۰۷ آذر ۱۴۰۳ ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۹ : ۰۴
* تجسّم اعمال
خداوند متعال در آیه 12 سوره یس می فرماید: «إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ» به يقين ما مردگان را زنده مى كنيم وآنچه را از پيش فرستاده اند و آنچه را از خود باقى گذاشته اند؛ و همه چيز را در كتاب روشنگرى احصا كرده ايم.
عالم آخرت، باطن دنياست. اين دنيا ظاهر و آن دنيا باطن، اين دنيا عرض و آن دنيا حقيقت است. اعمال ما، در آن دنيا به تناسب كارهاي ما در اين دنيا، مجسم مي شود. گاهي مار و گرز آتشين مي شود و گاهي درخت و سبزه و گل و نهرهاي آب و قصرهاي با شكوه مي گردد. اين آيه به همين موضوع اشاره ميكند كه «نَكْتُبُ ما قَدَّموا» آنچه از پيش فرستاده اند ضبط مي كنيم. معمولاً اگر براي كسي پرونده اي تشكيل دهند، آنچه در پرونده مي آيد كيفر است، خود عمل در پرونده نمي آيد، اما در آخرت پرونده اين طور نيست. در آنجا پرونده، خود عمل است. يك معناي نامه عمل «ميزان» «صراط مستقيم» و «پل صراط» است. اينها همان اعمال ما و اين اعمال در آنجا كتاب ماست.
«هُنالِكَ تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُون»[1]
در آن جا، هر كس عملى را كه قبلاً انجام داده است، مى آزمايد. و همگى به سوى خداوند يگانه كه مولا و سرپرست حقيقى آنهاست بازگردانده مى شوند؛ و چيزهايى را كه به دروغ همتاى خدا قرار داده بودند، از نظرشان گم و نابود مى شوند.
انسان ممكن است اينجا آنچه در دل دارد مخفي كند اما در آنجا چشم ها حقيقت بين است:
«لَقَدْ كُنْتَ في غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديدٌ»[2]
به او خطاب مى شود تو از اين صحنه غافل بودى و ما پرده را از چشم تو كنار زديم، و امروز چشمت تيزبين است.
چشم ها حقيقت بين و درون نگر است. اعمال و كرداري كه روي نفس ما اثر گذاشته، ظاهر مي شود «تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ» اين معني فشردة «ما قَدَّمُوا» است.
*معنای آثار هم
اما معني «وَ آثارَهُمْ» اين است كه آثار اعمال هم ضبط مي شود. مثل كار خيري كه انجام گرفته و تصوير آن باقي مانده است. مثلاً حسينيه اي ساخته كه به آن باقيات الصالحات مي گويند. حسينيه، خودش يك پاداش دارد، به تناسب در بهشت قصري مي شود و به همان تناسب در روز قيامت ظاهر ميگردد. خود حسينيه هم يك آثاري دارد: مثلاً جلسه اي در حسينيه است. اگر اين جلسه مورد رضايت و لطف خداوند و حضرت بقية الله «عج» قرار بگيرد، يعني يك نفر در آنجا براي شما حديث و روايت بگويد و شما هم براي خدا و قرآن آنجا برويد تا چيزي از اسلام بفهميد خيلي ثواب دارد. ثواب را به شما مي دهند اما به اندازه اي كه به شما ثواب مي دهند به آن كسي هم كه حسينيه را ساخته است، ثواب مي دهند «فَلَهُ اَجْرُها وَ اَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِها» اجر حسينيه را دارد، اجر آثار حسينيه را هم دارد يعني همان. «نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ».
قَوْلِ النَّبِيِّ (ص) «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً كَانَ لَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»
و در ادامه حضرت می فرمایند: «وَ مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة» [3]
اگر كسي به جاي حسينيه، مركز فحشايي ساخت و مردم در آنجا رفتند و مرتكب گناه شدند. علاوه بر اينكه براي صاحبش يك طبقه اي جهنم درست مي شود، تابوتي، سلولي و خانه اي از جهنم ساخته مي شود. به همان اندازه گناهي كه در نامه عمل شركت كنندگان در اين مركز فحشاء مي نويسند، در نامة عمل سازندة اين مركز فحشاء نيز نوشته مي شود. اين را «وَ آثارَهُمْ» مي گويند. يعني علاوه بر اينكه اعمال را ضبط مي كنيم، آثارش را هم ضبط مي كنيم و اين تنها مربوط به مثل حسينيه و مسجد نيست. مثلاً اگر پدر و مادري زحمت كشيده، خون جگر خورده و بچه اي را تربيت اسلامي كرده اند. مادر زحمت كشيده، 9 ماه بچه را در شكمش پرورانده و وقتي كه بچه به دنيا آمده او را شير داده، او را تربيت اسلامي كرده، يك دختر شوهرداري تحويل جامعه داده، اين دختر وقتي كه در خانه خويش شوهرداري مي كند ثواب ها دارد، مثل اين است كه در خط مقدم جبهه بجنگد.
*اجر و پاداش والدینی که فرزند صالح تربیت کنند
در روايت داريم كه اگر اين دختر سفره را پهن كرد يا ظرفي براي رضايت خدا شست تا اينكه شوهرش در رفاه باشد و امور زندگي را اداره كند، ثوابش اين است كه در خط مقدم جبهه جهاد كند[4]. خوب به اندازه ثواب اين دختر، مادر او را هم ثواب مي دهند. چون مادرش او را چنين تربيت كرده است.
پدر زحمت كشيده و فرزندش را تربيت اسلامي كرده و يك جوان مسلمان تحويل اجتماع داده، نمازخوان، خدمتگزار، جبههرو و ... اين جوان وقتي كه در خط مقدم جبهه مي جنگد خيلي ثواب دارد، به همين اندازه ثواب هم به پدر مي دهند، به مادر هم مي دهند. وقتي فرزند نماز مي خواند به او ثواب مي دهند و به همين اندازه ثواب به پدر و مادرش هم مي دهند.
به عكس اگر مادري در مقابل شوهر، زبان دراز، بي حيا و تنبل بود، خوب خانه داري نكرد، آن طور كه مي بايست شوهرداري نكرد، بچه داري نكرد و يك دختر زبان دراز تحويل جامعه داد، وقتي كه دختر به خانة شوهر رفت و در مقابل شوهر زبان درازي كرد. گناه بسيار بزرگي به حسابش مي نويسند و به همان اندازه هم به حساب آن مادر مي نويسند كه او را بد تربيت كرده است.
حرفي كه اينجا هست اين است كه اگر مادر در تربيت اين دختر كوتاهي كرده و شوهرداري را يادش نداده باشد، یا عمل خودش در مقابل شوهر، زبان درازي بوده و اين دختر از مادر ياد گرفته، خودش خانه دار نبوده، اين دختر هم حالا خانه دار نيست، اين دختر گناه مي كند و به جهنم مي رود و به همان اندازه گناه هم به مادرش مي دهند، و لو اينكه مادرش حالا زن خوبي باشد.
قرآن مي فرمايد: «فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ اِنَّ الخاسِرينَ الّذينَ خَسِروا اَنْفُسَهُمْ و اَهْليهِمْ يَوْمَ القِيامَةَ اَلا ذلِكَ هُوَ الخُسْرانُ المُبينُ»[5]
پس شما هر چه را جز او مى خواهيد بپرستيد كه زيانكاريد. بگو: «زيانكاران واقعى كسانى هستند كه سرمايه وجود خويش و بستگانشان را در روز قيامت از دست داده اند. آگاه باشيد زيان آشكار همين است.»
*ورشکسته خیلی آشکار در آخرت
ورشكستة خيلي آشكار كسي است كه به خاطر اولاد بايد به جهنم برود و آن كسي است كه در تربيت اولاد كوتاهي كرده و وضعش طوري بوده كه فرزند، لاابالي شده است. يك پدر روزه خوار كه با بي حيائي در منزل و در مقابل بچه هايش روزه مي خورد و نماز نمي خواند، بچه اش روزه گير و نمازخوان نمي شود. بسيار خوب كسي كه نماز نمي خواند و روزه نمي گيرد و گناهش خيلي بزرگ است، در سر حد كفر است و گناه آن در نامه اعمالش نوشته مي شود، علاوه بر آن اگر پسر هم به تقليد از پدر يا به خاطر تربيت ناصحيح او، نماز نخواند، هم به حساب او گناه مي نويسند و هم به حساب پدر؛ و آن وقت گناه روي گناه قرار می گیرد.
«وَ كُلَّ شَيْيٍ اَحْصَيْناهُ في اِمامٍ مُبينِ» ما در لوح محفوظ خدا (يا قلب امام خليفة الله) آشكارا همه را به شماره آورده ايم در اينجا مي خواهد بگويد علاوه بر اين كه انسان يك نامه عمل دارد و همه اعمال او در آن ضبط مي شود، يك لوح محفوظي هم هست كه همه چيز در آن ثبت شده است.
پی نوشت:
[1]ـ سوره يونس، آيه 30.
[2]ـ سوره ق، آيه 22.
[3]ـ الفصول المختارة، (شیخ مفید) ص: 136
[4]ـ عَنِ النَبي جِهادُ الْمَرْأةِ حُسْنُ التَّبَعُلِ بحارالانوار علامة مجلسي ج18، ص107، نقل از قصص الانبياء. و اين روايت از حضرت اميرالمؤمنين(ع) هم رسيده است. در بحارالانوار ج10، ص99، نقل از خصال صدوق (ره).
[5]ـ سوره زمر، آيه 15.
کتاب «معارف اسلام در سوره يس» آیت الله العظمی مظاهری
منبع:حوزه