۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۳ : ۲۱
عقیق- نخستین مواجهه جدی یوسف رحیمی با شعر آیینی به سال 1384 برمیگردد که به واسطه حضور در هیئتهای مذهبی و علاقه به اشعار مذهبی و انس با نوحهها و مراثی اهلبیت با حجتالاسلام محمدجواد زمانی، سیدمحمدجواد شرافت و سیدحمیدرضا برقعی آشنا شد. جدیت در پیگیری رسالت ادبی در عالم مذهبی پای او را به محافل نقد ادبی سیدمهدی حسینی کشاند و در آنجا با حسن بیاتانی و رضا خورشیدیفرد، آشنا شد. حضور در اینگونه محافل ادبی و علاقه شخصی و مجدانه به سرودن شعر به خصوص نوحه باعث شد یوسف رحیمی پا به عرصه مرثیهسرایی بگذارد و در همان قدمهای اول آثار او مورد استقبال هیئتها قرار بگیرد. او در بخشی از این گفتوگو، اینطور میگوید: «احساس کردم در عرصه سرودن اشعار آیینی رسالتی برعهده دارم و با این ذوق، قریحه و انگیزه برای خدمت مذهبی به مردم و هیئتیها فعالیت مجدانهتری را آغاز کردم تا این فعالیتها به انتشار مجموعههایی از شعر و نوحه با عناوین «زخم سیب»، «نود و پنج روز باران»، «محراب شکسته» و... رسيد». او یکی از شاعران مطرح کشور است که در دیدار با مقام معظم رهبری اشعارش مورد استقبال قرار گرفت. یوسف رحیمی علاوه بر جامه شاعری اهلبیت، عبای طلبگی حوزه علمیه قم را به تن دارد. گفتوگوی ما با این شاعر آیینی را که اشعار ویژهای در وصف پیامبر اکرم(ص) سروده و به استفاده از ادعیه و مناجات در شعر معروف است در ادامه میخوانید.
*خوشبختانه شما در عرصه انتشار کتاب هم موفق بودهاید. بفرمائید چه کتابهایی تا به حال از شما به چاپ رسیده؟
در تمام مناسبتهای سال به ویژه محرم، فاطمیه و رمضان مجموعههایی از شعر و نوحه با عناوین «زخم سیب»، «نود و پنج روز باران»، «محراب شکسته» و... منتشر شده کتابهای شعر مستقل دیگری نیز با عناوین «تا کربلا: دوبیتیهای عاشورایی»، «یا فاطمه اشفعی لنا عندالله: رباعیهای فاطمی» و... در معرض نگاه و مطالعه مخاطبین علاقهمند قرار گرفت.
*در میان مجموعه اشعار شما شاهد توجه به مضامین ادعیه مخصوصاً دعای ابوحمزه ثمالی هستیم، بفرمایید انگیزه انس با این فضا و ذوق و قریحه سرودن اشعار در این موضوعات از کجا میآید؟
رهبر معظم انقلاب همواره به شاعران و ذاکران اهلبیت نسبت به توجه به ادعیه و معارف والایی که از لسان اهلبیت در آن منعکس شد، سفارش فرمودهاند. از جمله در دیدار قبل شاعران آیینی با ایشان که در بیست و پنجم خردادماه سال 90 برگزار شد، یادم میآید مرحوم بهجتی اردکانی را مثال زدند که در گذشته فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را به حالت شعر درآوردهاند. در آن جلسه فرمودند، در بین شما ذوقها و قریحههای شعری میبینم که حتماً میتوانید مضامین ادعیه را در اشعار خود منعکس کنید. حضرت آقا در آن دیدار مباحث دیگری را مطرح فرمودند اما مهمترین نکتهای که ذهن مرا به خود مشغول کرد همین نکته بود. از آن سال تا سال 92 به لطف خدا توفیق یافتم با دعای ابوحمزه ثمالی به ویژه در ایام ماه مبارک رمضان، انس بیشتری پیدا کنم. با مدد اهلبیت در این مدت، متناسب با فرازهایی از این دعای شریف، رباعیاتی را میسرودم که پس از این دوره دو ساله همه آنها را سامان دادم و با افزودن روایات و حکایات مناجاتی که به وسیله آنها معارف دعا بهتر تبیین میشد، اثری تحت عنوان «صبح اجابت: روایتی نو از دعای شریف ابوحمزه ثمالی» تهیه و منتشر شد. بدون تردید در چنین مواردی بیشترین بهره نصیب خود شاعر میشود، چرا که او برای سرودن درباره یک دعا، باید ساعتها با آن انس داشته باشد و جان تشنه خود او ابتدا از این چشمه جوشان سیراب میشود. اما مهمترین نکته این است که در عرصه شعر آیینی متأسفانه هنوز به مناجات و شعر توحیدی، توجه جدی نشده و به همین دلیل است که حضرت آقا در این دیدار نسبت به اهمیت این موضوع سفارش داشتند و دوستان شاعر را به سرودن شعر با محوریت ادعیه به ویژه کتاب شریف صحیفه سجادیه تشویق فرمودند.
*یک شاعر آیینی چطور میتواند به مردم خدمت کند و در جذب جوانان به سمت اندیشههای اسلامی و مسائل دینی مؤثر باشد؟
یکی از رسالتهایی که یک شاعر آیینی برعهده دارد این است که معارف قرآنی و سیره اهلبیت را به زیباترین شکل ممکن و در قالب یک اثر هنری بدیع به مخاطب جوان عرضه کند. وقتی به متون دینی مراجعه میکنیم شاهد معارفی هستیم که متأسفانه هنوز در جامعه ما به خوبی طرح و تبیین نشده و در ذهنها ریشه ندوانده، به همین دلیل رهبر حکیم انقلاب نیز در تعبیر لطیفی فرمودند «خاصیت شعر این است که به خلوت انسانها راه پیدا میکند». این نکته بسیار ارزشمندی است و باید توجه داشت که شعر این ظرفیت را دارد که ذهن جوانان را ساعتها درگیر خود کند و از آن تأثیر بپذیرند. به عنوان نمونه با اینکه رباعی زیبای «دریا بود و گهر به ساحل میداد
انگشتری خویش به سائل میداد. از کیسه نان خشک میکرد افطار از کاسه شیر خود به قاتل میداد» سروده استاد محمدجواد غفورزاده(شفق) را چندین ماه پیش شنیده بودم اما یک شب ناخودآگاه به ذهنم آمد و بارها آن را زیر لب زمزمه کردم و هربار شیفته مرام مولا و شرمنده رفتار خودم شدم.
*در اشعار شما شاهد آثار خوبی درباره رسول مکرم اسلام(ص) هستیم. فکر میکنید کدام بخش یا بخشهایی از زندگانی و شخصیت ایشان وجود دارد که باید به آن پرداخته شود؟
یکی از موضوعات جدی که امروز در جامعه مطرح است، بحث سبک زندگی اسلامی است. نکته مهم این است که نه تنها در دنیای اسلام بلکه در تمام عالم آیا شخصیتی والاتر از شخصیت پیامبر گرامی اسلام وجود دارد؟ و آیا شایسته نیست در رفتار و گفتار، این خورشید عالمتاب هستی را اسوه و الگوی خویش قرار دهیم. در این راستا باید به این نکته توجه داشته باشیم که چقدر با کلمات حکیمانه و سیره نورانی نبی مکرم اسلام(ص) آشنا هستیم تا بخواهیم رهرو واقعی او باشیم. فکر میکنم یکی از جدیترین عرصههایی که باید به آن ورود داشته باشیم، بحث سیره نبوی است که جامعه ما امروز بیش از هر زمانی به این معارف نیاز دارد. یکی از آرزوهایم همواره این بوده که بتوانم کتاب ارزشمند «سنن النبی» را که توسط شخصیت ارجمندی چون علامه طباطبایی تألیف شده بخوانم و در حد توان خودم آن را در آیه اشعارم منعکس کنم.
*به عنوان سوال پایانی شعری در وصف پیامبر اکرم(ص) دارید، بفرمایید.
آیه آیه همه جا عطر جنان میآید
وقتی از حُسن تو صحبت به میان میآید
جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است
بشنود مدح تو را با هیجان میآید
ميرسي مثل مسيحا و به جسم کعبه
با نفسهاي الهي تو جان میآید
بسکه در هر نفست جاذبهٔ توحیدیست
ریگ هم در کف دستت به زبان میآید
هر چه بت بود به صورت روي خاک افتادهست
قبلهٔ عزت و ايمان به جهان میآید
نور توحيدي تو در همه جا پيچيدهست
از فراسوي جهان عطر اذان میآید
عرش معراج سماوات شده محرابت
ملکوتیست در این جلوهٔ عالمتابت
خاک از برکت تو مسجد رحمانی شد
نور توحید به قلب بشر ارزانی شد
خواست حق، جلوه کند روشني توحیدش
قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد
ذکر لبهای تو سرلوحهٔ تسبیحات است
عرش با نور نگاه تو چراغانی شد
سيرهات نور، روايات و صفاتت همه نور
نورت آئينهٔ آئين مسلماني شد
به سراپردهٔ اعجاز و بقا ره یابد
هر که در مذهب دلدادگیات فانی شد
خواستم در خور حسن تو کلامی گویم
شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد
اي که مبهوت تو و وصف خطي از حسنت
عقل صد مولوي و حافظ و خاقاني شد
«در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد
عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد»
جنتی از همهٔ عرش فراتر داری
تو که در گلشن خود سورهٔ کوثر داري
دیدن فاطمهات دیدن وجه الله است
چه نیازیست که تا عرش قدم بر داری
جذبهٔ چشم تو تسخیر کند عالم را
در قد و قامت خود جلوهٔ محشر داری
عالم از هيبت تو، شوکت تو لبريز است
اسداللهی چون حضرت حيدر داری
حسنيناند روی دوش تو همچون خورشید
جلوهٔ نورٌ علي نور، مکرر داری
اهل بیت تو همه فاتح دلها هستند
روشنيبخش جهان، قبلهٔ دنيا هستند
اي که در هر دو سرا صبح سعادت با توست
رحمت عالمي و نور هدايت با توست
چشم اميد همه خلق و شکوه کرمت
پدر امتي و اذن شفاعت با توست
با تو بودن که فقط صِرف مسلماني نيست
آنکه دارد به دلش نور ولايت، با توست
بي ولاي علي اين طايفه سرگردانند
دشمني با وصيات، عين عداوت با توست
بايد از باب ولاي علي آيد هر کس
در هواي تو و در حسرت جنت با توست
ساليانيست دلم شوق زيارت دارد
يک نگاه تو مرا بس، که اجابت با توست
کاش ميشد سحري طوف مدينه آنگاه
نجف و کربوبلا و حرم ثارالله
منبع: چهارده
نشريه مشترك موسسه قدس و سايت عقيق