۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۵ : ۲۰
عقیق:تشیع به عنوان مسیر حقیقی اسلام که ریشه در مبانی نظری و عملی مکتب پیامبر(ص) دارد. التزام به این عقاید و رفتارهای برخاسته از آن باعث سعادت دین و دنیا میشود، خصوصاً در عرصه اجتماعی و سیاسی، هر چه التزام عملی بیشتر باشد، اهداف اسلامی بیشتر در دسترس خواهد بود، هر چه زاویه بیشتری از این معیارها ایجاد شود از اهداف اسلام دور میشویم و حاصل این زاویه، نزدیک شدن به جاهلیت و بهرهبرداری بیشتر دشمنان اسلام از آن خواهد بود، همانگونه که سران کفر و صاحبان سرمایه و قدرت در دوران جاهلیت از نمادها و عبادات دینی به سود خود بهره میبردند.
در عصر ما نیز برخی تفسیرها و برداشتها از موضوع ولایت و امامت و چگونگی رابطه اما و امت باعث شده است که به نام بهرهگیری و تبعیت از اهل بیت و وفاداری به عشق اهل بیتی کارهایی انجام شود که باعث افتراق امت اسلام و به هدر رفت جان، ناموس و منافع عظیم مسلمانان وامت اسلامی شود.
برخی از تجربیات به نام اسلام که به تشیع انگلیسی معروف شدهاند، از مناسبتهای اسلامی شیعی سوء بهرهبرداری میکنند؛ از جمله این مناسبتها نهم ربیعالاول است که به نام سالروز آغاز امامت امام عصر(عج) مزین شده است؛ اما بنابر برخی از ادله ضعیف به کشته شدن یکی از خلفاء به بهانه جشن و سرور و احیای امر اهل بیت، گفتارها و رفتارهایی نسبت به مقدسات دیگر مذاهب اسلامی واقع میشود که توهین آمیز و تفرقهافکنانه است. آنچه در ادامه میآید بخش دوم «بررسی فرصتها و چالشهای نهم ربیعالاول به عنوان آغاز سالروز امامت امام عصر(عج)» به قلم جواد اسحاقیان و حجت حیدری چراتی از کارشناسان مرکز تخصصی مهدویت است:
*تبعات حرکات این جریان در امت اسلامی
«شیخ عبدالعزیز آل الشیخ» مفتی اول سعودی در برابر این اقدام چنین واکنش میدهد: بعد از اسائه ادب این اشخاص به امالمؤمنین عایشه، انتشار مذهب تشیع در کشورهای عربی و اسلامی متوقف شده است، وی در دیدار خود با ائمه جمعه و جماعات مساجد عربستان سعودی گفت: سخنان این روحانی شیعه باعث شد تا بسیاری از اهل سنت که تمایلی به تشیع داشتند، از مسیر انحرافی خود برگشته و راه مستقیم را برگزینند. آل الشیخ ادامه داد: مخبرین ما در کشورهای عربی به من اطلاع دادند، عده زیادی از اهل سنتی که شیعه شده بودند، به خصوص در شمال آفریقا، پس از گفتههای این شخص ... به مذهب حق برگشتهاند.
تا اینکه این دست موضعگیریها که باعث ورود فشارهای فراوان به شیعیان عرب نیز شده بود، جمعی از علما و فرهیختگان شیعه منطقه احساء عربستان را بر آن داشت تا استفتائی را خدمت مقام معظم رهبری ارسال کنند. پاسخ معظمله آبی بود بر آتش: «اهانت به نمادهای برادران اهل سنت از جمله اتهامزنی به همسر پیامبر(ص) اسلام حرام است، این موضوع، شامل زنان همه پیامبران ـبهویژه سیدالانبیاء پیامبر(ص) اعظمـ حضرت محمد(ص) میشود»، فتوایی که از شبکه ماهوارهای الجزیره گرفته تا روزنامه الانباء کویت، سایت پرمخاطب محیط، روزنامههای السفیر لبنان و الحیات چاپ لندن و سایت رادیو تلویزیون مصر و... به انعکاس درآمد و مورد تحلیل قرار گرفت.
برخی از علمای اسلام با توجه به اهمیت این موضوع و خطر انحرافات واقع شده، کمک و همیاری به این جریان را تعاون بر اثم دانستهاند و در فتوای خود کمک به این جریانات و صرف وجوه شرعی به اینها را مجزی ندانستهاند. مانند آیتالله محقق کابلی.
یکی از اقدامات این جریان مشکوک، نامگذاری هفته برائت در ربیعالاول سال پیش بود، این جریان در اطلاعیهای اعلام کرد: «با نزدیک شدن به ایام فرحه الزهرا و غدیر ثانی، شورای سیاستگذاری شبکه جهانی امام حسین(ع) در بیانیهای اعلام داشت: روز نهم ربیعالاول طبق فرموده اهلبیت(ع) روز غدیر ثانی نامگذاری شده است... از این رو بر خود لازم میدانیم که از روز نهم لغایت 15 ربیعالاول را به عنوان هفته برائت نامگذاری کنیم تا از این شبکه مقدسه پیام برائت از دشمنان خاندان رسالت را با اتکا به عمل معصومین به جهان صادر نماییم.»
*تحریف تاریخی در مورد محتوای نهم ربیعالاول
این گروهها به جای پرداختن به آغاز امامت امام زمان(عج) در این روز، موضوع قتل خلیفه دوم را به غلط مطرح میکنند؛ لذا برنامههایی مانند هفته برائت و مطالب توهینآمیزی درمورد مقدسات دیگر مذاهب اسلامی را بدین بهانه اجرا میکنند.
با رجوع به کتب تاریخی روشن میشود که به اتفاق، ذیالحجه را به عنوان زمان قتل خلیفه دوم دانستهاند و وقوع این حادثه در ماه ذیالحجه از امور متواتر و قطعی بوده است. علاوه بر مورخان، فقهای بزرگ شیعه نیز بر این مسأله اتفاق و اجماع دارند.
شیخ مفید در کتاب تواریخ(مسار الشیعه ص 42)، سید بن طاووس در اقبال الاعمال(ج 3 ص 113)، ابن ادریس حلی(سرائر ج 1 ص 418)، علامه حلی(عدد القویه ص 328-331/ منتهی المطلب ج 2 ص 612 و...) و شیخ ابراهیم بن علی کفعمی (مباح ص 510)
با این وجود برخی از افراد با اغراض خاص، نسبت دادن این روزها با قتل خلیفه دوم را برجسته کردهاند و با برگزاری جشنها و اعمال خاص در این روز که به اسم شاد کردن اهلبیت(ع) انجام میشود، آتش اختلاف و درگیری بین مذاهب اسلامی را شعلهور میکنند و دانسته یا ندانسته مسیر اهداف دشمن در استحاله و جنگ نرم را هموار میکنند. یکی از ضربههایی که در این راستا به منافع امت اسلامی وارد میشود خدشهدار شدن اتحاد و انسجام اسلامی است که میتوانست سدی محکم در برابر نفوذ باشد.
*اتحاد اسلامی و آسیبهای موجود در رابطه با آن
مفهوم وحدت و تفاوت آن با تسامح اعتقادی: هدف وحدت حفظ آرمانهای مشترک و تقویت جبهه اسلام و نگاه داشتن وجهه و ابهت امت اسلام است، چنانکه قرآن علت توجه دادن امت اسلام به اتحاد را تبیین کرده است، در سوره مبارکه انفال اطاعت از خدا و رسول و دوری از نزاع را به مسلمانان امر میکند: «وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ﴿٤٦﴾ وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَاللَّه بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ﴿٤٧﴾»، براساس آیه 46، اگر اطاعت خدا و رسول محقق نشود، تنازع و اختلاف ایجادشده و قوت و استحکام و ابهت و آبروی امت اسلام مخدوش میشود.
اهمیت امت واحده نیز در آیات دیگر قرآن مورد اشاره واقع شده است؛ از این رو اقامه شعائر و آیینهای مذهبی باید در خدمت این آرمان کلان باشد. در آیه 47 اشاره میفرماید که حرکت و اقدامات شما و لو به نام دین و جهاد و... باشد، نباید ریایی باشد که موجب انسداد راه الهی و منجر به شکست خواهد شد، بنابراین اتحاد، راهبردی برای پیروزی جبهه مسلمین است، اما این به معنای تکثرگرایی در حق و کنار گذاشتن عقاید حق خود نیست. مقام معظم رهبری با توجه دادن به این نکته میفرمایند: مسأله، مسأله این نیست که شیعه یا سنی، عقاید یکدیگر را قبول کنند؛ نه، هر کسی عقیده خودش را دارد، هر کسی تابع استدلال است و به هر عقیدهای رسید، درست است. مسأله این است که اصحاب عقاید مختلف، بایستی به وسوسه دشمن گوش نکنند، به جان هم نیفتند، با هم دشمنی نکنند و نسبت به هم کارشکنی نکنند.
این موضوع آن چنان اهمیت دارد که قرآن حتی رعایت وحدت در مشترکات اسلام و ادیان ابراهیمی دیگر را مهم میداند: خداوند در آیه 64 آل عمران میفرماید: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»؛ بگو: ای اهل کتاب بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است، بایستیم که جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریکت او نگردانیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد؛ پس اگر [از این پیشنهاد] روی گرداندند، بگویید: شاهد باشید که ما مسلمانیم.
وقتی با اهل کتاب دستور به همدلی داده شده و اینکه در مشترکات همراه باشند به طریق اولی در مورد شیعه و سنی ضرورت همدلی و اشتراک مساعی بیشتر شده است، به طور کلی هر جا سخن از ولایت و صراط مستقیم الهی است، مقارن موضوع وحدت و حفظ آبرو و ابهت امت اسلامی است، در قرآن هم این مسأله مورد توجه قرار گرفته است.
«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا ۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّـهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»﴿١٠٣﴾، این آیه که مربوط به نقش ولایت (پیامبر) در اتحاد مسلمین است نشان میدهد که حضور ولی خدا باعث همدلی در مسیر اتحاد امت اسلامی میشود مانند جریان پیمان اخوت در مدینه.
البته روشن است که هرگونه اتحاد بر محور ولایت باید صورت بگیرد، نه آنکه خود وحدت موضوعیت داشته باشد، اما در هر حال این پیام مهم وجود دارد که ولایت و یاران ایشان به گونهای عمل میکنند که گروههای مختلف اسلامی زیر پرچم اتحاد قرار بگیرند و آموزهها و رفتار ولو به نام اسلام و اهلبیت(ع) باشد، موجب اختلاف نمیشود.
*مستندات روایی وحدت
دستههای متعددی از روایات در مورد وحدت وجود دارد، برخی از آنها با ارائه ملاک، عوامل اتحاد را برمیشمارند: «قال رسولالله(ص) ..فأنتم «اهل البیت» أهل الله عزوجل الذین بهم تحت النعمه و اجتمعت الفرقه و ائتلفت الکلمه»؛ پیامبر اکرم(ص) فرمود: شما اهل بیت(ع)، اهل الله هستید که به برکت شما، نعمت کامل گشته و پراکندگی برطرف شده و اتحاد کلمه پدید آمده است.
از اینگونه روایات میتوان این پیام را هم به دست آورد که در معیار وحدت هم خود اهل بیت(ع) باید محور قرار بگیرند، لذا نوع برخورد آنان با مذاهب و گروههای اعتقادی در اینجا باید مورد توجه واقع شود و نباید به سلیقه و رأی شخصی خود به نام اهلبیت(ع) عمل کرد. چنانکه در شیعه انگلیسی هم بنا بر تفسیر و سلیقه خود عمل میکنند. در ادامه این نوشتار، سیره اهل بیت(ع) در این موضوع خواهد آمد.
در روایت دیگر آمده است: «إِلهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِیُّهُمْ وَاحِدٌ وَ کِتَابُهُمْ وَاحِدٌ أَفَأمَرَهُمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِالْاختِلافِ فَأَطَاعُوهُ أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ؟»؛ امام علی(ع) فرمود: خدا یکی، پیامبر یکی و کتاب یکی است. آیا آنها را خداوند به اختلاف و دو دستگی فرمان داده و او را اطاعت میکنند؟ یا آنها را از اختلاف نهی کرده و فرمانش را سرپیچی میکنند؟
در برخی از روایات اهداف و فواید وحدت نمایان میشود: «قال النبی(ص) ألمؤمنون إخوة تتکافؤ دماؤهم و هم ید علی من سواهم»؛ مؤمنان با هم برادرند و خونشان برابر است و در برابر دشمن متحد و یکپارچهاند. اکنون با توجه به وضعیت فعلی مسلمانان و توطئههای متعدد آنان در سرکوب کشورهای اسلامی و حتی حمایت از تکفیر و کشتار داخلی مسلمین، اهمیت و عمق این روایات روشن میشود.
دسته دیگر روایات مربوط به همراهی مذاهب اسلامی در آیینهای دینی: روایت مبنی بر اینکه هر کس به سنی در نماز اقتدا کند، گویی به پیامبر(ص) اقتدا کرده است، امام صادق(ع) میفرماید: «مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ کَانَ کَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)»، مرحوم شیخ حر عاملی نیز در کتاب وسائل الشیعه بابی را به روایات داله بر استحباب شرکت در نماز جماعت اهل سنت و شرکت در صف اول نماز آنها اختصاص داده است.
*سیره امیرالمؤمنین(ع) در اتحاد اسلامی
حضرت امیر(ع) بهعنوان امام اول و نیز صحابی برتر از دید مسلمانان (و همچنین یکی از خلفای مورد احترام امت اسلام)، میتواند الگوی مهمی در نحوه اتحاد مسلمانان باشد، خصوصاً که برخی از رفتارهای ضد وحدت به بهانه این انجام میشود که لازم است به مظلومیت ایشان توجه شود و فریاد حقانیت و مظلومیت ایشان را به جهان برسانیم. با توجه به اینکه ادله قاطع و متواتری بر حقانیت ایشان در خلافت بلافصل پیامبر(ص) وجود داشته و دارد نوع رفتار ایشان در حوادث پس از پیامبر(ص)، راهگشای امروز ما خواهد بود. نکته مهم آن است که حق خلافت و تحقق ولایت سیاسی ایشان امر شخصی و یک حق جزئی و فرعی نبوده است که قابل اغماض باشد، اما با همه این احوال، آن حضرت مصالح کلی جهان اسلام را مورد توجه قرار میدهند و به جبههبندی خارجی دشمنان اسلام را مهمتر از صفبندیهای خود مسلمانان میدانند.
شهید آیتالله مطهری در این مورد میگوید: علی(ع) از اظهار و مطالبه حق خود و شکایت از ربایندگان آن خودداری نکرد، با کمال صراحت ابراز داشت و علاقه به اتحاد اسلامی را مانع آن قرار نداد. خطبههای فراوانی در نهجالبلاغه شاهد این مدعی است. در عین حال این تظلمها موجب نشد که از صف جماعت مسلمین در مقابل بیگانگان خارج شود. در جمعه و جماعت شرکت میکرد، سهم خویش را از غنائم جنگی آن زمان دریافت میکرد، از ارشاد خلفا دریغ نمینمود، طرف شور [و مشورت] قرار میگرفت و ناصحانه نظر میداد. در جنگ مسلمین با ایرانیان که خلیفه وقت مایل است خودش شخصا شرکت کند، علی پاسخ میدهد: خیر، شرکت نکن، زیرا... اگر شخصا به میدان نبرد بروی، خواهند گفت: هذا اصل العرب: ریشه و بن عرب این است. نیروهای خود را متمرکز میکنند تا تو را از بین ببرند و اگر تو را از بین ببرند با روحیه قویتر به نبرد مسلمانان خواهند پرداخت. بنابراین روشن میشود که حفظ جان خلیفه و مرکزیت جهان اسلام برای امیرالمؤمنین(ع) چنان اهمیت دارد که برای در امان ماندن آن از خطرها راهکار مستدل ارائه میکند.
در جریان پس از رحلت پیامبر(ص)، ابوسفیان از امیرالمؤمنین(ع) خواست که با هم طرح مشترکی داشته باشند که خلافت را بازپس بگیرند و دیگران را کنار بزنند، اما حضرت امیر این درخواست را قبول نکرد که این رفتار ایشان دلایل مختلفی داشت، اما یکی از آنها حفظ اصل اسلامی و جلوگیری از تفرق در شرایط خاص است، بنابراین در زمان ما هم این مصالح عام لازم است رعایت شود. در اینجا برخی از گروههای انحرافی تصور و برداشت دیگری دارند و میگویند نمیتوان رفتار معصوم را در زمان خودمان پیاده کنیم، زیرا آن زمان نیروی کافی برای امام نبوده است و ضمنا معصوم هر زمان تشخیص خود را دارد که قابل الگوگیری برای ما نیست، اما این برداشت باطل است، زیرا ملاک در زمان ما همان معیار رفتار زمان معصوم است. با آنکه امامت یک حق شخصی نبود و مهمترین حق اجتماعی و سیاسی است، ولی مصالح بالاتر جهان اسلام باعث میشود که امام اینگونه عمل کنند. در واقع رفتار حضرت یک حرکت استراتژیک است و تبعیت ما از ایشان در زمان خودمان هم به عنوان یک عمل راهبردی عقلی است، نه یک الگوگیری ساده مذهبی.
*تقابل دشمن برای نابود کردن ظرفیت اتحاد اسلامی
انقلاب اسلامی هم براساس این میراث ولایی و رفتار استراتژیک شکل گرفت و همان آرمانهای وحدتآفرین را دنبال میکند: تقابل دشمنان با انقلاب اسلامی برای نابود کردن ظرفیت اتحاد اسلامی زمانی که انقلاب اسلامی واقع شد، باعث جذب دلهای مختلف شد و آحاد مسلمانان که شیعه هم نبودند، مجذوب انقلاب شدند؛ لذا دشمنان برای انتقام گرفتن از این حرکت سعی دارند به تحریک گروههای شیعه و سنی بپردازند تا در قالب مراسم خاص مذهبی و تعصبات هر کدام، چالشهایی در برابر انقلاب اسلامی و نظام ایجاد کنند.
این مسأله در حالی اتفاق میافتد که ظرفیت انقلاب اسلامی میتواند دنیای اسلام را به اتحاد هدایت کند و ذخائر مادی معنوی امت اسلام را احیا کند و از زیر یوغ استعمار و استکبار خارج کند، چنانکه با تحققبخشی از اهداف انقلاب و صدور پیام آن به کشورهای اسلامی میتوانیم این هدفگیری و حرکت رو به جلو را مشاهده کنیم، اما شبکههای جاسوسی و اطلاعاتی دشمن با درک این موضوع سعی میکنند نیروهای امت اسلام را به اصطکاک بکشانند و انقلاب را هم یک حرکت متعصبانه مذهبی خاص جلوه دهند تا امت اسلام از گرایش به آن و اهدافش دور بماند؛ لذا میبینیم حرکتهای اختلافافکنانه گروههای خاص به نام تشیع و اهلبیت(ع) هم مورد حمایت آنان قرار میگیرد.
یکی از شبهاتی که در برابر ایده اتحاد بین شیعه و سنی مطرح میشود آن است که مثلاً شیعیان و انقلاب اسلامی کمکهای متعدد به فلسطینیها و برخی نهضتهای اسلامی میکند که شیعه هم نیستند و آنها هم نه تنها قدردان نیستند، بلکه معمولاً در برابر ایران میایستند. در این صورت کمک و همدلی در این موارد چه توجیهی دارد؟
پاسخ آن است که این ناسازگاریها و برخوردهایی که با ایران و شیعیان میشود و در کشورهایی مانند عربستان و برخی کشورهای عربی مسلمان منطقه و... میشود، مربوط به سران و کانونهای قدرت و ثروت است، اما توده مردم همراهی خاصی با جریان انقلاب اسلامی و ولایت فقیه دارند، لذا در اجتماعات و نهضتهایی که در امت اسلامی نمایش داده میشود و در کل دلهای شیعیان و اهل سنت در این جریانها نزدیک است.
*تقابل این جریانها با انقلاب و نظام اسلامی
این گروه به بهانههای مختلف به تقابل و توهین نسبت به نظام اسلامی اقدام کردند، به عنوان نمونه در جریان تشییع یکی از عناصر این جریان با آنکه رهبر معظم پیامی هم برای وفات ایشان صادر کرد و در یکی از حرمهای اهل بیت(ع) مکانی برای دفنش در نظر گرفت، اما برخی از طرفداران وی به بلوا و آشوب در مراسم او پرداختند.
در طی فتنه 88، نیز به صورت کامل در برابر نظام اسلامی ایستاند. در دوران فتنه با سخنرانیهای عجیب، به جای محکوم کردن اهانتکنندگان به امام حسین(ع) و منافقین و فرقههای ضاله (که در این اهانتها همکاری داشتند)، به محکوم کردن نظام پرداختند؛ این کار ایشان موجب شادمانی گسترده و حمایتهای بیدریغ آمریکاییها و انگلیسیها از این گروه و در اختیار قرار دادن مقادیر قابل توجهی از امکانات به منظور تحقق اهداف ایشان گردیده است.
این گروه، علاوه بر آنکه موجبات وهن شیعه، در منظر عموم انسانهای مسلمان و غیرمسلمان فراهم میسازد، مواضع وحدتبخش امام امت در بیداری اسلامی را نیز هدف هجوم خود قرار داده و با تزریق منابع نامعلوم و البته نامحدود مالی، اقدام به فحاشی و توهین به مقدسات اهل سنت کرده و با ترویج برخی رفتارهای اصطلاحاً مذهبی که موجب تفرقه اساسی بین برادران سنی و شیعه میشود، همانند تشویق به برگزاری و نمایش رسانهای هفته برائت در طول هفته وحدت و ترسیم و ترویج رسانهای عید غدیر ثانی.
از سوی دیگر با وجود اینکه آنها بیشتر اهتمامشان به اصطلاح احیای شعائر شیعی و حمایت از تشیع و اهلبیت(ع) است، اما در اقدامی عجیب، علیه مقاومت اسلامی در لبنان (که از شیعیان حزبالله متشکل هستند) فعالیت میکنند. نمونه دیگر اینکه این جریان با وجود اینکه ادعای حمایت و پشتیبانی از تمام شیعیان و محبان اهلبیت(ع) را دارد، اما در ماجرای سوریه (و تهدید حرم حضرت زینب(س) و کشتار شیعیان) کوچکترین اظهارنظری نکرده است. حتی زمانی که دشمن درصدد تخریب مرقد مطهر حضرت زینب(س) بود هیچ عکسالعملی از این فرقه نشان داده نشد.
*حمایت استعمار و سران استکبار از فعالیتهای مربوط به این جریانها
استعمار و استکبار در تاریخ پیدایش و تکامل خود همواره از سیاست اختلافافکنی برای دوام خود بهره گرفته است، تنها در یک نمونه از اقدامات آنها در دو قرن اخیر، پس از آنکه از شروع نهضت بیداری مسلمانان هراسان شدند، به ایجاد فرقههایی جداگانه در عالم تشیع و تسنن اقدام نمودند که همگی هدف مشترکی در فرسایش امت اسلام داشتند.
یکی از اقداماتی که استعمارگران مانند انگلیس در دوره معاصر (برای ایجاد تفرقه مذهبی بین شیعه و سنی و ایجاد پروژه شیعههراسی) انجام دادند، آن است که طرح هلال شیعی را به میان آوردند که در این طرح ادعا میکنند برخی از کشورهای اسلامی دارای گرایشهای شیعه سعی دارند یک منطقه خاص در امت اسلامی را تصرف کنند و اهل سنت را در حصر و محاصره خود دربیاورند تا تدریجاً دیگر مسلمانان را تحت نفوذ و سیطره خود درآورند. قابل ذکر است که برجسته کردن موضوع هلال شیعی به زبان ملک عبدالله اردنی مطرح شد که این نشان میدهد استکبار در راستای مراحل جنگ نرم به مشغول ساخت مذاهب اسلامی به همدیگر و شیعههراسی و یا سنیهراسی اقدام کرده است.
تشکیل دفترها و مراکز حمایتی برای این گروهها در انگلیس و دنبال کردن پروژه مرجعسازی در برابر حوزههای علمیه و مراجع معظم، یکی از راههای دخالت بیگانگان در دنیای اسلام، حمایت از رفتارها و جریانات دینی است که منافع عام آن به این کانونهای استعماری بر میگردد. از جمله برخی از اشکال عزاداری که در این جریانها انجام میشود مانند قمهزنی مورد حمایت قرار میگیرد در اینجا مستندانی در این مورد ذکر میکنیم:
علامه محمد جواد مغنیه از علمای بزرگ عراق در کتاب تجارب خود بحثی دارد تحت عنوان «کفنهایی برای زندهها» میگوید: دولت انگلیس در ماه محرم، هزار کفن به قمهزنان هدیه کرد و هنگامی که دولت آمریکا از آن با خبر شد، برای آنکه فرصت را از دست ندهد، دو هزار کفن به آنها هدیه کرد.
جامعهشناس عراقی «ابراهیم الحیدری» در کتاب Sozioloyie آورده است، اشاره میکنیم: سفیر انگلیس در بغداد بعد از جنگ جهانی دوم و همزمان با کاهش مواد غذایی و افزایش قیمتها در بازار، مقدار زیادی چای و سیگار مورد نیاز هیأتها و مجالس عزاداری را از طریق شخص ثالثی به بعضی از مسئولان هیأتها تقدیم کرد؛ جالب اینکه به این هیأتها مقدار زیادی پارچه سفید هم برای استفاده در مراسم قمهزنی داده شد.
دکتر تیجانی نیز در کتاب «اهل بیت (ع)؛ کلید مشکلها» در اینباره مینویسد: یکی از علمای گذشته میفرمود: ... انگلیسیها مقدار زیادی شمشیر، (برای قمهزنی) در میان دستههای عزاداری - در کربلا- تقسیم میکردند.
ادامه دارد...
منبع:فارس