۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۸ : ۱۴
* حیات پرفروغ
پنجمين ستارة پرفروغ ولايت و امامت ، حضرت باقر عليه السّلام در سال 57 هجري در شهر مدينه چشم به جهان گشود. او هنگام شهادت پدر بزرگوار خود امام زين العابدين عليه السّلام كه در سال 94 هـ رخ داد، 39 سال داشتند. نام او «محمد»، كنيه اش «ابوجعفر» است و «باقر» و «باقرالعلوم» لقب آن حضرت مي باشد.
مادر حضرت «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبي عليه السّلام ايشان نخستين كسي بود كه هم از نظر پدر و هم مادر فاطمي و علوي بودند. امام باقر در سال 114 هجري در مدينه به شهادت رسیدند و در قبرستان بقيع، كنار قبر پدر و جدش، به خاك سپرده شد. دوران امامت آن حضرت 18 سال بود. (صلوات خدا بر روح پاكش) براي شناخت و تحليل جامعة عصر اموي و برخورد امامان با دستگاه خلافت نياز به مطالعه و عملكرد خلفاي هر عصر خود مي باشد. امام باقر عليه السّلام با پنج خليفة اموي مروانی در عصر خود معاصر بود؛ مروان فردی بود که تمام عمر خود را در راه رسیدن به قدرت در کمین نشست و بر سر عثمان بلاهایی آورد که در تاریخ منعکس شده است. وی در هر فتنه ای به خصوص در تحریک یزید و عوامل او برای شهادت امام حسین(ع) دست داشت؛ تا اینکه حکومت یزید و امویان شاخه سفیانی را منقرض و تیره خود را بر اریکه قدرت مسلط نمود؛ اینان نسل همان مروان بودند که برای رسیدن به قدرت به خویشاوندان خود نیز ترحم نکردند؛ آنها عبارتند از:
* وليد بن عبدالملك (86 ـ 96)
* سليمان بن عبدالملك (96 ـ 99)
* عمر بن عبدالعزيز (99 ـ 101)(مروانی نبود)
* يزيد بن عبدالملك (101 ـ 105)
* هشام بن عبدالملك (105 ـ 125)
الف) ويژگي هاي فردی، اخلاقی، علمی
* شکوه سیمای امام (ع)
ابن شهر آشوب در مناقب مي نويسد: امام باقر عليه السّلام ميانه بالا و چهارشانه بود. چهره اي نوراني و مويي مجعد و سيمايي گندمگون داشت، خال سياهي بر روي گونه و خال سرخي بربدنش ديده مي شد، ميان باريك و صدايش خوش آهنگ بود.
* کمالات اخلاقی
بازگویی رفتارها و سنن پسنديدة امام باقر عليه السّلام وائمه دیگر (عليهم السّلام) براي آن است که به سرمشق هایی دست یافته تا زندگی خود را از آسیب های بزرگ بر ساحل امن برسانیم؛ چراکه زندگي آنان تجلی واقعي از آیات قرآن كريم است و شعاعي فروزان براي هدايت انسان هااست.
ابن شهر آشوب در كتاب مناقب در مورد امام باقر عليه السّلام مينويسد:
* راست گویی و صداقت
او راستگوترين، گشاده روترين و بخشنده ترين مردمان بود در ميان اهل بيت عليهم السّلام كمترين ثروت و در عين حال بيشترين هزينه را داشت، هر جمعه يك دينار صدقه مي داد و مي فرمود: صدقه روز جمعه به خاطر فضيلت اين روز بر ديگر روزها، دوچندان مي شود. هرگاه پيشامدي غم انگيز به او روي مي نمود، زنان و كودكان را جمع مي كرد خود دعا مي كرد و آنان آمين مي گفتند. بسيار ذكر خدا مي گفت. راه مي رفت در حالي كه ذكر خدا مي كرد، غذا مي خورد با مردم سخن مي گفت باز از ذكر خداوند غافل نمي شد. فرزندانش را جمع مي كرد و به آنان مي فرمود تا طلوع آفتاب ذكر بگويند.
* خشوع امام در برابر خداوند
از افلح، آزاد كرده امام باقر عليه السّلام رسيد كه گفته: با محمد بن علي به قصد حج بيرون شدم، چون به مسجد درآمد به خانة خدا نگريست با بانك بلند گريست، عرض كردم: پدر و مادرم فدايت مردم به شما مينگرند اي كاش اندكي صداي خود را پايين ميآورديد. امام به من پاسخ داد: واي بر تو اي افلج! چرا نگريم؟! شايد خداي تعالي در اثر اين گريه بر من به مهرباني بنگرد و فردا در پيشگاهش سرفراز و رستگار شوم. افلج گويد: آنگاه امام طواف كرد و سپس آمد تا نزد مقام نمازگزارد سپس سر از سجودش برداشت و ديدم كه پيشاني آن حضرت از بسياري اشك، خيس و تر شده است.
افلح مي افزايد: آن حضرت هرگاه مي خنديد، مي فرمود: «اللَّهُمَّ لَا تَمْقُتْنِي». خداوندا بر من خشم مگير!
ب) گزیده هایی از رفتار امام (ع)
برجستگی های اخلاقی امام (ع) بر همه مردم از مخالفین تا مریدان، تجلی مقتدرانه داشت که به برخی از آنها اشاره می گردد:
* نهی از منکر
نهی از زشتی ها و ارتکاب معاصی اگرچه به ظاهر برای کسی که نهی می شود، تلخ است؛ اما احیا کننده او از مرگ و تباهی اخلاقی است که اگر نهی نشود به هلاکت و ضلالت او خواهد انجامید؛ لذا هرکس دوستانش را به واقع دوست داشته باشد از بدی ها نهی خواهد کرد؛ جامعه ما اکنون یک معضل بزرگ اخلاقی دارد که این روزهای تلخ را به بار آورده است از مفاسد اخلاقی تا مفاسد اقتصادی و دستبرد به اموال عمومی که اگر نهی می شد و بازدارندگی قانونی و زبانی و رفتاری اعمال می شد از فیش های حقوقی سر درنمی آورد و از اختلاس های بانکی بزرگ و مفاسد کلان شاخ نما نمی شد؛ ائمه (ع) نهی از منکر می کردند به حسب وظیفه امامت؛ نهی از منکر فرد و جامعه را اصلاح می کند؛ نگذارید این اصل به تعطیلی کشیده شود.
ابي بصير می گوید: در كوفه به زني قرآن مي آموختم با وي مزاحي كردم، وقتی به نزديك ابوجعفر باقر عليه السّلام شدم، به من عتاب كرد و گفت: «مَنِ ارْتَكَبَ الذَّنْبَ فِي الْخَلَاءِ لَمْ يَعْبَأِ اللَّهُ بِهِ» هر كس در خلوت مرتكب گناه شود، خداي به او باك ندارد كه چگونه وي را عذاب كند، به آن زن چه گفتي؟ پس من از شرم روي خودم را پوشاندم و توبه كردم، پس ابوجعفر باقر (ع) گفت كه ديگر تکرار نشود.
* حلم امام عليه السّلام
حلم امام (ع) از بارزترين صفات ايشان مي باشد كه مورخين اجماع دارند هرگز بدي نكرد به كسي كه به او اهانت و ظلم كرده بود و حتي در مقابل به آن شخص نيكي و احسان مي نمود، موارد زيادي روايت شده از جمله: شخصي از اهل كتاب به امام عليه السّلام گفت، أنت بقر!، امام با مهرباني و ملاطفت فرمودند: لا، أنا باقر، يعني نه، من باقر هستم.
* بردباری امام عليه السّلام
ائمه (ع) مظهر تمام نما وکامل همه اوصاف نیک انسانی بودند، صبر و سعه صدر از جمله این ملکات در وجود مبارک آن بزرگواران بود؛ امام باقر (ع) کانون بردباری و جلوۀ واقعی این صفت مهرآمیز بودند؛ گاهی با اصحاب می نشست؛ روزی در آن حال از خانۀ خود صداي بلندي را مي شنيد. (به علت از دست دادن فرزند يا وابسته اي در منزلش) فوراً به سوي آن خانه يكي از اصحاب را مي فرستاد مي فرمودند: سپاس خداوند را به آن چه که عطا کرده بود و آن چه گرفته مال او بود از گريه نهي کن و آماده تجهيز او (مرده) باشيد، آرامش بخواهيد از خداوند در مصيبت و هر گاه کسي مراجعه مي کرد جهت رفع نياز از او رفع نياز مي کرد، در کرم و سخاوت همچون اجدادش شهره بود و بديل نداشت؛ این ویژگی حضرت بهترین الگو می تواند برای ما باشد که در فقدان عزیزان صبر و بردباری از حضرت بیاموزیم.
* بخشش وگشاده دستی امام (ع)
بخشندگی از اسباب جلب محبت و مهربانی و رافت مردم است؛ ائمه در مهربانی جلوه تمام داشتند؛ امام باقر در وصف محبت و مهرورزی سخنان بس زیبا دارد؛ سیره اش تابش انوار مهربانی و رحمت بود؛ شيخ مفيد نيز دربارة آن حضرت مي گويد: مراتب بخشندگي آن حضرت در خاص و عام آشكار و بزرگواري اش در ميان مردم مشهور و با وجود كثرت عيال و متوسط بودن وضع زندگي اش به تفضيل و احسان شناخته بودند.
چنان که سخاوتش این گونه توصيف شده است:
لو كان يوجد عرف مجد قبلهم لوجدته منهم علي أميال
اگر مجد و بزرگواري قبل از آنها (ائمه) پيدا شود تنها در بين آنها به جهاتي اين مجد ديده مي شود.
إن جئتهم أبصرت بين بيوتهم كرماً يقيك مواقف التسال
اگر به سوي آنها روان شوي بينا شوي از کرم آنها در بين خانه هاي آنها که مواقف کردند.
نورالنبوة والمكارم فيهم متوقع في الشيب والاطفال
نور نبوت و مکارم اخلاق در پير و جوان آنها و کودکانشان، به اميدواري است.
* پیوند ودلجویی از خویشاوندان و یاران
صله رحم و دلجویی از خویشاوندان به شرط دوری از تکلفات و تشریفات زاید که همه شئون اجتماعی ما را به زیر سئوال برده و پیوندهای خانوادگی و خویشاوندی را به هم ریخته است؛ روشی زیبا در انساجم و همدلی اجتماعی است؛ تشریفات زاید آفت بزرگ اجتماعی است که الفت ها را تخریب و فاصله ها را زیاد نموده است؛ در گذشتۀ نه چندان دور خانواده ها در کنار هم پیوند زیبایی داشتند و از این خانواده های گرم بود که جوانان با استعدادی سر بر می آورد و جمعیت پویایی شکل می گرفت؛ دین در بستر گرم خانواده ها و در سایه زلال روابط گرم خویشاوندی پروبال می گشاید و جامعه دیندار و نسل مؤمن تربیت می شود؛ فرهنگ غرب به تمام لایه های زندگی جامعه ایرانی رسوخ و آپارتمان نشینی توسط هنر و معماری غرب و اندیشۀ مهندسان تربیت یافته بر اسلوب و اندیشه غرب معماری و خانه سازی و امنیت خاص فرهنگی را به هم ریختند؛ این شیوه زندگی حاکم بر اجتماع ایران اصول اسلامی را خدشه دار و مردم را به زندگی غرب مآبانه سوق داد؛ صله رحم و زیست در کنار خویشاوندان از جمله والدین و برادران و... در این میان آسیب فراوان دید؛ اهل بیت (ع) این روزها را پیش می بینی می فرمودند و به همین جهت اصل اساسی صله رحم را مطرح فرمودند؛ از این رو اهل بیت (ع) به این مسائل توصیه فرموده و آفت های آن را گوشزد و خطرات آن را بیان و راهکارهای گریز و دوری از آن را نیز بیان داشته اند؛ همه این اصول نیازمند قلم و بیان های شیواست که در جامعه فرهنگ سازی نماید؛ در اين باره احاديث و روايات زيادي در صله رحم و پاداش به خویشاوندان وجود دارد؛ درسیره آن امام همام نوشته اند؛ بهترين و محبوب ترین چيز برای حضرت هدیه و صله دادن به خویشاوندان، دوستان و برادران ديني خود بود و به آن عشق مي ورزيدند، هرگز از دادن صله دلگیر نبود، حتي به فرزند خود امام صادق عليه السّلام توصیه می فرمود كه بعد از خود به ديگران انفاق كنند. ازاین رو امام صادق (ع) فرموده است، هر كس دوست مى دارد كه خداوند دشوارى هاى مرگ را بر او تخفيف دهد، نسبت به خويشاوندان نزديك خود بسيار رعايت پيوند خويشاوندى كند و نسبت به پدر و مادرش مهربان و نيك رفتار باشد و اگر چنين بود، خداوند متعال سكرات مرگ را بر او آسان مى فرمايد و هرگز در زندگى فقير نمى شود.
* سیره امام (ع) در تربیت خانواده وگرمی بخشی به کانون خانواده
امام باقر (ع) به لحاظ ويژگي هاي اخلاقي و برتري هاي علمي در زمان خود شهرت فراواني يافت. حضرت مورد عنايت خاص پيامبر (ص) و امامان (ع) قبل از خود بود. جابر بن عبدالله انصاري سلام خاص رسول گرامي اسلام را به امام باقر عليه السّلام رساند. حضرت در زهد و علم و عظمت و فضيلت سرآمد بني هاشم بود و مقام علمي و اخلاقي او مورد تصديق دوست و دشمن بود بسياري از بزرگان صحابه و تابعين از محضر آن حضرت مستفيض شده و كتب دانشمندان و مورخان اهل سنت نيز پر از سخنان پرمغز آن پيشواي بزرگ است.
اكنون به برخي از خصوصيات رفتاري حضرت در خانواده و روش و سيره حضرت در تربيت فرزندان يا نوع رابطة با آنها مي پردازيم.
* آغاز تربیت
دوره تربیت کودک در حقیقت قبل از تولد آغاز می شود؛ مراقبت از کودک باید به مرحله ولادت او پیشی بگیرد؛ چون مراقبت هایی برای او در تکوّن ذات و فطرت وجودی او لازم است؛ لذا حضرت در برخي روايات علاوه بر توجه به ايجاد زمينه هاي مناسب قبل از ازدواج و قبل از تولد فرزند به مسائل تربيتي از روزهاي آغازين تولد اشاره كرده و نكات مهمي را سفارش كرده اند مانند: گفتن اذان و اقامه در گوش راست و چپ كودك، عقيقه كردن و انتخاب نام نيكو، تأثير شير مادر در تربيت كه در اين موارد نقش مادر مهم تر است. اما از دوران نوجواني به ويژه در مورد پسران نقش پدر مهم تر مي شود.
* آموزش مهرورزی با مهربانی
نياز كودكان به محبت از ضروري ترين نيازهاي عاطفي است كه مي توان با بوسيدن، در آغوش گرفتن، گفتن جملات زيبا و محبت آميز، خريدن هديه و اسباب بازي، همبازي شدن با آنها و... به اين نيازها پاسخ گفت. اين مسائل را امام باقر عليه السّلام در مورد فرزند كوچك خود امام صادق عليه السّلام عملاً انجام داده اند.
محمد بن مسلم نقل مي كند كه در خدمت امام باقر عليه السّلام بودم. در اين هنگام فرزند (خردسالش) جعفر عليه السّلام وارد شد... و در دستش عصايي بود كه با آن بازي مي كرد. امام باقر عليه السّلام او را به گرمي در آغوش گرفت و به سينة خود فشرد و خطاب به او فرمود: پدر و مادرم فدايت... در اين هنگام جعفر عليه السّلام خنديد.
* تشویق سازنده و تعالی بخش خانواده
اگر از هر بزرگی که به مرتبت و منزلتی معنوی و توفیقی علمی دست یافته بپرسند؛ این پیشرفت و ترقی را مرهون چه امری در زندگی خود هستید؟؛ بی تردید یکی از عوامل و خاطرات خود را که در زندگی علمی و فعالیت خود با آن مواجه گشته است، تشویقی است که از او کرده اند؛ از نظر روانی تشویق صد پله به انسان تعالی و ترقی می دهد؛ لذا توصیه می شود به بزرگان علمی و فرهنگی از تشویق نوجوانان دریغ نکنند ولو به تقدیرنامه ای خالی ولو یک تمجید لفظی و... به نازل ترین مراتب؛ به ویژه در محیط خانواده و آموزش؛ بنابراین بی گمان تشويق و ستايش از كارهاي نيك فرزندان موجب احساس موفقيت و باعث ايجاد انگيزة قوي در تكرار آنهاست به ويژه اگر در موقعيت مناسبي صورت گيرد.
طاهر يكي از اصحاب امام باقر عليه السّلام نقل مي كند كه در محضر امام نشسته بودم كه فرزندش جعفر عليه السّلام وارد شد. امام باقر فرمود: او بهترين مخلوقات خداوند است. حضرت نزد اصحاب خود فرزندش را با جملاتي بسيار نيكو مورد محبت و تشويق قرار دادند.
* تبیین خوبی ها وبدی ها
والدين با اين صحبت ها و نصيحت ها علاوه بر اين كه رهنمودهاي مهم و تجربه هاي باارزش خود را ره توشۀ فرزندان خويش مي كنند، زمينة ايجاد روابط صميمي را نيز فراهم مي آورند و به فرزندان نزديك مي شوند؛ و ضمن آگاهي از مشكلات آنها در حل آن نيز به فرزندان ياري مي رسانند. اين نكتة مهم است كه پدر و مادر بايد رابطة دوستانه و صميمي با فرزندان داشته باشند ولي دوست صِرف نباشند. همانطور كه دوست رابطة صميمي دارد ولي پدر و مادر نيست. جايگاه دوست با جايگاه پدر و مادر يكي نيست و همچنين دوست مهم تر از پدر و مادر نيست بنابراين پدر و مادر بايد با هوشياري كامل ضمن حفظ ابهت و شخصيت خود در نزديك شدن به فرزندان و ايجاد رابطة صميمي با آنها بكوشند و ضمناً فرزندان ضمن رعايت ادب و احترام والدين، با آنها صميمي باشند.
در بسياري روايات هست كه امام باقر عليه السّلام فرزندانشان را به صورت فردي يا جمعي خطاب كرده و نصايحي مشفقانه مي فرمودند. مثلاً مي فرمود: «فرزندم از كسالت و اندوه بپرهيز كه اين دو كليد هر شري است...».
سفيان ثوري از امام صادق عليه السّلام خواست تا او را نصيحت فرمايد. امام صادق عليه السّلام فرمود: «اي سفيان! پدرم مرا به سه چيز سفارش و از سه چيز برحذر مي داشت. از جمله سفارشات اين بود كه فرزندم! هر كه با رفيق بد همراه شود سالم نمي ماند و هر كه در محل هاي اتهام برود، مورد اتهام قرار مي گيرد و هر كه بر زبان خود كنترل نداشته باشد، پشيمان مي شود.
* فراهم کردن زمینه امنیت روحی و روانی
ایجاد امنیت در خانواده ابتدا با محوریت پدر و سپس با مادر است؛ تامین رزق و روزی که یکی از اسباب امنیت وآسایش است با محوریت پدر است؛ در سایه امنیت حاصل از رزق و روزی حلال از اسباب رشد فرزندان می باشد؛ از جمله امور آرام بخش و امنیت آفرین رفتار مهرانگیز پدر و مادر در خانه است که در بالندگی روحی و روانی کودک اثر عمیق دارد؛ لذا بي ترديد روابط خوب والدين با هم و نوع رفتار آنها با فرزندان در ايجاد فضاي مناسب و آرام به عنوان زمينة خوشبختي و پيشرفت و رسيدن به آرزوها بسيار مهم است و برعكس نزاع هاي خانوادگي و اختلاف والدين و نبودن صميميت و آرامش علاوه بر ايجاد فضاي اضطراب و يأس موجب عدم اعتماد به نفس در فرزندان، دوري از خانواده، افتادن در دام هاي اجتماعي و به مخاطره انداختن تربيت فرزندان مي شود. پيامدهاي مثبت روابط خوب و پيامدهاي منفي روابط سرد بر همة اعضاء خانواده تأثير دارد.
امام باقر عليه السّلام سفارش مي كنند كه در خانواده هم احسان و نيكي و خوشرفتاري لازم است و هم، اين خوشرفتاري به بهترين وجه ممكن انجام گیرد. لذا مي فرمايند: «من حسن برّه باهله زيد في عمره» يعني هر كس با روشي نيكو و پسنديده به همسر و فرزندان خود نيكي كند عمرش طولاني مي شود.
* عملگرایی و آموزش آن به فرزندان
کودکان در تمام دوره زندگی خود به تقلید و الگوبرداری و آموزش و یادگیری رفتارها بسیار مستعد هستند؛ نزدیک ترین و اثرگذارترین نقش ها را از نزدیک ترین افراد می گیرند؛ رفتار فرزندان دقیقا واکنشی از کنش های پدر و مادر و برادر یا خواهر بزرگتر از خودشان هست؛ لذا در خانواده آنچه بيش از گفتار و نصيحت تأثير دارد عمل است؛ اساسي ترين عامل تربيت در سيرة معصومين و مهم ترين راز موفقيت آنها در خانواده عمل آنها بود. آن بزرگواران با پايبندي به گفتار و نصايح خود بهترين الگوي رفتاري براي فرزندان و خانواده و اصحاب خويش بودند. مثلاً اگر پدر خانواده در حضور فرزندان و همسر خود صدقه دهد يا در انجام واجبات ديني كوشا باشد يا نماز اول وقت به جا آورد تأثير آن و الگو شدن اين رفتار سريعتر از آن است كه فقط آنها را به اين امور سفارش كند. ف
رزند بزرگوار امام باقر عليه السّلام نقل مي كند: «روزي بر پدرم وارد شدم و مشاهده كردم كه هشت هزار دينار طلا به تهيدستان مدينه صدقه داده و اهل خانه اي را كه تعداد آنها به يازده نفر مي رسيد آزاد كرده است.»
در روايتي ديگر نيز امام صادق عليه السّلام نقل كرده است «من پيوسته رختخواب پدرم را پهن مي كردم و منتظر مي ماندم تا ايشان به رختخواب بروند و بخوابند و سپس برمي خواستم و به رختخواب خود مي رفتم. شبي آن حضرت تأخير كرد و من در طلب آن حضرت به مسجد رفتم در حالي كه مردم خواب بودند حضرت را در حال سجده ديدم و غير امام (ع) كسي در مسجد نبود. من صداي پدرم را مي شنيدم كه مي فرمود...».
ج)- ویژگی های حضرت از نگرش دیگران
شخصیت امام (ع) نه تنها در نزد شیعه ممتاز است؛ بلکه در نگاه دانشمندان اهل سنت نیز همان امتیازات برجسته آن حضرت پنهان نمانده است:
* ابن خلكان
ابن خلكان از مشاهير مورخين و قضات و علماي نامي قرن هفتم هجري در اصول (عقاید)، اشعري و در فروع (فقه)، شافعي مذهب بود و كتاب «فرضيات الأعيان و ابناء الزمان» از اوست، ابن خلكان از متعصبين اهل سنت بوده، دربارة امام باقر (ع) مي نويسد:
«ابوجعفر محمد بن زين العابدين ... ملقب به «باقر» يكي از ائمه دوازده گانه در اعتقاد شيعه اماميه و پدر (امام) جعفر صادق عليه السّلام مي باشد و باقر عالم بزرگ و سيد عظيمي بود و به اين جهت به او «باقر» گفته مي شد كه علم را مي شكافت و به آن توسعه مي داد.
شاعر چنين گفته:
يا باقر العلم لاهل التُقي و خير مَن لبّي علي الاجبل
اي شکافنده علم براي پرهيزکاران و اي بهترين کسي که بر کوه هاي حجاز لبيک گفتي
گزارشات روایی متعددي هست که ائمه اطهار عليهم السلام با شهادت از دنيا مي روند نه به مرگ طبيعي.
* ابن حجر هیتمی
ابن حجر هیتمی می نویسد: ابوجعفر محمد باقر، به اندازه ای گنج های پنهان علوم، حقایق احکام و حکمت ها و لطایف را آشکار نموده که جز بر عناصر بی بصیرت یا بدنیت، پوشیده نیست و از همین روست که وی را «باقر العلم» [شکافنده علم] و جامع آن و برپاکننده پرچم دانش خوانده اند. او عمرش را در طاعت خدا گذراند و در مقامات عارفین بدان حد رسیده بود که زبان گویندگان از وصف آن ناتوان است. او سخنان بسیاری در سلوک و معارف دارد.
* عبدالله بن عطا
عبدالله بن عطا یکی از شخصیت های برجسته و دانشمندان بزرگ عصر امام (ع) بود، گفته است: علما را در محضر هیچ کس کوچک تر از آنها در محضر ابوجعفر (امام باقر (ع) ندیدم.
* ذهبی
ذهبی درباره امام باقر(ع) می نویسد: از کسانی است که بین علم و عمل و آقایی و شرف و وثاقت و متانت جمع کرده، و برای خلافت اهلیت داشت.
آنچه تاريخ گواهي مي دهد زندگاني امام باقر عليه السلام در عصر اموي و معاصر با پنج حاکم طاغوتي بني اميه بود. هنگام از دنيا رفتن امام عليه السلام، هشام بن عبد الملک به سال (105 ـ 125 هـ .) حاکمیت داشت؛ سختگيري ها و دشمني هاي بني اميه با امام باقر عليه السلام تا اندازه اي نحوه شهادت اين امام بزرگوار را براي ما روشن مي کند. هشام بن عبدالملک فردي بخيل، خشن، حسود ، جسور، ستمگر، بي رحم بود. و از آن جا که حضرت باقر عليه السلام از موقعيت علمی و اجتماعي بی مانند برخوردار بود، هشام به اين وجهه امام رشک برد و سعي در بدنامي امام باقر عليه السلام داشت، چندين بار تصميم گرفت که امام را با توطئه ای از میان برداشته و یا جایگاه امام را مخدوش نماید که هر بار به ضرر حکومت بني اميه و شخص هشام تمام شد. وقتي دستور آمدن امام باقر عليه السلام را به شام صادر کرد، طي سه روز اجازه ملاقات به امام عليه السلام را نداد و بعد از اين سه روز مناظراتي با علما اديان ترتيب داد که چهره خلافت بني اميه در نزد همگان بدنام تر شد، و بر محبوبيت امام باقر عليه السلام در بين مردم افزوده شد.
د)- شهادت امام محمد باقر(ع)
* شهادت امام محمد باقر عليه السلام در ايام خلافت هشام بن عبدالملک بود و گفته شده ابراهيم بن وليد بن عبدالملک بن مروان، به دستور پنهانی هشام، امام باقر عليه السلام را به زهر شهيد کرده است؛
* ابن شهر آشوب نقل کرده، شهادت امام باقر عليه السلام بر اثر سمی بوده است که ابراهيم بن الوليد آن را به امام داده است او به واسطه آن سم، امام را مسموم کرده است. علامه مجلسي بر این دیدگاه است.
* بعضي از مورخین به صورت کلی نوشته اند: شهادت امام باقر عليه السلام را به دست بني اميه و با توطئه ای مسموم نموده اند. همان طور که پدر بزرگوارشان امام سجاد عليه السلام را مسموم کردند.
* بحراني نيز ضمن نقل شهادت امام توسط بني اميه، نسبت شهادت را به فرد ديگري از مأموران نسبت مي دهد.
در هرصورت امام باقر (ع) با توطئه بنی امیه و به دست آنان و به یقین به دستور هشام حاکم اموی که از دشمنان کینه توز اهل بیت (ع) بود به شهادت رسیدند.
حجت الاسلام و المسلمین امیر علی حسن لو