استاد سبزواری و شعر فاطمی
پایبندی به ادب و آداب در شعر آیینی
حمید سبزواری به همه ما یادآوری میکند که اگر قصد ما از ورود به این حریم مقدس خدمت به خاندان رسالت است، باید به ادب و آداب آن پایبند باشیم.
عقیق:رضا اسماعیلی از شاعران کشورمان به مناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه، یادداشتی درباره اشعار مرحوم حمید سبزواری و عشق و ارادت این شاعر به حضرت فاطمه زهرا (س) نوشته است.
این یادداشت، در ادامه میآید:
برای گردآوری کلیات اشعار استاد سبزواری به اتفاق دوستان شاعرم حسین اسرافیلی و مصطفی محدثی خراسانی جلسهای با خانواده مکرم استاد داشتیم. در این جلسه پسر استاد - محسن ممتحنی - با بزرگواری تمام مجموعه اشعار منتشر شده استاد را که متعلق به کتابخانه شخصی ایشان بود، برای بررسی در اختیار ما گذاشتند.
**دغدغههای دینی و آیینی استاد
هنگام مطالعه اشعار به نکته ظریف و قابل تاملی برخوردم. استاد سبزواری هنگام بازخوانی اشعار، روی بعضی از ابیات که مضمون فاخری نداشتند خط کشیده و مصراع جدیدی را در حاشیه آن نوشته بود. از جمله این ابیات، بیتی از یک ترکیببند فاطمی بود که با عنوان «سرای فاطمه» در کتاب «سرود درد» چاپ شده بود. بیت مورد نظر در کتاب به شکل زیر چاپ شده بود:
مهد حسین، گاهواره حسن است این
مولد زینب، خدای گونه زن است این
استاد بعد از بازخوانی بیت، روی مصراع «مولد زینب، خدای گونه زن است این» که نافی اصل «توحید» و در تقابل با اصل یکتاپرستی است، خط کشیده و مصراع را به شکل زیر ویرایش و اصلاح کرده بود:
مهد حسین، گاهواره حسن است این
زادگه زینب، آن خجسته زن است این
**در شعر آیینی باید به ادب و آداب پایبند باشیم
این دقت نظر در مضمون، بیانگر دغدغههای دینی و آیینی استاد سبزواری است که برای من و همه کسانی که خود را شاعر آیینی مینامند، بسیار سازنده و راهگشا است. استاد با اصلاحیهای که بر بیت فوق زده است، به همه ما یادآوری میکند که ساحت مقدس شعر آیینی «ادب و آدابی» دارد که اگر قصد ما از ورود به این حریم مقدس خدمت به خاندان رسالت است، باید به این ادب و آداب پایبند باشیم. توجه به این نکته کلیدی ضروری است که ساحت شعر آیینی، ساحت «هر چه میخواهد دل تنگت بگو» نیست.
در این عرصه، مضمون یابی مثل عرصه «آزاد سرودهها» صرفاً یک کار ذوقی و سلیقهای نیست و شاعر نمیتواند تنها و تنها به مدد قدرت تخیل، تصویرپردازی و صنعتگری، به هر مضمون غریب یا خوشایندی چنگ اندازد و سیمای بزرگان دین را به هر گونهای که دوست دارد بر بوم شعر به تصویر بکشد. در این وادی، شاعر باید امین، صادق، متخلق به اخلاق اسلامی و آراسته به ادب قرآنی باشد و در دایره آموزههای مبتنی بر دین و برگرفته از قرآن حرکت کند. به تصویر کشیدن سیمای بزرگان دین در شعر آیینی باید دقیقاً منطبق بر سیره عملی و سلوک ایمانی و قرآنی آن بزرگواران باشد. فرایند خیالپردازی و پرواز ذهنی شاعر در این وادی، باید اندیشیده و رسالتمندانه باشد تا شاعر بتواند چهرهای واقعی، بیتحریف و پیراسته از خرافات را از ائمه هدی (علیهم السلام) به تماشا بگذارد، سیمایی روشن و زلال که قابلیت الگوبرداری از آن برای زندگی انسان معاصر وجود داشته باشد.
** وقتی شاعر سخنگوی اولیای الهی میشود
شاعر آیینی نمیتواند و «نباید» افسار ذهن و زبان خود را تنها و تنها به دست خیال بسپارد و همچون سایر عرصهها بر طبل «خلاف آمد عادت» بکوبد و خواهان «سعادت» باشد، چرا که در این عرصه «خلاف آمد عادت» معنا ندارد؛ زیرا در این عرصه، شاعر بر مسند انبیا و اولیای الهی که رسالتشان اصلاحگری و تربیت نفوس است تکیه زده است. مقام شاعر دراین وادی، مقام سخنگوی یک مکتب و آیین است و سخنگو در مقام سخنگویی نمیتواند و نباید بیانکننده مواضع و دیدگاههای خویش برای پیروان و سالکان آن مکتب باشد. اگر در عرصههای دیگر میتوان بدون هیچ آداب و ترتیبی سخن گفت، اینجا اتفاقاً باید «ادب و آداب» را به جا آورد و آن گونه ظاهر شد که «معشوق» میخواهد.
جان کلام آن که عرصه شعر آیینی، مقام خودبینی، خودرأیی و خودخواهی نیست، مقام ذوب شدن در «معشوق» و «فنا فی الله» است. امید آن که ما نیز اینچنین باشیم.
در پایان با درود به روح پدر شعر انقلاب، ابیاتی از ترکیب بند فاطمی مورد اشاره را تقدیم شما خوبان میکنم:
آنچه کرامت خدای فاطمه دارد
جمله مکان در سرای فاطمه دارد
جلوه توحید و نور عشق و فضیلت
کلبه مهر آشنای فاطمه دارد
گوهر عصمت به حکم آیه تطهیر
عاصمه پر صفای فاطمه دارد...
منبع:فارس