۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۲ : ۰۳
عقیق:اشاره: آنچه در پی میآید، بخشی از سلسله گفتارهای تفسیر خطبه فدکیه حضرت زهرا «س» است که حضرت آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی «ره» در سال 1374 ایراد کردند. آنچه در این برش مد نظر بوده است، مقدماتی است که در حدیث اشاره شده که حضرت زهرا «س» از زمانی که تصمیم به حرکت به سمت مسجدالنبی «ص» گرفتند تا زمانی که آغاز به خطبه کردند، در پوشش و رفتار و گفتار چه منشی داشتند. این موضوع از آن جهت حائز اهمیت میشود که بانوان و دختران مسلمان یک بار دیگر رفتارهای خود را برای حضور اجتماعی با برترین بانوی جهان بسنجند و علاوه بر گفتار، از سیره و رفتار و سبک زندگی دختر پیامبر اعظم درس بیاموزند و به ایشان اقتدا کنند.
رفتن به مسجد
اما در مورد نحوه ایراد خطبه از نظر شرایط زمانی و مکانی و دیگر مسائل در مقدمه خطبه آمده است: «رُویَ عبدُاللهِ بنُ الحسنِ بِأِسنادِهِ عَن آبائه». روایت میکند عبدالله بن حسن از پدران بزرگوارش. «لَمّا آجمَعَ آبوبکرٍ وَ عُمَرٍ علی مَنعِ فاطمةَ فَدَکاً وَ بَلَغَها ذلکَ». زمانی که ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند(اجمَعَ همان تصمیم گرفتن و اراده کردن است) که مانع رسیدن فدک به حضرت زهرا «س» شوند. این خبر که به حضرت زهرا «س» رسید، «لاثَت خِمارَها عَلی رَأسِها». «لاثَ» به معنی پیچیده است. مثلاً میگوییم «لاثَ العمامة علی رأسه، ای شدّها و ربطها». یعنی عمامه را به سرش پیچید. اما خِمار چیزی بوده است بزرگتر از روسریهای فعلیِ زنها، به صورتی که سر و سینه و گردن را میپوشانده است و همان است که در آیه شریفه آمده است: «وَلیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ علی جُیُوبِهِنَّ». روسریهایشان را طوری روی سر بیندازند که سینه را بپوشاند. خُمُر جمع خِمار است. به هر حال، وقتی این خبر به حضرت زهرا «س» رسید، برخاستند و خمار را بستند. لاثَ به معنای پیچیدن است. از لفظ خمار هم معلوم میشود که حضرت طوری آن روسری را به کار برده بودند که روی گردن و سینه ایشان پوشیده شده بود.
«وَاشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها». جلباب نوعی پوشش سراسری بوده که روی لباسها میپوشیدهاند. شاید چیزی شبیه عبای امروز یا پیراهن بلند عربی. حضرت آن پوشش سراسری را هم طوری بر سر افکندند که محیط بر تمام بدن ایشان بود.
«وَ أقْبَلَتْ فی لُمَّةٍٍ [یا لمةٍ – اولی به معنی همس و سال و دومی به معنی همفکر است] مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساءِ قَوْمِها». یعنی حضرت زهرا «س» همراه با گروهی که به اصطلاح همسن و سال، یا هماهنگ، یا از یاران و اعوان و خویشاوندان ایشان بودند حرکت کردند. تا اینجا یکی از مسائل قابل توجه، مسئله پوشش حضرت است که ایشان برای وارد شدن در مسجد که مردان در آنجا حضور داشتند، چگونه خودشان را از نظر پوشش آماده کردند. نکته دیگر توجه به جماعتی است که آن حضرت را در حرکت به سمت مسجد همراهی کردند و احتمال زیاد دارد که منظور همراهان از این کار، یاری حضرت زهرا «س» باشد. همانطور که امروز اگر کسی برای حضور در مجلس احتجاج حرکت میکند، گروهی از همفکرانش نیز او را همراهی میکنند. پس در این اقدام حضرت، دو احتمال وجود دارد. اول آنکه شخصیت ظاهری ایشان محفوظ بماند، دوم اینکه پیکره ظاهری حضرت هم در بین مردها نمایان نشود و درمیان گروه زنان، پوشیده بماند.
«تَطَأُ ذُیُولَها». یعنی حضرت در راه رفتن، پا روی پایین لباسش میگذاشت. یا بر اثر ناراحتی با شتاب حرکت میکرد. در اینجا به طور مسلم منظور این است که لباس ایشان آنقدر بلند بود که گاه زیر پا قرار میگرفت و چون ممکن است از این عبارت، استشمام شود که حضرت در راه رفتن عجله داشتند، در ادامه آمده است:
«ما تَخْرِمُ مِشْیَتُها مِشْیَةَ رَسولِ الله». یعنی راه رفتن حضرت، هیچ کم از راه رفتن پیغمبر اکرم «ص» نداشت. از نظر ما طلبهها، «مِشْیَة» بر وزن فعله، نوع و هیئت فعل را میرساند. یعنی روش راه رفتن حضرت، هیچ از روش راه رفتن پدرشان کم نداشت. یعنی با همان متانت و وقار رسول اکرم «ص» حرکت میکرد و آن عظمت و وقار و متانت در راه رفتن او بود و همه آنچه راکه شایسته یک زن است رعایت کرده بود. در این عبارت دو نکته وجود دارد: اول آنکه رفع این شبهه است که چرا حضرت تند میرفت و عجله داشت که پاسخ میگوید مشی او مثل پدرش رسول اکرم «ص» بود یعنی با همان متانت و وقار، و دوم اینکه شاید به دلیل بلند بودن، لباس قهراً زیر پا قرار میگرفته است.
ورود به مسجد
«حَتّی دَخَلَتْ علی أبی بَکرٍ وَ هُوَ فی حَشْدٍ مِنَ المُهاجِرینَ وَ الاَنصارِ وَ غَیرِهِمْ». تا اینکه حضرت وارد شد بر ابیبکر در مسجد در حالی که گرداگرد او را جمع زیادی از مهاجرین و انصار و دیگر مسلمین گرفته بود. حَشد همان گروه و جماعت است.
«فَنیطَتْ دونَها مُلاءَةٌ». سپس میان حضرت و مردم، پردهای نصب شد. وقتی حضرت زهرا «س» وارد مسجد میشود در آنجا پردهای نصب میشود. مُلاءة به معنی اِزار یا پرده است. یعنی بین ایشان و آن مردها که از مهاجرین و انصار و گرداگرد ابی بکر بودهاند، پردهای آویخته میشود. حتی در برخی نسخهها آمده است «مُلاءَةٌ قِبْطیَّةٌ» یعنی حتی جنس پرده را که مصری بوده است، مشخص کردهاند.
به هر حال، نکته مهم در این بخش آن است همین که حضرت وارد میشود، دستور میدهند که پردهای بین ایشان و دیگران بیاویزند. البته از کلمه «فَجَلَسَت» که در خطبه آمده استفاده میشود که قبل از اینکه حضرت بنشینند، پرده را سریع میآویزند. یعنی همین که خبردار میشود دختر پیغمبر «ص» در راه مسجد است یا به محض ورود ایشان، محیط را آماده میکنند و این پرده را نصب میکنند و این خود باز از اموری است برای حفظ حضرت از نگاه مردان و احترامی بوده که به صورت سنّت در آمده است و امروزه نیز در مجالس مذهبی رعایت میشود. بعد در خطبه آمده است:
آهِ جانسوز و ناله مردم
«ثُمَّ أنَّت أنَّةً أجْحَشَ القَوْمُ لَها بِالبُکاء». یعنی حضرت وقتی نشست، نالهای کرد و نالهاش آنچنان جانسوز بود که تمام مهاجرین و انصار و زن و مردی که در مسجد بودند، شروع کردند به گریه کردن. این گریه معمولی و عادی نبود زیرا تعبیر به «أجْهَشَ القَوم» یعنی انسان از ناراحتی زیاد به حالت زاری بیفتد و به خود بپیچد و به این طرف و آن طرف بیفتد مثل بچهای که از ناراحتی خود را در دامان مادر میاندازد. ناله حضرت زهرا هم این طور مجلس را به هم زد.
«فَارْتَجَّ المَجْلِسُ». و سپس مجلس متشنج شد.
«ثُمَّ أمْهَلَتْ هُنَیَّةً حتّی اِذا سَکَنَ نَشیجُ القَومِ وَ هَدَأتْ فًوْرَتُهُمْ». حضرت مقداری مهلت دادند تا این قوم آرامش پیدا کنند. این جمله گویای این است که مدتی مردم ضجه میزدند و به اصطلاح بیتابی میکردند و حضرت مدتی مهلت دادند تا مجلس آرام گیرد.
پی نوشت:
آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی، بحثی کوتاه پیرامون خطبه فدک، (چاپ اول، تهران: مؤسسه فرهنگی- پژوهشی مصابیح الهدی، 1390)، صفحات 17 تا 21.
منبع:فارس