۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۱ : ۱۰
وَقَالَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ لَوْلاَ یُكَلِمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأتِینَا آیَةٌ كَذَ لِكَ قَالَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَبَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الأَیَتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ
إِنَّآ أَرْسَلْنَكَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَنَذِیراً وَلاَ تُسْئَلُ عَنْ أَصْحَبِ الْجَحِیمِ
آنان كه نمىدانند (و نمىخواهند حق را بشناسند و بپذیرند) گویند: چرا خداوند (مستقیماً) با خود ما سخن نمىگوید، یا آیه و نشانهاى بر خود ما نمىآید؟ همچنین گروهى كه پیش از آنان بودند مثل سخن آنها را مىگفتند. دلها و ادراكاتشان مشابه است، همانا ما آیات و نشانهها را (به اندازه كافى) براى اهل یقین (و حقیقت جویان) روشن ساختهایم.
(اى پیامبر) ما ترا به حق فرستادیم تا بشارتگر و بیمدهنده باشى و تو مسئولِ (گمراهى) دوزخیان (و به جهنم رفتن آنها) نیستى.
یكى از ایرادهایى كه افراد ناآگاه و یا مُغرض در برابر پیامبر اسلام مطرح مىكردند این بود كه چه لزومى دارد خداوند شما پیامبران را واسطه میان ما و خودش قرار دهد؟ چرا مستقیماً با خود ما سخن نمىگوید و آیاتش را بر ما نازل نمىكند؟ كه در این صورت ما كلام خدا را مىپذیرفتیم.
قرآن در برابر این سخنانِ و تقاضاهاى بىجا، پیامبر و مسلمانان را دلدارى مىدهد كه این ایرادها، حرفِ تازهاى نیست و قبل از اینها نیز دیگران این توقعات نابجا را داشتهاند، زیرا دلهاى این افرادِ لجوج همانند دیگران بیمار و حق ستیز است.
این افراد كه ظرفیت و لیاقت دریافت آیات الهى را ندارند، بر فرض هم اگر آیات الهى بر خود اینها هم نازل مىشد نمىپذیرفتند، زیرا بدنبال بهانهاند نه پذیرش حق وگرنه انسان باید حرفِ حق را بپذیرد گرچه از دیگران باشد.
معیار حقّ، آن نیست كه من بگویم یا من بفهمم. اگر گفتیم چون آیات الهى بر من نازل نشده پس من نمىپذیرم، معلوم مىشود آنچه كه در این میان مهم است، من هستم نه حقّ.
روشن است كه پیامبران وظیفهاى جز ابلاغ آیات الهى و پند و اندرز مردم ندارند. آنها مأمور انجام وظیفهاند نه ضامن نتیجه و لذا مردم را بر پذیرش حق، مجبور نمىسازند، بنابراین كسانى كه گمراه شوند و به دوزخ روند، با انتخاب خود رفتهاند و پیامبران در برابر آنها مسئولیتى ندارند.