۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۵ : ۱۴
مقدمه:
امروزه بسیاری از مردم، به ویژه جوانان در معرض تبلیغات سایت ها و شبکه های تلویزیونی مختلف از جمله مسیحیان هستند. بیشترین تأکید شبکه های مسیحیان این است که: «مسیحیت، دین محبّت است و اسلام، دین خشونت. خشونت، اساسی ترین قانون قرآن و محبّت، رساترین دستور اناجیل. مسلمانان بی رحم ترین انسان های کرة خاکی هستند و مسیحیان مهربان ترین آنها.» در عمده کتاب های قرون گذشته و برخی نوشته های معاصر این گونه آمده است: پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) انسانی بی رحم، ریاست طلب و کشورگشا بود که سعی کرد با زور شمشیر، قدرت و سلطنت خود را گسترش دهد. از متأخرین مسیحی که چنین تهمت هایی را تکرار کرد، «پاپ بندیکت شانزدهم» رهبر کاتولیک های جهان است. او در سخنرانی خود، به نقل قولی از یک گفتگو میان مانوئل دوم (امپراتور مسیحی بیزانس) با یک عالم دینی مسلمان ایرانی استناد کرد که گفته بود: به من نشان بده که محمد چه چیز تازه ای ارائه کرده است؟ آیا جز چیزهای بد و غیر انسانی چیز دیگری به ارمغان آورده است؟ مثلاً او حکم می کرد که ایمانی که او وضع می کند، باید با زور شمشیر گسترش یابد.
او در توضیح عبارت فوق می گوید: امپراطور مطمئناً می دانسته که در آیة 256 از دومین سورة قرآن آمده است که هیچ اجباری در دین نیست «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ» [1] اما به گفتة خبرگان، این سوره مربوط به دوره های ابتدایی اسلام و زمانی است که محمد قدرت نداشت و مورد تهدید بود. امپراطور مسلماً از قوانین مربوط به مبارزة مقدس (جهاد) که بعداً در اسلام وضع شد و در قرآن نیز ثبت شده، آگاه بود. اکنون به من نشان بده محمد چه چیز جدیدی به ارمغان آورده است؟؛ خواهی دید که تنها مسائل شیطانی و غیر انسانی وجود دارد؛ مانند دستور او به گسترش دینی که وی تبلیغ می کرد، از طریق شمشیر». [2]
جواب این گونه اتهامات و تبلیغات سوء را می توان در سه مبحث پرداخت:
1. محبت خدا در قرآن و کتاب مقدس چگونه ترسیم شده است؟؛
2. احکام اسلامی، خشونت زا هستند یا خشونت زدا؟؛
3. رفتار مسلمانان و مسیحیان در طول تاریخ با محک محبّت و خشونت چگونه بوده است؟.
در این نوشتار موضوع اول مورد بررسی قرار می گیرد.
* محبت خدا در قرآن و کتاب مقدس
شاکلة هر دین و دیانتی، به تصویری که آن دین از خدا و رابطة او با انسان ترسیم می کند، ارتباط دارد. آموزه های ادیان در تلاشند تا تصویر این ارتباط را ـ مستقیم یا غیر مستقیم ـ منعکس کنند. تصویر تعامل خدا با انسان در ادیان، مختلف است و از این رو، آموزه های آن ها نیز با یکدیگر تفاوت دارند. اگر دینی خدا را به صورت یک حاکم بسیار سخت گیر و خشن معرفی کند، شریعت آن دین سخت می شود و اگر خدا را چون پدری بسیار مهربان و بدون ترس ترسیم کند، شریعت آن دین بسیار آسان خواهد نمود.
خداوند در قرآن دارای صفات زیادی است؛ اما صفت «رحمان و رحیم» جایگاه خاصی در میان صفات دیگر دارد. از مسلمانان خواسته شده است که هر نوشته و کاری را با این دو نام خدا آغاز کنند. خدا در قرآن کریم رحمت را بر خود واجب کرده و فرموده که بسیار بخشایشگر و مهربان است: «وَ إِذا جاءَكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ»؛ [3] هر گاه كسانى كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند، به آنها بگو: «سلام بر شما پروردگارتان، رحمت را بر خود فرض كرده؛ هر كس از شما كار بدى از روى نادانى كند، سپس توبه و اصلاح(و جبران) نمايد، (مشمول رحمت خدا مى شود چرا كه) او آمرزنده مهربان است.[4]
خدا در قرآن به بندگانش بشارت می دهد که اگر کسی کار خوبی را انجام دهد، خداوند ده برابر جبران می کند و اگر کسی کار بدی را انجام دهد، تنها معادل خطایش سزا می بیند: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى إِلاَّ مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ»؛[5] هر کس حسنه ای انجام دهد، برای او است پاداش ده برابر و هر کس که گناهی کند، پس جزا داده نمی شود مگر به همان اندازه و ایشان مورد ظلم قرار نمی گیرند.
خداوند برای تقسیم بندگانش ملاک های مختلفی را به کار می برد؛ گاهی ملاک، ایمان است، در نتیجه بندگان به «مؤمنین» و «کافرین» تقسیم می شوند. گاه ملاک، رعایت عدالت است، در نتیجه بندگان به «مقسطین» و «ظالمین» تقسیم می شوند؛ اما خداوند یک ملاک و خطکش به نام «محبّت خدا» دارد که بندگانش را به کسانی که آنها را دوست می دارد و کسانی که آنها را دوست نمی دارد، تقسیم می کند و حرفی از پاداش و عذاب نیست.
دقت در عباراتی چون «إِنَّ اللهَ یُحِبّ[و ] إِنَّ اللهَ لا یُحِبّ»گویای این نوع تقسیم بندی است که در آیات زیر به صراحت آمده است.
* خداوند این عده را دوست دارد
* «الَّذينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ»؛[6] آن هایی که از مال خود به فقرا در حال وسعت و تنگدستی انفاق کنند و خشم و غضب فرو نشانند و از بدی مردم درگذرند (چنین مردمی نیکوکارند) و خدا نیکوکاران را دوست دارد.
* «بَلى مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ»؛ [7] آری، هر کس که به پیمانش وفا کند و پارسایی ورزد، پس قطعاً خداوند پارسایان را دوست دارد.
* «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ»؛ [8] خداوند توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد. [9]
خداوند به بندگانش میفرماید: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ»؛ [10] بگو: اگر خدا را دوست دارید، پس از من (پیامبر) پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد، و گناهانتان را بیامرزد و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
* خداوند عده ای را نیز دوست ندارد
* «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالاً فَخُوراً»؛ [11] یقیناً خدا کسی را که متکبّر و خودستاست، دوست ندارد.
* «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنينَ»؛ [12] خدا خائنان را دوست ندارد.
* «إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرينَ»؛ [13] یقیناً خدا مستکبران را دوست ندارد. [14]
در مجموع، خداوند در قرآن به انسان یادآور می شود که او بندگانی را که عدالت پیشه، پارسا و نیکوکار هستند، دوست دارد و ظالمان، مستکبران و خائنان را دوست ندارد. همچنین از بندگانی که از او رویگردان شده اند، می خواهد که به سوی او برگردند و او به راحتی از تقصیرات و لغزش های آنها در خواهد گذشت.
خدا در قرآن به بندگانش نه چنان امید می دهد که سرکشی کنند و نه چنان می ترساند که از او ناامید شوند. اگر پروردگار تنها از رحمت و محبّت خودش صحبت کند و حرفی از عقاب و سزای اعمال بد نزند، بندگان او سرکش شده و فرامین الهی را به جا نمی آورند. در سوره حمد ـ که مسلمانان حداقل روزی ده مرتبه آن را می خوانند ـ به ظرافت به این مسئله اشاره کرده، بعد از اینکه خود را به صفت رحمان و رحیم توصیف می کند، بلافاصله می فرماید که او «مالک یوم الدین» نیز هست و هر کاری حساب و کتابی دارد؛ کارهای خوب ثواب دارند و کارهای بد، عقاب. در روایت داریم: «أنَّهُ لَوْ وُزِنَ خَوْفُ الْعَبْدِ وَ رَجَاؤُهُ لَمْ يَرْجَحْ أحَدُهُمَا عَلَى الْآخَر»؛ [15] اگر بیم و امید مؤمن را بسنجید، هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد.
پی نوشت:
[1]. بقره/ 256.
[2]. خبرنامه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه مدرسین حوزة علمیه قم، ش 927، 6/7/1385.
[3]. انعام/ 54.
[4]. همچنین ر.ک: انعام/ 12 و 133؛ کهف/ 58.
[5]. انعام/ 160.
[6]. آل عمران/ 134.
[7]. همان/ 76.
[8]. بقره / 222.
[9]. به طور کلی خداوند در 17 آیه مشخصات کسانی را که دوست دارد، بیان می کند.
[10]. آل عمران/31.
[11]. نساء/ 36.
[12]. انفال/ 58.
[13]. نحل/ 23.
[14]. به طور کلی خداوند در 22 آیه مشخصات کسانی را که دوست ندارد، بیان می کند.
[15]. ارشاد القلوب، حسن دیلمی، شریف رضی، قم،1412 ق، ج1، ص11.
معاونت تبلیغ، ذی طوی، احمد آقایی میبدی.
منبع:حوزه