۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۱ : ۲۲
عقیق:مرکز تحقیقات و بررسی پیو (Pew Research Center)[1] یکی از موسسات مهم آمریکایی براس سنجش افکار و نگرش عمومی جهان در گزارش اخیر خود به استناد نظر سنجی های خود می گوید تا سال 2050 رشد اسلام در قاره اروپا به طرز فزاینده ای رشد خواهد کرد و از تعداد مسیحیان اروپا تعداد مسلمانان بیشتر خواهد شد. این مهم برای سیاستمداران پشت پرده چندان خوش آینده نخواهد بود زیرا آنان تجربه اروپای اسلامی را در سالیان گذشته داشته اند و با زحمت بسیاری طی جنگ های صلیبی قدرت را از مسلمانان گرفتند و در حال حاظر به هیچ عنوان به رشد اسلام رضایت نمی دهند و برای جلوگیری از این گرایش برنامه های متعددی را عملیاتی کردند که در این جستار به صورت خلاصه به این موضوع خواهیم پرداخت
آمار ها و پیش بینی های مراکز تحقیقاتی غرب و آمریکا نشان می دهد در سال های آینده دین مبین اسلام در قاره های اروپا و آمریکا رشد فزاینده ی به خود گرفته و تبدیل به بزرگ ترین دین از حیث پیروان در جهان خواهد شد.[2]
در کنار این رشد، شکل گیری تفکر اسلام ناب در جمهوری اسلامی ایران و انتشار سریع آن در کشور های منطقه زنگ خطری برای استکبار جهانی به صدا درآورد. و سران و سیاستمدارن این تفکر را با تکاپویی عظیم واداشت که نمود های عینی این پویش بعد از واقعه یازده سپتامبر در منطقه جنوب غرب آسیا بر کسی پوشیده نیست.
یکی از مهم ترین فازهای این حرکت مقابله ای، از دوارن لورنس عربستان (Lawrence of Arabia)[3] به بعد، زمینه سازی برای به قدرت گیری تفکرات رادیکالی در جهان اسلام بود که با حمایت مخفی سران انگلیس خاندان آل سعود در منطقه حجاز را به قدرت رساند تا قلب جهان اسلام یعنی شهر های مکه و مدینه را در دست داشته و نسخه اسلام آمریکایی را پایه ریزی کنند.
این خاندان در طول سالیان گدشته با هزینه میلیارد ها دلار هزاران نفر از اهل سنت را با تفکرات رادیکالی تربیت، و وارد جهان اسلام کردند. که گروه های تروریستی از قبیل القاعده، النصره، جماعت اسلامی، داعش و غیر فرزند نامشروع این تفکر هستند[4].
در سال های اخیر استکبار برای کنترل حرکت انقلابی جمهوری اسلامی ایران در میان تشیع، حرکتی موسوم به جریان شیزاری راه اندازی کردند. که تامل در مستندات آمریکایی ها در این باره خالی از لطف نیست
در ذیل بخش های از مقاله جفری هالورسون نظریه پرداز و پروفسور دانشگاه آریزونای آمریکا، ایده جدیدی را به غیر راه کار نظامی برای مقابله با ایران مطرح کرده است و بخش هایی از آن به شرح ذیل است
بازخوانی مقاله جفری هالورسون (Jeffry Halverson)[5] با عنوان یک ضد روایت برای حکومت ایران برای تحلیل جریان شیرازی[6] یا همان تشیع لندی کافیست. او معتقد است که راهکارهای سخت و نظامی برای براندازی جمهوری اسلامی ایران چندان کارایی نداشته و موضوع براندازی نرم را همچون سایر استراتژیستهای امنیتی بهعنوان بهترین راهبرد پیشنهاد میدهد. وی در این خصوص عنوان میکند که برای موفقیت در برابر حکومت ایران باید روایت کربلا را برای نظام ایران به یک ضدروایت تبدیل کنیم. بدینصورت که تمامی امکانات خویش را برای یزیدی معرفی کردن حکومت ایران مورد استفاده قرار دهیم.[7]
هالورسون می گوید باید روایت کربلا را بهصورت واژگونه و با محوریت شیرازیها و حکومت جمهوری اسلامی مورد بهرهبرداری قرار دهیم. وی مینویسد: یک ضد روایت مؤثر باید سه چیز را دارا باشد:
قیاسات و تشابهات داستان کربلا باید با رویکردی جدید از نو طراحی و منتشر شود
در مورد حقانیت آن شک ایجاد کند.
آنها را با یک روایت و داستان از واقعهای بزرگتر جایگزین نماید.
او مدعی ست روایت کربلا پتانسیل کافی برای تحقق هر سه مورد ذکر شده، علیه رژیم کنونی ایران دارا است.
هالورسون معتقد است جریان شیرازی بهترین کاراکتر برای ایفا نمودن نقش طرفداران امام حسین و مقابله با یزید ساختگی وی، یعنی نظام جمهوری اسلامی است.
این اندیشمند امنیتی برای اثبات مناسب بودن این نقش برای جریان شیرازی، دلایل متعددی را عنوان میکند از جمله :
الف) سید بودن رهبر این جریان ب) اهل کربلا بودن اکثر طرفداران این طیف ج ) منتقد بودن نسبت به حاکمیت ایران
وی دورهی زمانی ایدهآل برای انتشار چنین پیامهایی را ماه محرم و روزهای منتهی به روز عاشورا دانسته و میگوید: این زمانی است که مسلمانان شیعه بیشتر به لحاظ عاظفی، معنوی و جسمی از روایت کربلا آگاه هستند و هرگونه تلاش برای از بین بردن انتشار این پیام یا سرکوب حامیان شیرازی، تنها روایت کربلا را از اذیت و آزارهای سیاسی رژیم ایران و بازیگری آنها در نقش یزیدی ستمگر تغذیه و تقویت میکند.
هالورسون در پایان این مقاله طی طرحی به سنای آمریکا عنوان میکند که برای کمک به این جریان باید در حوزهی وسائل ارتباط جمعی همچون شبکههای ماهوارهای، اینترنت و سایتهای خبری کمکهایی ارائه شود و شیرازیها را برای انجام این پروژه مناسبترین گزینه معرفی میکند.
نگاهی به صحنه عملیاتی و میدانی جریان شیرازی طی روزهای اخیر به تنهایی کافی است تا رد پای طراحی فوق را ارزیابی کنیم. کلیدواژهی حکومت یزیدی و شیعه یزیدی از جمله کلیدواژههایی است که توسط ابزارهای رسانهای این جریان منحرف و همسو با پروژهی فوق، به طور وسیعی در حال استفاده است. از سوی دیگر تأکید بر عنصر مظلومیت یکی دیگر از راهبردهای جریان شیرازی برای پیشبرد این پروژه است.
علیرغم اذعان هالورسون بر فوت سیدمحمد شیرازی بر اثر سکته مغزی، وی اشاره دارد که در خصوص مظلومنمایی و شایعات مبنی بر قتل وی باید کار کرد و اخیراً نیز در خصوص سیدحسین شیرازی تاکید بر مظلومنمایی در دستور کار قرار گرفته است.
در فضایی که جمهوری اسلامی ایران تلاش دارد با فهم تفاوتها و احترام به برادران اهل سنت در داخل و خارج از کشور، معادلات منطقه را به سمت مقابله با دشمن پیش برد، جریاناتی از این دست میتوانند بهعنوان تشدیدکنندهی اختلافات شیعیان و اهل سنت به جنگ فرقهای در منطقه دامن بزنند.
پینوشت:
[1] مرکز تحقیقات پیو به انگلیسی: Pew Research Center یک اندیشکده آمریکایی مستقر در واشینگتن دی. سی. است که به ارائه اطلاعات درباره مسائل، نگرشها و روندهای شکلدهنده ایالات متحده و جهان میپردازد. رئیس سازمان از ژانویه 2013 الن موری، معاون مدیر سابق والاستریت ژورنال است که جایگزین اندرو کوهت گردیداین مرکز بودجهاش را از تراست خیریههای پیو دریافت میکند. پروژه نگرشهای جهانی پیو یک سری نظرسنجیها و گزارشهای افکار عمومی در سراسر دنیاست که هدف آن فهم نگرشهای جهانی دربارهٔ موضوعهای مختلف است.
[2] این گزارش در سایت اندیشکده پیو منتشر شده است که آدرس آن (http://www.pewforum.org/2017/11/29/europes-growing-muslim-population/) می باشد
[3] توماس ادوارد: Thomas Edward Lawrence لورنس زاده 16 اوت 1888–19 مه 1935) باستانشناس، افسر نظامی، دیپلمات و نویسنده بریتانیایی بود. وی طی جنگ جهانی اول به عنوان رایزن نظامی انگلستان برای رهبران عرب حجاز کار میکرد. حجاز در آن زمان تحت تسلط ترکهای عثمانی بود. عثمانی در جنگ جهانی اول متحد آلمان بود و به همین دلیل دشمن انگلستان محسوب میشد. در این دوران، پادشاهی و امارت حجاز در دست شریف حسین بود و سرهنگ «لورنس» نماینده دولت انگلیس در دربار وی بود. لورنس در عربستان فرهنگ اعراب را مطالعه میکرد و نه تنها زبان عربی را به خوبی فرا گرفته بود، بلکه لهجههای قبایل مختلف را هم آموخته بود. او از پوشیدن لباس عربی و زندگی مثل مردان قبایل بیابانی احساس غرور میکرد و به همین دلیل لقب لورنس عربستان به او داده شد. در مشاهدات لورنس به نکات جالبی در فرهنگ عرب اشاره شدهاست.
[4] روزنامه انگلیسی گاردین با انتشار گزارشی به بررسی سیر تاریخی رویدادهایی که به پیدایش و شهرت "توماس ادوارد لورنس" معروف به لورنس عربستان، منجر شد و نیز واکنش احتمالی او، در صورت زنده بودن، به پیدایش داعش، پرداخته است. این روزنامه نوشت: اگر لورنس زنده بود، از پیدایش گروهک تروریستی داعش متعجب نمی شد زیرا، خیانت ناشی از توافقنامه سایکس - پیکو همچنان گریبانگیر اعراب است و از همه مهمتر این که داعش تاسیس "خلافت" خود را از طریق نواری ویدیویی با عنوان "پایان سایکس - پیکو اعلام کرد؛ نکته جالب توجه این که خلافت تاسیس شده از سوی داعش، با موقعیت دولتی که لورنس وعده آن را به اعراب داد، فاصله چندانی ندارد. "گایلز فریزر" نویسنده این گزارش شرح داده است که اعراب چگونه از سوی دیپلمات های انگلیسی و فرانسوی که به صورت محرمانه توافقنامه تقسیم خاورمیانه(سایکس – پیکو) را منعقد کردند، مورد خیانت قرار گرفتند این درحالی بود که دیپلمات های انگلیسی و فرانسوی تمام خواسته ها و آرمان های اعراب را که علیه امپراتوری عثمانی به پا خاسته بودند، نادیده گرفته و برای تقسیم منطقه توافق کردند. وی افزود: مفاد این توافقنامه در آن زمان به گونه ای به دست لورنس رسید اما وی گفت باید به راه خود ادامه دهد و اعراب را مطمئن کند که به پاداش تلاش خود دست خواهند یافت و باید پیروز شوند. گاردین با بررسی سیر تاریخی این رویداد به این نتیجه رسیده است که غربی ها دغدغه نابودی داعش را دارند و این امر قابل درک است زیرا داعش مجموعه ای از قاتلان و جانیان است اما واقعیت این است که گروه هایی که برای تشکیل دولت سنی فراتر از مرزهای سایکس – پیکو، فشار می آورند، با روی کار آمدن هر قدرتی، از بین نخواهند رفت. از طرف دیگر درست است که پدیده داعش به تمایل برای برچیدن آثار استعمار انگلیسی – فرانسوی در خاورمیانه بویژه در کشورهای عربی، محدود نمی شود؛ اما این امر یکی از اهداف اصلی داعش است و اگر در نهایت عراق به 3 موجودیت سنی، شیعی و کردی و سوریه به علوی و سنی تقسیم شود، این احتمال وجود دارد که "دولت اسلامی" مطابق آنچه داعش اعلام کرده است، شکل گیرد. فریزر می گوید در این صورت، مرزهای جدید منطقه براساس نژادی و مذهبی خواهد بود نه براساس آنچه امپریالیسم از یکصد سال پیش ترسیم کرده است و بعید است که اینبار دخالت غرب بتواند این روند را متوقف سازد یا مانع تحقق این امر شود. گاردین در ادامه، اقدام لورنس در تعامل با اعراب را "نیرنگ بزرگ" وی در حق دوستان عربش توصیف و خاطرنشان می کند در سال 1917 که این رویداد صورت می گرفت، لورنس و ارتش عربی او علیه ترک های عثمانی که در جنگ جهانی اول در کنار آلمان ها قرار گرفتند، مبارزه می کردند. نیرو هاى اعراب با راهنمایى لورنس توانستند در جنگ هاى نامنظم خسارات فراوانى به خطوط نیرو هاى ترک وارد کنند؛ پیروزی در این جنگ نبوغ لورنس در عملیات نظامی را به مقام های انگلیسی نشان داد و از سوی دیگر موجب محبوبیت او در میان اعراب شد. نقش لورنس در شکست قوای عثمانی در عربستان و سوریه باعث شد تا اعراب لقب "لورنس عربستان" را به او بدهند. با وجود وعده های او به اعراب برای استقلال اما پس از پایان جنگ در کمال ناوری در کنفرانس صلح پاریس در سال 1916 عراق، فلسطین، اردن و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در عمل به مستعمره انگلیس تبدیل شدند و فرانسه نیز بر لبنان و سوریه تسلط یافت. همین امر باعث شد وی که به دلیل اقداماتش به شخصیتى افسانه اى تبدیل شده بود کار را رها کرده و به نوشتن خاطراتش بپردازد. گفته می شود، لورنس با شنیدن این خبر بر خود واجب می دانست که به سربازان عربش بگوید که از سوی دیپلمات های انگلیسی مورد خیانت واقع شده اند و هرگز به دولتی که برای آن جانفشانی می کردند، دست نخواهند یافت. این روزنامه در پایان نوشت: شاید لورنس حجم واقعی نیرنگ معاهده سایکس پیکو را تا زمانی که گاردین به صورت رسمی متن کامل آن را در سال 1917 منتشر کرد، درک نکرد اما خوب می دانست که کافی است بداند که او دوستان عربش را گمراه کرده است. "ادوارد لورنس" یکی از مشهورترین شخصیت های تاریخ معاصر انگلستان است که نقش تعیین کننده ای در تجزیه امپراتوری عثمانی و گسترش نفوذ استعماری انگلستان در کشورهای عربی داشت. لورنس که برخی او را جاسوس و عامل استعمار بریتانیا میدانند، یک محقق، ماجراجو و باستان شناس بود که در جوانی به فرهنگ ملل شرق علاقمند شد و زمانی که 21 سال بیشتر نداشت زادگاهش را برای سفر به ممالک عثمانی ترک کرد. در اولین سفر او که گفته میشود با دو چرخه صورت گرفت از لبنان، سوریه و فلسطین بازدید کرد و در کنار مطالعه فرهنگ اعراب سعی کرد یاد بگیرد چطور مانند آنها زندگی کند. دومین ماجراجویی او در سال 1910 با سفر به عراق آغاز شد. او در این سفر به تحقیق در سوریه، فلسطین و منطقه بین النهرین پرداخت. تحقیقات لورنس در این منطقه با آغاز جنگ جهانی اول همزمان شد؛ نقشه هایی که او از منطقه سینا در نزدیکى مرزهاى عثمانى تهیه کرده بود در جنگ بین انگلستان و عثمانی مفید واقع شد. لورنس با آغاز جنگ براى اعزام به منطقه نام نویسى کرد و از آنجایى که در امور اعراب تخصص بالایى داشت به عنوان افسر اطلاعات به قاهره اعزام شد. او بیش از یک سال در مصر به فعالیت هاى اطلاعاتى ادامه داد و در سال 1916 یک دیپلمات انگلیسى را براى مذاکره با حسین بن على امیر مکه که علیه قوانین عثمانى اعلان شورش کرده بود همراهى کرد. لورنس مقام های ارشد خود را متقاعد کرد که شورش طرفداران امیر مکه را حمایت کنند و خود نیز به عنوان افسر رابط «ارتش حسین بن فیصل» امیر مکه را همراهى کرد.
[5] «جفری هالورسون» نظریه پرداز و پروفسور دانشگاه آریزونای امریکا، پس از فتنه 88 با انتشار مقاله ای (که در سایت مرکز مطالعات استراتژیک دانشگاه آریزونا منتشر شد) تصریح نمود که دیگر راهکارهای نظامی برای مقابله با حکومت ایران چندان کارآیی نداشته و جبهه غرب و استکبار باید تغییر تاکیک داده و «براندازی نرم» را در دستور کار خویش قرار دهد.
[6] این فرقه و رسانههای زنجیرهای آن در ایام محرم
اقدام به ترویج شنیعترین مسائل با عنوان شعائر حسینی میکنند به طوری که
باعث وحشت بسیاری از مردم دنیا از شیعیان شدهاند؛ برخی از این اقدامات قمه
زدن، با زنجیر تیغدار به بدن زدن، راه رفتن بر روی خار هستند. این جریان
همچنین علاوه بر دهه محسنیه اقدام به ایجاد ایام دیگری نیز کردهاند؛ از
جمله ایام شهادت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله وسلم، ایام تشکیل شورای
شوم سقیفه ملعونه و نقض بیعت غدیر، ایام سه بار هجوم به خانه وحی و به آتش
کشیدن آن، ایام ضرب و شتم حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، ایام غصب فدک و
واقعه جانکاه کوچه، ایام ارتداد امت و ایام شهادت حضرت امام حسن عسکری
علیه السلام یکی دیگر از اقدامات این جریان نامگذاری هفته برائت! در مقابل
هفته وحدت است بطوری که در مقابل بزرگداشت هفته وحدت که از 12 تا 17 ربیع
است، ایام 9 تا 15 ربیعالاول را هفته برائت نامیده است.
اما در کنار همه این موارد شاید اصلیترین هدفی که این جریان دنبال میکند،
جدایی دین از سیاست است؛ هدفی که پایه آن را در هیأتهای عزاداری قرار
دادهاند و در این راستا حتی حمایتهای مالی از هیأت هایی که اهداف آنها را
اجرا میکنند نیز بعمل میآورند.
[7] متن انگلیسی مقاله در آدرس (http://csc.asu.edu/wp-content/uploads/pdf/125.pdf) قابل مشاهده است.
نویسنده: جواد عسکری
منبع:فارس