یادداشت/ بخش اول؛
اشتراکات و تفاوتهای زبان دین و قرآن
«زبان دین» به این معناست که دین با چه زبانی سخن گفته و چگونه پیام خدا را به مردم رسانده است. در حالی که «زبان دینی» چیزی فراتر از آن است.
عقیق:زبان دین، امروزه یکی از موضوعات مهم در فلسفه دین و کلام جدید است که مسائل گوناگونی را در بر می گیرد. برخی از این مسائل البته دیرینه و کهن است: شیوه پیام رسانی الهی به مردم آیا همان زبان عرف عقلاست یا عرف ویژه؟ دین، تنها دارای زبان ظاهری و یک بعدی است یا آنکه در عین برخورداری از زبان ظاهری دارای زبان تأویل پذیر و چند بعدی است؟ این پرسشها نمونه پرسشهای سنتی است که به حسب نیاز تفسیر متون دینی از دیرباز مطرح بوده است اما برخی دیگر از این مسائل کاملا جدید است یا دیدگاه هایی نویافته است. معنا و معنادارای گزاره ها و آموزه های دین، بررسی نقش و کارکرد زبان دین از منظر انگیزشی و واقع گرایی، حیرت آفرینی یا فیصله بخشی زبان دین، تأثیرپذیری یا تأثیرپذیری زبان دین از فرهنگ و زبان عصر، نیز در این راستا قابل ارزیابی است.
این سنخ مسائل که اضلاع تازه ای در قلمرو زبان و نقطه ثقل مطالعات فیلسوفان دین و متألهان است، امروز در تطبیق با قرآن کریم نیز مطرح و نیازمند جدی است. تعیین موضوع در مسائل یاد شده مبنای تفسیر و هرمنوتیک خاص قرآن را رقم می زند و تأثیر راهبری در تفسیر قرآن دارد. در این سلسله یادداشت به صورت مختصر تلاش شده است در سیری منطقی نخست مفاهیم مربوط به پژوهش ازجمله اصطلاحات زبان، زبان دین و زبان قرآن توضیح یابد، سپس مسائل مطرح در زبان دین و نگرشهای سنتی و دیدگاه های جدید غرب بیان شود تا زمینه مناسبی برای ورود به مسائل زبان قرآن و ضرورت طرح آنها فراهم آید.
«زبان دین»، مرکب از دو واژه زبان و دین است. مفهوم زبان تا حدی مشخص است اما مراد از دین، بستگی به تعریف ما از دین دارد؛ از دین، تعریف های متنوعی شده است. واژه زبان در لغت، به معنای اندام ماهیچه ای معروف، لغت و گویش هر جامعه مانند، عربی، فارسی یا انگلیسی است و در اصطلاح بر توانایی انسان در تفهیم و تفاهم از طریق تولید کلام اطلاق می شود و تکلم و گفتار، ظهور این توانمندی است. از این رو مقصود از بحث زبان دین همان بازشناسی ماهیت گفتار است که از جنبه های مختلف مطالعه می شود.
در قرآن کریم، زبان به همان معنای لغوی، عضو طبیعی در دهان به مفهوم لغت و گویش هر قوم و نیز به معنای بیان و گفتار به کار رفته است. زبان را می توان براساس چگونگی انتقال پیام، به زبان اخباری و انشائی، زبان حقیقی و مجازی، زبان مرزی، زبان تمثیلی، اسطوره و غیره تقسیم کرد. کاربردهای مختلف زبان متناسب با واقعیتها و زمینه های معنایی در عین آنگه نشان دهنده کارگرد مختلف توصیفی، تحلیلی، انگیزشی و احساسی است، منشأ تقسیم بندی های گوناگون همچون زبان علمی، محاوره ای، رمزی، هنری، فلسفی، اخلاقی، حقوقی، دینی و مانند آنهاست.
همواره میان زبان و واقعیت رابطه مداوم است. به این معنی که مبنای زبان و علت وجودی آن واقعیت بیرونی است که شعور و ادراک آدمی آن را منعکس می کند. فلسفه زبان، نام موضوعی در خود فلسفه است و در صدد پاسخ به مسائلی است که با زبان ارتباط دارد؛ مانند اینکه چگونه با واقعیت رابطه برقرار می کنیم؟ ماهیت معنا چیست؟ صدق، دلالت و ضرورت منطقی چیست؟ عمل گفتاری چیست؟ موضوع اصلی زبان دین، ارزیابی مفاهیم، گزاره ها و آموزه های موجود در متون دینی است که از زوایای متفاوت درباره آن پژوهش می شود.
زمینه و عواملی مانند معناشناسی متون دینی، تهافتهای متون دینی، تعارض علم و دین، پیدایش فلسفه تحلیلی و جز آن در پیدایش و گسترش مباحث زبان دین دخیل بوده است. ضرورت بحث زبان قرآن از دو بعد در خور بررسی و مطالعه است؛ بعد معناشناختی و ضرورت درونی، با توجه به ویژگیهای درونی قران که بازشناشس زبان قرآن مبنای فهم آن است و دیگر از بعد فرهنگی ـ اعتقادی و ضرورت بیرونی و مسائل نوپدید. مهمترین مسائل زبان قرآن را می توان در محورهای ماهیت معنایی مفردات زبان قرآن، شیوه زبان قرآن، نقش و کارکرد آن، حیرت آفرینی و فیصله بخشی، تک وجهی بودن یا چند وجهی بودن آن، تابع بودن زبان قرآن از فرهنگ زمانه یا فراتاریخی بودن ارزیابی کرد.
از تعریف اندیشمندان مسلمان چنین به دست می آید که دین عبارت از مجموعه گزاره هایی از عقاید، اخلاق و قوانینی است که خداوند متعال به واسطه پیامبران خویش، از راه کتابهای آسمانی، برای اداره قوانینی است که خداوند متعال به واسطه پیامبران خویش، از راه کتابهای آسمانی، برای اداره جامعه انسانی قرار داده است.از این رو می توان گفت موضوع اصلی زبان دین، ارزیابی مفاهیم، گزاره ها و آموزه های موجود در متون دینی است که از منظرها و دیدگاههای گوناگون پژوهش می شود.
برخی میان دو اصطلاح زبان دین و زبان دینی تمایز قائل شده اند و این دو اصطلاح را از حیث معنا متفاوت می دانند؛ «زبان دین» به این معناست که دین با چه زبانی سخن گفته و چگونه پیام خدا را به مردم رسانده است. در حالی که «زبان دینی» چیزی فراتر از آن است و هر زبانی را که درباره دین و مفاهیم آن یا تجربه های معنوی سخن می گوید و نیز سخن گفتن مردم با خدا و کیفیت عبات و مناجات با خدا را شامل می شود. اما واقعیت آن است که عامل اصلی در طرح زبان دین بررسی مفاهیم و جملات متون دینی بوده است، هر چند به مسامحه این مفهوم توسعه یافته و در برخی کاربردها، شرح و تفسیر متون دینی، یا سخنان دین ورزان و هر نوع احوال معنوی را نیز شامل شده است.
برخی متفکران نیز بر این باورند که هر گاه زبان به صورت دینی به کار رود، دینی می شود. به این معنی که دینی بودن، ویژگی نوع خاصی از زبان، در مقابل نوعی دیگر نبوده بلکه وصف شیوه خاصی از کاربرد زبان است و هر واژه یا جمله رایج در زبان عادی می تواند به گونه ای در درون زمینه خاصی از باورها و رهیافتها به کار رود که هدفهای مورد نظ دین را پی بگیرد و باورهای دینی خاصی را بیان کند. بنابراین بهتر است واژه دینی در ترکیب زبان دینی، به جای اینکه به عنوان توصیف کننده نوع ویژه ای از زبان لحاظ شود، به عنوان قیدی که شیوه خاصی از کاربرد زبان را بیان می کند، در نظر گرفته شود.
پژوهش در ماهیت گزاره های دینی از جهت معناداری و بی معنایی، انگیزندگی و معرفت بخشی، نمادین بودن و غیره، امروز معطوف نظر فیلسوفان دین است، البته متون دینی مشتمل بر انحای گوناگونی از گزاره های هستی شناختی، کلامی، تاریخی، اخلاقی، تشریعی و جز اینهاست اما در این میان گزاره های کلامی به ویژه مسائل مربوط به حوزه اسماء و افعال الهی، برای بسیاری از اندیشمندان چالش برانگیز و محل نزاع است و بلکه برخی نظریه ها در خصوص همین حوزه مطرح است.
یادداشت از : حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدباقر سعیدی روشن، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
ادامه دارد...
منبع:مهر