۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۲ : ۰۳
أعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين و الأئمة الهداة المهديين سيّما خاتم الأنبياء و خاتم الأوصياء(عليهما آلاف التحيّة و الثناء) بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّيء الي الله».
ايام سوگ و ماتم سيّد شهدا حسين بن علي بن ابيطالب(صلوات الله عليه و علی اهل بيته و اصحابه) و ايام سوگواري وجود مبارک امام سجاد را به پيشگاه عموم علاقهمندان به قرآن و عترت و شما فرهيختگان تسليت عرض ميکنيم!
مقدم شما انديشوران و فرهيختگان حوزوي و دانشگاهي در اين همايش و کنگره وزين سپاسگزاريم و از برگزارکنندگان اين همايش و کنگره عظيم مخصوصاً نماينده محترم وليّ فقيه در استان حقشناسي ميکنيم و از همه بزرگواراني که با ايراد مقال يا ارائه مقالت بر وزن علمي اين کنگره افزودند، سپاسگزاريم و از ذات اقدس الهي مسئلت ميکنيم که سعي همگان مشکور وليّ عصر باشد!
جريان صحيفه سجاديه و تجلّي امام چهارم در اين صحيفه نوراني رهآوردهاي فراواني دارد، گرچه صبغه دعايي دارد، لکن معارف وحيانيِ آن فراوان است. در جريان توحيد, نظام هستي را طرزي موحدانه تعريف ميکند که جز خدا و رحمت رحمانيهٴ او چيزي در عالم حاکم نيست. کلّ نظام مخلوق اوست به نحو «کون تام», در تحت تدبير اوست به نحو «کون ناقص», لکن اراده الهي کارگشاست. خدا بدون اينکه سخن بگويد با اراده جهان را تدبير ميکند، چه اينکه امام سجاد(سلام الله عليه) در يکي از اين ادعيه نوراني فرمود: «فَهِيَ بِمَشِيَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ»؛[1] يعني سپهر آفرينش و نظام هستي با مشيئت و اراده تو کار ميکند، بدون اينکه سخني بگويي، چون کلام خدا همان فعل خداست، «إِنَّمَا کَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ أَنْشَأَهُ»،[2] نه با صوت است نه با ندا و مانند آن, اين در سخنان نوراني علي بن ابيطالب(سلام الله عليه) است که «إِنَّمَا کَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ أَنْشَأَهُ»، با کلماتي که بشر سخن ميگويد، خدا سخن ندارد: ﴿إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ کُنْ فَيَکُونُ﴾[3] اين ﴿کُنْ فَيَکُونُ﴾، همان ايجاد و وجود خواهد بود، «فَهِيَ بِمَشِيَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ» اين مطلب اول درباره کيفيت تدبير نظام آفرينش.
مهندسي عالَم را رحمت مطلقه خدا به عهده دارد، گرچه خدا هم رحمت دارد هم غضب, هم ﴿أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴾[4] است و هم «أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّکَالِ وَ النَّقِمَةِ»،[5] لکن منتقم بودن خدا در قبال رحمت رحيميه اوست، نه در برابر رحمت رحمانيه او, خدا هم رحيم است هم منتقم، ﴿إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمينَ مُنْتَقِمُونَ﴾،[6] لکن منتقم بودن خدا و منعم بودن خدا اين اوصاف خاصّه زير پوشش آن رحمت مطلقه رحمانيهاند، رحمت رحمانيه در فرهنگ اهل بيت مقابل ندارد، در قرآن کريم رحمت رحمانيه مقابل ندارد، چون فرمود: ﴿رَحْمَتي وَسِعَتْ کُلَّ شَيْءٍ﴾[7] آنچه مقابل دارد، رحمت رحيميه است که قهر و انتقام الهي در مقابل رحمت رحيميه است, لکن طبق بيان نوراني امام سجاد(سلام الله عليه) در صحيفه اين رحمت رحيميه و آن انتقام, آن انتقام و اين رحمت رحيميه که مقابل هم هستند، هر دو به رهبري رحمت رحمانيه اداره ميشوند.
در يکي از دعاهاي نوراني فرمود: «أَنْتَ الَّذِي تَسْعَی رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ»[8] اي خدايي که رحمت رحيميه او و غضب او رهبريِ رحمت رحمانيه را پذيرفتند، اينکه گفته ميشود؛ رحمت خدا بيش از غضب اوست اين سخن تام است، ولي سخن دقيقتر آن است که رحمت رحمانيه خدا پيش از غضب اوست نه تنها بيش از غضب او, رحمت رحمانيه بيش از غضب اوست، روشن است، چه اينکه بيش از رحمت رحيميه است، ولي پيش از غضب اوست، قبل از اينکه خداي سبحان بر کسي غضب روا بدارد، رحمت رحمانيه نقشه ميکشد که کجا جاي انتقام است، کجا جاي اِنعام «أَنْتَ الَّذِي تَسْعَی رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ»، قبل از اينکه خداي سبحان غضب کند و انتقام بگيرد رحمت رحمانيه نقشه ميکشد راه نشان ميدهد آن وقت غضب وارد ميشود، پس رحمت رحيميه و غضب الهي که همان انتقام است اين دو مقابل هم هستند، رحمت رحيميه مقابل دارد، ولي رحمت رحمانيه که ﴿وَسِعَتْ کُلَّ شَيْءٍ﴾ مقابل ندارد و آن نقشه ميکشد و برابر آن نقشه, رحمت رحيميه و غضب سامان ميپذيرد و امور را اداره ميکند.
وقتی که روشن شد، نظام هستي را خدا با مشیت اداره ميکند نه با سخن و لفظ و تدبير هم با مهندسي رحمت رحمانيه است که غضب را و رحمت رحيميه را زير پوشش دارند، حالا درباره انسانيّت سخن فرمودند که انسان چيست؟ مجموع آنچه از سوره مبارکه «يس» و برخي از ادعيه صحيفه سجاديه در تعريف انسان برميآيد، اين است که «الانسان هو الحيّ المتألّه الحميد»، توده مردم انسان را به عنوان حيوان ناطق ميشناسند، لکن انسان در حقيقت همان «الانسان هو الحيّ المتأله الحميد» است، انسان زنده است، براي اينکه قرآن با او کار ميکند، اين مطلب اول.
﴿لِيُنْذِرَ مَنْ کانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْکافِرينَ﴾[9] بر اساس صنعت احتباک[10] که چهار چيز را وقتي بخواهند بگويند, دو چيز از آن چهار چيز را ذکر ميکنند تا بقيه روشن شود، انسان يا زنده است يا مرده, زنده يا مؤمن است يا کافر، ولي قرآن کريم «حيّ» را در برابر کافر قرار داد: ﴿لِيُنْذِرَ مَنْ کانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْکافِرينَ﴾، معلوم ميشود که مؤمن و موحد زنده است و کسي که زنده است، انسان است: ﴿وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْکافِرينَ﴾ آنها مُردهاند. در قبال کفر, ايمان است که ثابت ميشود در قبال حيّ, مرگ است که ثابت ميشود، کافر مُرده است و مؤمن حيّ است و زنده. اين تعريفي است که از قرآن درباره انسان برميآيد؛ اما در اوّلين دعاي صحيفه سجاديه برميآيد که انسان فصل اخيرش آن حميد بودن است؛ يعني انسان «حيٌّ متألهٌ حميد» که اگر حمد و ستايش پروردگار نباشد، ديگر انسان نيست؛ لذا فرمود: خدايا! تو را سپاس که آيين حمد و شکر را به ما آموختي و ما آشنا شديم که تو را حمد کنيم و اگر انساني خدا را حمد نکند، اين افراد «لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِيَّةِ إِلَی حَدِّ الْبَهِيمِيَّةِ»،[11] اگر کسي شاکر و حميد و حامد نباشد، اين فصل اخير را ندارد، فصل اخير انسانيّت انسان, حمد و سپاس در برابر ذات اقدس الهي است. اينطور انسان را معرفي کرد و جهان را معرفي کردن نتيجه کار وجود مبارک امام سجّاد است در صحيفه سجاديه؛ لذا مسئله دعا را به عنوان اينکه نور است به ما معرفي کرده و در ساير کلمات نوراني, سعي بليغ آن حضرت اين بود که ما از اين نقشه الهي که رحمت رحمانيه استفاده کنيم و از آن حمد الهي که فصل اخير ماست، استفاده کنيم.
در بخش ديگر مهرباني و رحمت خاصّه ذات اقدس الهي را بيان ميکند، در دعاي وداع ماه مبارک رمضان عرض ميکند: خدايا! کاري که تو کردي و ميکني، بيسابقه است و آن کار اين است که در تجارت و معامله همواره يک طرف آگهي مزايده ميزند يک طرف آگهي مناقصه, آنکه ميخواهد بفروشد، آگهي مزايده ميزند، آنکه ميخواهد بخرد، آگهي مناقصه ميزند، خريدار ميگويد هر که ارزانتر ميدهد من از او ميخرم, فروشنده ميگويد هر که گرانتر ميخرد من به او ميدهم, تو خريداري هستي که آگهي مزايده ميزني، اين مخصوص توست، درست است که تو مشتري هستي و خريداري! ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَري مِنَ الْمُؤْمِنينَ﴾،[12] درست است که گاهي مستأجري و ديگران اجير تو هستند، بخواهي به آنها اجر بدهي! ﴿بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾؛[13] اما تو در عقود و در عهود و در معاملات و در داد و ستدها برعکس همه آنجا که بايد آگهي مناقصه بزني, آگهي مزايده ميزني! «وَ أَنْتَ الَّذِي زِدْتَ فِي السَّوْمِ عَلَی»؛[14]سَوْم، يعني معامله, اينکه ميگويند ورود در سَوْم برادر مؤمن مکروه است؛ يعني وقتي برادر مؤمن دارد چيزي را ميخرد يا ميفروشد، انسان وارد نشود.
امام سجاد به ذات أقدس الهي عرض ميکند: پروردگارا! تنها تويي که در خريدن, آگهي مزايده ميزني، ميگويي من بيشتر از ديگران ميخرم, اعلام عمومي کردي و به جوامع بشري گفتي، شما جانتان را به هر چه ميخواهي بفروشي من بيشتر ميخرم. وقتتان را, عمرتان را به هر که ميخواهي بفروشي، من بيشتر ميخرم. خدماتتان را, کارتان را, علمتان را در هر راهي بخواهي صرف کني، من بيشتر ميخرم و سرانجام هر کاري که ميخواهي برای ديگران انجام بدهي و در برابر آن مزدي ميخواهي، من بيشتر ميخرم، «وَ أَنْتَ الَّذِي زِدْتَ فِي السَّوْمِ عَلَی» اين کار فقط کار توست! هر چه تو ميخري، گرانترين قيمتها را خواهي داد.
بنابراين ما با خدايي سر و کار داريم که مهندس رحمت مطلقه است و جهان را با رحمت اداره ميکند و چيز اندکي که ما به خداي سبحان تقديم ميکنيم، بيشترين و گرانترين بها را به ما ميدهد و بخش پاياني اين است که در تمام داد و ستدها کسي عِوض را ميدهد معوّض ميگيرد, ديگري معوّض را ميدهد عوض ميگيرد؛ اما داد و ستد با خدا, تجارت با خدا که ﴿يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ﴾[15] عوض و معوّض هر دو را خدا به ما ميدهد، چه اينکه اگر ـ معاذ الله ـ با شيطان معامله کرديم، عوض و معوّض هر دو را او ميبرد، چنين نيست که شيطان چيزي به ما بدهد و آنچنان نيست که خداي سبحان چيزي را براي خود بگيرد، کدام تجارت از اين سودآورتر است که عوض و معوّض هر دو را بنده ببرد؟! اگر ذات اقدس الهي جان ما را ميخرد جان ما را تطهير ميکند, تنزيه ميکند, تکميل ميکند, تتميم ميکند، سر جاي خود قرار ميدهد، ما ما هستيم به لطف و عنايت او!
اميدواريم ذات أقدس الهي به همه شما فرهيختگان و دانشوران و انديشمندان و علما و آيات و حجج حوزوي و دانشگاهي سعادت و سيادت دنيا و آخرت مرحمت کند و توفيق فراگيري معارف وحياني امام سجّاد(سلام الله عليه) را به همگان مرحمت کند و از برگزارکنندگان اين کنگره عظيم بينالمللي مخصوصاً از نماينده محترم وليّ فقيه در استان به أحسن وجه بپذيرد!
نظام ما و رهبر ما و مراجع ما و دولت و ملت و مملکت ما را در سايه امام زمان حفظ بفرمايد!
روح مطهر امام راحل و شهدا را با اولياي الهي محشور بفرما!
خطر استکبار و صهيونيسم را به خود آنها برگرداند!
تکفيري و سلفي و داعشي را مخذول و منکوب بفرمايد!
«غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
پی نوشت:
[1]. صحيفه سجاديه، دعاي7.
[2].نهج البلاغه(للصبحي صالح)، خطبه186.
[3]. سوره يس، آيه82.
[4]. سوره اعراف، آيه151؛ سوره يوسف، آيه64 و 92.
[5]. تهذيب الأحکام، ج3، ص108.
[6]. سوره سجده، آيه22.
[7]. سوره اعراف، آيه156.
[8].صحيفه سجاديه، دعاي16.
[9]. سوره يس، آيه70.
[10]. «احتباک» در بديع، بدين معناست که در دو کلام پياپي، از جمله اول، قسمتي ـ که مشابه آن در جمله دوم بيان شده است ـ حذف شود و از جمله دوم نيز بخشي ـ که در جمله اول بدان اشاره شده است ـ حذف گردد. اين صنعت با خلق ظرفيتهاي معنايي در بخشي از آيات قرآن، معناي گستردهاي را در قالبي محدود، به نمايش ميگذارد که پژوهش در آن، نشانگر تأثير علم بديع در تفسير است.
[11].صحيفه سجاديه، دعاي1.
[12]. سوره توبه، آيه111.
[13]. سوره زمر، آيه10.
[14].صحيفه سجاديه، دعاي45.
[15]. سوره فاطر، آيه29.
منبع:حوزه