دوری از قرآن و مسجد چالش اصلی هیئات/ راز روضههای گرهگشا
حاج محمدحسین پویانفر مداحی است که فعالیتش را با قرائت در مساجد شروع کرد و معتقد است همه مشکلاتی که در جامعه وجود دارد بخاطر این است که اهل بیت(ع) از خانههای ما دور شدهاند و بزرگترین ضربهای که درحال حاضر به اجتماع میخورد خاموش شدن چراغهای مساجد و گفتمانی است که ما از قرآن کریم بدست میآوریم.
عقیق:ویژهبرنامه
«سیاه مشق عشق» میزبان یکی از مداحان جوان و خوش ذوقی است که شاید در ظاهر
کم سن و سال به نظر برسد، اما با خود کولهباری از تجربه را همراه دارد.
محمدحسین پویانفر مداحی است که با قرآن و تلاوت آن وارد این حرفه شده است و
خودش معتقد است که قرآن برکت هیئت است و اگر هیئت با آیات قرآن شروع شود
همان چیزی میشود که خدا میخواهد.
او شاگردی «حاج حجت کسری» را دارد که توفیق بزرگی برایش حساب میشود و در
سخنانش هم حق شاگردی را خوب ادا میکند و برایش روضه میخواند و دعا
میکند. چند سالی است که هیئت «ریحانةالنبی(س)» واقع در مسجد «گیاهی» را
تأسیس کرده که منبریهای سرشناس و محبوبی هم در این هیئت سخنرانی میکنند.
در ادامه با او به گفتوگو نشستیم تا خود برای ما از زندگیاش و اینکه چه
شد که مسیر قاری قرآن بودن او را به سمت مداح شدن هدایت کرد، بازگو کند.
*از خودتان بگویید و چه شد مداح شدید؟ آیا این رسم خانوادگیتان بود یا استاد داشتید؟
متولد ۱۳۶۳ هستم و لیسانس روانشناسی
دارم. به لطف خدا و سیدالشهداء(ع) در خانوادهای کاملا مذهبی و هیئتی متولد
شدم. جد مادریام، «حاج میزرا حسن عسگریان» مداح بودند که هنوز هم حسینیه
ایشان برقرار است. مرحوم پدرم و خانوادهشان هم هیئت متوسلین به خانم حضرت
سکینه(س) را داشتند و پدربزرگ پدریام نیز دعاخوان مسجد همت تجریش بودند.
در زمان کودکی ما مرحوم «آیتالله مروی» آنجا منبر میرفتند و «محمد آقای
علامه» و «حاج سیدمحمد موسوی» مداحی میکردند.
همچون
خانواده مادری، خانواده پدری هم در مسجد فاطمیه تجریش حسینیه دارند، به
همین منوال، ما هم از زمانی که چشم باز کردیم خودمان را در دستگاه
سیدالشهدا(ع) دیدیم. مادر بزرگم یک روضه هجدهم ماه دارند که فکر کنم قدمت
۱۰۰ ساله دارد و از مادرشان به ارث رسیده، روضهای که با همان شکل و شمایل
سنتی برگزار میشود و روضهخوانها یکی یکی میآیند و میخوانند، اما
اینکه چطور مداح شدم باید بگویم که اولا و صددرصدش عنایت خود آقا
سیدالشهدا(ع) بود.
این منصبی است که گرفتنی است و نه دادنی و
تمامش لطف آقا سیدالشهدا(ع) است. در سال ۱۳۷۲ پدرم را از دست دادم. همان
دوران بود که شروع به قرائت قرآن کردم و چند سال به طور حرفهای قرائت
میکردم. در جلسات هفتگی محله سر درس قرآن استاد «جلال سلمانپور» میرفتم
که حق بسیاری گردن من دارند. در مجالسی که ایشان دعوت بود قبل از سخنرانی
تلاوت قرآن برقرار بود و به عشق قرآن و تلاوت در این مجالس میرفتم.
بعد از فراگیری قرائت قرآن در یک پروسه
زمانی از جلسات دور شدم و به درس و مدرسه و برای کنکور مشغول شدم که در این
زمان جرقه مداحی در یک اتفاق برایم شکل گرفت. سال ۱۳۷۷ به یک جلسه
سمنوپزان که در محلات شمیران رسم است رفته بودم و آنجا با آقای «حجت کسری»
روبهرو شدم. از کودکی به همراه پدرم به مجالس ایشان میرفتم، آقاحجت
قرآن خواندن من را دیده بود و آن شب به من گفتند که چرا مداحی نمیکنی؟
گفتم که حاج آقا من اهل مداحی نیستم؛ اما گفت که این مداح شوید.
در همانجا یکی از رفقا را صدا زد و گفت
محمدحسین را فردا صبح بیاور خانه ما (ماه صفر جمعهها صبح کلاس داشتند) من
هم صبح زود رفتم منزل ایشان، تا نزدیکی ایام فاطمیه به این کلاس میرفتم و
تقریبا دو ماهی شد که فقط میرفتم و نگاه میکردم. آقای کسری به شعر حفظ
کردن خیلی تأکید داشتند و در کلاس اشعاری را تایپ شده به بچهها میدادند
که حفظ کنند و جلسه بعد بخوانند.
چون قرآن میخواندم لرزشی در صدایم وجود نداشت
سوم دبیرستان بودم که یک بار، یکی از
اشعار را برای حفظ به ما داده بودند، آقا حجت از من خواست که بلند شوم و
روی منبر بمانم و بخوانم، خیلی اضطراب داشتم و پاهایم میلرزید، اما چون
قرآن میخواندم لرزشی در صدایم وجود نداشت؛ شروع به خواندن کردم و به بیت
سوم یا چهارم که رسیدم گفتند بس است؛ فکر کردم خیلی بد خواندهام که گفتند
نخوان، اما دیدم ایشان به دوستانی که دور نشسته بودند گفتند که دو زانو
بنشینند و سینه بزنند و به من گفتند همین شعر را واحد بخوان، البته باید
بگویم مداح با واحدخوانی مداح میشود و اگر بخواهند یکی را راه بیاندازند
از او میخواهند که واحد بخواند.
جرقه
مداحی زمانی برای من زده شد که ایشان بعد از خواندن واحد و فرستادن صلوات
به من گفتند که اگر شش ماه به حرف من گوش بدهی میتوانی بعد از این مدت یک
جلسه بزرگ چند هزار نفره را اداره کنی، من هم با این حرف خیلی تشویق شدم و
به برکت ایشان خیلی شعر حفظ کردم.
*خود شما چگونه جوانان و علاقهمندان به مداحی را هدایت و راهنمایی میکنید؟
امروز هرکسی که سراغ من میآید و میگوید
میخواهم مداح شوم اول از او سؤال میکنم که قبلا چهکارهایی کردهای؟ چه
خدمتی و سابقهای در این دستگاه داری؟ چراکه خود من نیز در این دستگاه با
مکبری و مؤذنی شروع کردم.
متأسفانه بزرگترین ضربهای که درحال حاضر
به اجتماع ما میخورد این است که چراغهای مساجد خاموش شده و بچهها در
مساجد رشد و پرورش پیدا نمیکنند و اگر زود اقدام نکنند اتفاقات بدی در
انتظار جامعه خواهد بود. این موضوع آنقدر مهم است که حتی امام خمینی(ره) در
سخنانشان فرمودند: «ما انقلاب کردیم که مساجد را اداره کنیم.» اما امروز
میبینیم که همه چیز را غیر از مساجد اداره میکنیم.
خود من سالهای زیادی درگیر مسجد بودم و
شکر خدا به نتیجه رسیدم. در کودکی وقتی به مسجد میرفتم اذان و یا اقامه
میگفتم پدربزگم به من مبلغی پول هدیه میدادند و میخواستند که من تشویق
شوم. خاطرم هست که در روز عاشورای سال ۷۰ زمانی که اقامه گفتم پدرم مبلغ
۵۰۰ تومان به من داد و در همین مسیر من شروع به قرآن خواندن و فراگیری قرآن
هم کردم.
چیزی که
در این دستگاه متوجه شدم این است اگر خودت چیزی را بخواهی نمیشود ولی اگر
این بزرگواران بخواهند قطعا شدنی است. بیشترین اتفاقاتی هم که در خواندنم
رخ داده زمانی است که هیچ وقت فکر آن را نمیکردم. خاطرم هست که آنقدر به
مداحی گره خورده بودم که گاهی از درس هم میزدم تا به کلاس مداحی برسم و در
دفتر آقای کسری حاضر شوم.
سال ۸۰ بود که جو مداحی جامعه تغییر کرد و
با حضور جوانان فرصتی برای حضور نوجوانان هم ایجاد شد. حضور سیدجواد ذاکر،
عبدالرضا هلالی، حسین سیب سرخی و امثال این افراد بودند که ورق جدیدی در
مداحی ما خورده شد؛ از سال ۹۲ هم اتفاق انقلابی دیگر در مداحی ما شکل
گرفت که خوب و اثرگذار بود.
*چه شد که در این جلسات جذب مداحی شدید و با کدام یک از مداحان بیشتر ارتباط برقرار میکردید و از کدام تأثیر بیشتر میگرفتید؟
استادم آقای حجت کسری است، اما حاج علی
قربانی هم برایم الگو است. ایشان را همه جوره دوست دارم و هیچ وقت هم به
گرد پایشان نمیرسم، چه از لحاظ علمی و چه از لحاظ مداحی و خواندن، اگر یک
درصد ایشان هم باشم، احساس میکنم نوکری ما را پذیرفتهاند.
تأثیر مداحان برای جوانان بسیار زیاد
است، اگر مداح، درست عمل کند و بتواند با استفاده از اشعار درست، گفتمانی
را در جلسهاش ایجاد کند خروجی این جلسه افرادی خواهند بود که در بزنگاهها
حقطلب خواهند شد و قطعا برای کشورشان اثرگذار و مؤثر خواهند بود.
متأسفانه برخی از مداحان هستند که بیشتر از جاذبه، دافعه دارند و نگاهشان
از بالا به پایین است و همین موضوع باعث خسران خواهد بود.
* هیئت ریحانةالنبی(س) را چگونه راهانداختید و چه شد که به یکی از هیئتهای پرجمعیت و شناخته شده تهران در شمیران تبدیل شد؟
بزرگترین نعمتی که به این منطقه شده وجود
امامزادههاست. امامزاده علی اکبر(ع) چیذر، امامزاده اسماعیل(ع)، امامزاده
صالح(ع)، امامزاده ابراهیم(ع) دربند؛ من به امامزاده قاسم(ع) قلبا انس
خاصی دارم. خیلی درباره ایشان شنیده بودم و زیاد به حرمشان مشرف میشدم.
سال اول دغدغه این را داشتم که کجا بخوانم، رفتم امامزاده قاسم(ع) و نذر
ایشان کردم که یک جایی برای نوکری روزی ما کنید. همان روزها به یک ختمی در
محلمان رفته بودم، آقای کسری هم بودند، ایشان به من که رسید گفتند که امسال
بیا امامزاده قاسم(ع) با هم بخوانیم. این اولین سالی بود که وسط خواندن
ایشان واحد و شور میخواندم.
سال ۸۰ به این نتیجه رسیدم که یک جلسهای
برای بچههای شمیران باید داشته باشیم، با اخوی و رفقا و با آقای کسری
مشورت کردیم و جلسهای راهانداختیم؛ در آنجا از آقای کسری هم خواستم اسمی
برای هیئت بگذارند. ایشان سه تا اسم انتخاب کردند و گفتند اسمها را بین
قرآن بگذارید و قرآن باز کنید ببنید کدام در میآید، وقتی قرآن را باز
کردیم نام خانم حضرت زهرا(س) بیرون آمد و ما هم اسم ریحانةالنبی(س) را برای
هیئت انتخاب کردیم.
سال ۸۴ به بعد جلسات هفتگی را برقرار
کردیم و تعداد جلسات، بالا رفت و خدا را شکر هدفی که سال ۸۰ داشتیم به ثمر
نشست. هیئتهای شمیران معمولاً سر شب تمام میشود، ما هم جلسهها را معمولا
دیر وقت میگیریم که به جلسات محلی ضربه نخورد.
*چطور توانستید نگاه سنتی که در هیئتهای شمیران است را در جلسه خودتان نگه دارید؟
در تمامی جلسات سعیمان بر این است که
اصول را نگاه داریم. همه شور، واحد و چیزهای جدیدی که وجود دارد در هیئت ما
هست، ولی «نوحه و «دو دمه»؛ شناسنامه جلسه است و هیچ وقت هم حذف نمیشود.
به نظر من اصول ثابت است و فضا باید به روز باشد. هر سال هم در یکی از
شبهای محرم، گریزی به نوحههای قدیمی میزنم که خیلی هم گیرا میشود.
*چرا امروز بسیاری از هیئتها ی ما از مسجد جدا و دور افتادهاند؟
این موضوع به خاطر این است که بعضا بجای
اصلاح کردن، صورت مسئله را پاک میکنیم. جوانان از مسجد دور هستند و این
اصلا به صلاح آنها نیست. باید هیئات به مسجد بازگردند و نگاه حکومتی و
ادارهای از مساجد دور شود تا بتوانیم جوانان نسل جدید و قدیم را به مساجد
وارد کنیم و در آنجا پرورش دهیم.
به نظرم ما معرفت کمی داریم و
نمیدانیم چه چیز خیر است. باید برای ما جا بیفتد که صاحب روضهها و هیئت،
حضرت ولی عصر(عج) هستند و شاید ایشان در مجلس ما شرکت کنند. باید رفتارمان
طوری باشد که حضرت از ما راضی باشند. البته این چیزها را ما از
بزرگترهایمان یاد گرفته ایم و إن شاءالله که خودمان هم عامل باشیم.
مسجد خودش اثر تربیتی دارد. زمانی که شما
ناخودآگاه قرار باشد که به هر دلیلی در مسجد رفت و آمد کنید، اصولی را
باید رعایت کنید و این اصول از پاک بودن و طهارت شروع میشود تا کوچکترین
مسائل؛ در مسجد با شرعیات آشنا میشوید و ما هم برای همین جلستمان را در
مسجد برگزار کردیم.
مساجد باید حس و حال خوب به آدم بدهد، من
هم زمانی که گرفته میشوم و احساس خستگی زیاد دارم به مسجد «آقای
ضیاءآبادی» می روم و همان حس خوبی که بعد از زیارت امام رضا(ع) به من دست
میدهد در این مسجد نیز همان حس را تجربه میکنم، اما متأسفانه از این
مساجد در تهران کم داریم.
* امروز خیلی از هیئتها، مخاطب خاص
خود را دارند یا صرفا جوان هستند و یا میانسال و پیر، اما چه شد که مخاطب
هیئت شما جمع زیادی از جوانان و میانسالان هستند و هردو نسل همزمان در آن
حضور پیدا میکنند؟
من هیئتهای زیادی میرفتم و از هرکدام
چیزی یاد میگرفتم. سبک قدیم و جدید را برداشت، و یک چیزی از هرکدام را
الگو میکردم. قدیم خیلی مداحی و ستایشگری تأثیر داشت؛ چراکه همه
میتوانستند با آن همخوان شوند.
بزرگترین آسیبی که در جلسات و هیئت وجود دارد
الأن بزرگترین آسیبی که در جلسات و هیئت
وجود دارد این است که نوحه از آنها حذف شده است. اگر نوحه در یک جلسه باشد
آن جلسه زنده میشود؛ چراکه همه با هم میخوانند و این ارتباط بین مداح و
مردم خیلی اثرگذار است. ماندگارترین کارها هم مواردی است که مردم در آن
دخیل هستند و بعد تربیتی آنها هم بسیار است.
*از قرآن و تأثیرش در مداحی برایمان بگویید.
همیشه یکی از پر استرسترین کلاسهایمان
در مدرسه قرآن بود؛ چراکه فرد نمیتواند بخواند و دوست دارد که چیزی هم یاد
بگیرد، اما بعد از شروع، در قرائت مشکل پیدا میکند، اما باید بگویم در
عین حال که قرائت قرآن مهم است؛ خود قرآن و فهم و عمل به آن از قرائت
قرآن هم مهمتر است و متأسفانه برخی بچه هیئتیهای ما از این مسئله دور
هستند.
قرآن
برکت هر هیئتی است و من به دوستانم توصیه میکنم که اگر نمیتوانید قرآن را
به عربی بخوانید معنی آن را بخوانید تا حداقل درکمان از قرآن بالا برود،
البته برای خودم هم خیلی تلاوت میکنم و هر بار که قصد شروع هیئت را دارم
با این آیه از قرآن که میفرماید: «رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ
مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ؛ یعنی پروردگارا! به هر خیری که بر من میفرستی،
نیازمندم!» شروع میکنم. روایت است این آیه را زمانی که حضرت موسی(ع) خیلی
خسته بودند میخوانند که برای شروع جلسه هم خیلی مناسب است.
* مداحی از منظر شما به چه معنی است و چه مواردی باعث آسیب به جامعه هیئتیها میشود؟
در دستگاه امام حسین(ع) خیلی چیزها
متفاوت است. در این دستگاه درک هیچ بودن بسیار شیرین و دلچسب است و این هیچ
همه چیز است. من هیئتداری را از مداحی بیشتر دوست دارم و اگر به من
بگویند بین کمترین کار در هیئت و خواندن کدام را انتخاب میکنی، کمترین کار
را انتخاب میکنم. عشق بازی با امام حسین(ع)؛ یعنی هرکار در این دستگاه را
به عشق امام حسین(ع) انجام دادن؛ مداحی؛ یعنی باور به اینکه هرجا هستی با
امام حسین(ع) باشی و معتقد باشی او همیشه تو را میبیند.
زنگ خطر آسیب به هیئتها به صدا درآمده است
مسئله امام حسین(ع) چیزی است که همه مردم
ما آن را دوست دارند، اما باید بدانیم که زنگ خطر این موضوع هم به صدا در
آمده و دشمن برای اینکه این دوست داشتن را تضعیف کند در حال برنامهریزی
است. متأسفانه با این اتفاق نه تنها فضای جامعه، بلکه هیئت را هم سیاسی
کردهایم و این سیاسیکاری به هیئت آسیب میرساند.
در هیئت وقتی اخلاق بمیرد و بصیرت واقعی
وجود نداشته باشد در نهایت به آسیب میرسیم. این مسائل باعث شده که به
مسئله هیئت آسیب برسد تا جایی که میبینیم برکت از خانهها و جامعه کم
میشود و تمام این موارد هم بخاطر این است که روضههای خانگی را فراموش
کردهایم و یا برگزار نمیکنیم.
تأثیر روضههای خانگی بر جامعه و
خانواده خیلی زیاد است. شما زمانی که وارد یک خانه میشوید اولین چیزی که
میبینید چیست؟ قطعا آدمها، رنگها و اشیا است، حالا فرض کنید که حضرت
زهرا(س) هم از آن در وارد خانه شود؛ ایشان اولین چیزی را که میبیند دلهای
افراد آن خانه است و میفرمایند: «هرکجا که دو نفر روضه بخوانند و گریه
کنند سومین نفر آنها حضرت زهرا(س) است».
طبیعی است که اگر از دری حضرت زهرا(س)
وارد خانه شود برکت میآید و گناه میرود و دلها نزدیک میشود و گرهها و
مشکلات از بین میرود. در حال حاضر این همه مشکلاتی که در جامعه است به
خاطر این است که اهل بیت(ع) از خانههای ما دور شدهاند در حالی که این
دستگاه، تمام درس تربیت و نجات است. شما اگر بیایید و یک بخش از منش اصحاب
امام حسین(ع) را به کتاب تبدیل کنید بزرگترین کلاس اخلاق، معرفت، ایمان،
اعتقاد و زندگی را خواهید دید.
*شما در کارهای خیر هم جدیدا
فعالیتهایی را آغاز کردهاید که در فضای مجازی آن را مدیریت میکنید، از
این کار و چگونگی آن برایمان بگویید
به نظر من همه هیئتها باید به سمت
خدمترسانی و خدمتگذاری به مردم حرکت کنند. بزرگترین درسی که اربعین به ما
میدهد هم همین است، خدمترسانی و رحم کردن به همنوع؛ لذا مدتی بود که به
آسیبهای موجود انتقاد داشتم و در شبکههای مجازی اتفاقات را نقد میکردم،
در همین حال فردی پیامی به من داد که تو خودت برای کاهش این آسیبها و
مشکلات چه کردهای و همین موضوع باعث شد که از هفته گذشته کانالی را با
نام «همدردی» برای کمک به نیازمندان و کارتنخوابان شهر راهاندازی کنم.
جالب است بعد از ۴ روز ۴۰۰ نفر در این گروه عضو شدند بدون اینکه کمترین
تبلیغی هم برای آن داشته باشم، اما به لطف خدا و عنایت حضرت شب گذشته اولین
توزیع غذا را در میان محرومان داشتیم.
در آخر باید بگویم که اهل بیت(ع)،
بزرگترین ثروتی هستند که مردم در اخیتار دارند، اما آنطور که باید از آنها
استفاده نمیکنیم. مسئولان ما از صدا و سیما گرفته تا همه دستگاههای
فرهنگی باید برای شناخت مردم و آشنایی جوانان با این بزرگواران تمام
تلاششان را بکنند تا امام زمان(عج) ما اینقدر مظلوم و تنها نباشد.
منبع:ایکنا