است، بستری با قابلیت موت و حیات، در هر لحظه‌اش فرصت و امکان و نعمتی ایجاد می‌شود و یا از دست می‌رود و در توالی همین موت و حیات هاست که انسان، آزموده می‌شود، هرکه عملش نیکوتر باشد گوهرش قیمتی‌تر خواهد بود؛ و تنها عمل آن کس می‌تواند نیکو شود که حاکمیت قانون موت و حیات را بر عالم باور داشته باشد؛ اینکه هر لحظه‌ای، هر نعمتی، هر امکانی، هر فرصتی که هست می‌تواند نیست شود. حالا این قانون را که بفهمی و باور داشته باشی دو چیز برایت بیشتر جلوه خواهد کرد، یکی موت و حیاتی که هرگز فراموش نمی‌شوند و دیگر کسی که موت و حیات را آفرید.

نهایت افق پرواز انسان

الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ ﴿۳﴾ همان که هفت آسمان را طبقه طبقه بیافرید در آفرینش آن [خداى]بخشایشگر هیچ گونه اختلاف [و تفاوتى]نمى ‏بینى بازبنگر آیا خلل [و نقصانى]مى ‏بینى

ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِیرٌ ﴿۴﴾ باز دوباره بنگر تا نگاهت زبون و درمانده به سویت بازگردد

وَلَقَدْ زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّیَاطِینِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِیرِ ﴿۵﴾ و در حقیقت آسمان دنیا را با چراغهایى زینت دادیم و آن را مایه طرد شیاطین [= قواى مزاحم]گردانیدیم و براى آن‌ها عذاب آتش فروزان آماده کرده‏ ایم

انسان تک بُعدی آفریده نشده است؛ هرچه انسان ابعاد گوناگونی از خود را کشف و به ابراز و فعلیت برساند، از عمل صالح بیشتری برخوردار می‌شود؛ چون عملی صالح است که کامل باشد و مسیر کامل بودن عمل با ابعاد داشتن آن میسر می‌شود.

سوره ملک، سوره ابعادی است که انسان را از هر بُعد و جنبه عبودیت، به جنبه دیگر منتقل می‌کند و او را برای احسن عمل، یعنی عملی که مداومت دارد و بهتر است قوت می‌بخشد.
ورود به هر بُعد یا مرحله، نوعی حیات، و خروج از آن نوعی موت است؛ و همه این‌ها بستری است برای همان انجامِ بهترین عمل.
وسعت افق در هر بُعد از زندگی و معیار کمال شخصیت انسان، به همان افقِ آسمانی او وابسته است پس به آسمان هایت نگاه کن تا بشناسی کسی را که آسمان‌ها را آفرید و به تو شناختی داد تابفهی، نهایت پروازت به سوی کجاست...

ادامه دارد...


منبع:فردا


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین