حديثي وجود دارد كه اربعين گرفتن جز براي امام حسين جايز نيست؟
اربعين گرفتن براي امام علي(ع) مشكلي دارد؟ يا بدعت حساب ميشود؟ آيا حديثي با اين مضمون وجود دارد كه اربعين گرفتن جز براي امام حسين(ع) جايز نيست؟
عقیق:آنچه در زمينه برپايي مجالس عزا براي امامان(ع) ميتوان گفت؛ اين است كه در منابع روايي و حديثي شيعه، در زمينۀ اقامه عزا و سوگواري براي امام حسين(ع)، جايگاه ويژهاي در نظر گرفته شده است.اما در ارتباط با ديگر امامان، روايت و سند تاريخي وجود ندارد كه در روز شهادت امامي، عزاي عمومي در جامعۀ اسلامي اعلام شود، تا چه رسد به اربعين. اما اگر مراسم عزايي براي امامي برگزار ميشود، شايد بتوان آنرا از باب تعظيم شعائر مطلوب دانست، به شرط آنكه:الف. اين عزاداريها تا اندازهاي پررنگ نباشد كه عزاداري امام حسين(ع) كه روايات فراواني، تأكيد ويژه بر آن نمودهاند، به تدريج كم رنگ شده و مانند يكي از ديگر عزاداريهاي مشابه به شمار آيد.ب. همچنين نبايد آنگونه رفتار شود كه با تأسيس دههها و اربعينهاي جديدي كه در روايات، هيچ اشاره و تأكيدي بر آن نشده است، به تدريج افراد معتقد به مذهب را در طول سال، همواره سياه پوش، عزادار و در محدوديت نشان داده و به دنبال آن، اين تفكر را در جامعه القا نمود كه مذهبي شدن مترادف با صرف نظر از هرگونه شادي و خوشحالي است.آنچه در زمينه برپايي مجالس عزا براي امامان(ع) ميتوان گفت؛ اين است كه در منابع روايي و حديثي شيعه، در زمينۀ اقامه عزا و سوگواري براي امام حسين(ع)، جايگاه ويژهاي در نظر گرفته شده است. به گونهاي كه امامان بعد از آن حضرت، ده روز اول محرم را در حال حزن و اندوه به سر ميبردند و در منازل خود به ياد امام حسين و يارانش به سوگ مينشستند[1] و شعرا در سوگ سيدالشهدا و يارانش شعر ميسرودند.[2] اما در ارتباط با ديگر امامان، هيچ روايت و سند تاريخي وجود ندارد كه روز شهادت امامي، به عنوان عزاي عمومي اعلام شود، تا چه رسد به اربعين.در همين راستا در روايتي تصريح شده است كه در زمان امام صادق(ع)، شيعيان تنها ايام سالگرد شهادت امام حسين(ع) را عزاي عمومي ميدانستند و چنين عزايي را حتي در مورد شهادت پيامبر اكرم(ص)، امير المؤمنين(ع)، فاطمۀ زهرا(س) و امام حسن(ع) نداشتند.[3]به هرحال، اگر مراسم عزايي براي امامي برگزار ميشود، شايد بتوان آنرا از باب تعظيم شعائر مطلوب دانست، اما واقعيت اين است كه جز در مورد عزاي امام حسين(ع) روايت خاصي در برپايي مراسم عزا وجود ندارد، مگر آنچه تنها در يك مورد از وصيت امام باقر(ع) براي اقامۀ عزاداري براي ايشان در منطقۀ مني، آن هم تنها به مدت ده سال وارد شده است[4] كه آن هم به دليل محدوديت زماني و مكاني اعلام شده در روايت، نميتواند به صورت عمومي مورد استناد قرار گيرد.آنچه را كه در اين مقال ميتوان گفت؛ اين است كه شايد دليل خاصي در اين همه تأكيد براي عزاي امام حسين وجود داشته باشد، و آن استثنايي بودن قيام عاشورا و ايثار و از خود گذشتگي امام حسين(ع) و يارانش بوده است. برپا نكردن مجلس عزا در سيره ائمه، براي ديگر امامان، و حتي شخص پيامبر اسلام(ص) و حضرت زهرا(س)، حفظ برجستگي نهضت عاشورا و عادي نشدن آن در كنار ديگر عزاداريها است. براستي، اگر قرار باشد براي هر حادثۀ اندوهناك، و نيز هفتم و چهلم آن حوادث مجلس عزا و روضه برگزار نمود، دهههاي عزاداري به مناسبت هر شهادت - حتي شهادت غير امام - ايجاد كرد و ...، با توجه به تعدد و فراواني اين مناسبتها، آيا استثنايي بودن عاشورا و دهۀ محرم كمرنگ نخواهد شد؟! و آيا در طول سال فرصتي نيز باقي خواهد ماند كه آنرا به عنوان ايام عزا به شمار نياورد؟!البته، برخي با استناد به روايات كلي كه شيعيان هنگام حزن و اندوه پيشوايان خويش اندوهناك هستند،[5] تلاش نمودهاند تا تمام سالگردها و دههها را توجيه كنند، ولي بر انديشمندان ديني مخفي نيست كه چنين رواياتي نميتوانند توجيهگر ايجاد زمانهاي نوين خاصي براي عزاداري -غير از دهۀ محرم- باشند.البته، شيعياني كه ارتباط معنوي و علاقۀ دروني ويژهاي به پيشوايان خود دارند، حتي در مراسم شور و شعف نيز با يادآوري مصيبتهاي وارده بر اهل بيت(ع) اندوهناك ميشوند.داود بن كثير رقى ميگويد خدمت امام صادق(ع) بودم، آب خواست و چون نوشيد گريست و چشمش غرق اشك شد. سپس فرمود: اى داود خدا قاتل حسين(ع) را لعنت كند، چه اندازه ياد حسين زندگى را ناگوار ميكند، من آب سردى ننوشم مگر آنكه ياد حسين كنم. بندهاى نيست كه آب نوشد و ياد حسين كند و قاتلش را لعنت كند، مگر آنكه خدا صد هزار حسنه برايش بنويسد، صد هزار گناه وي را پاك كند، صد هزار درجه مامقش بالا بَرد، و گويا صد هزار بنده آزاد كرده و روز قيامت با رخسار درخشان محشور گردد.[6]همانگونه كه امير المؤمنين علي(ع) هنگام خاك سپاري همسرشان زهراي مظلومه(س) خطاب به پيامبر(ص) عرضه داشتند: «أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَد»[7] اندوه من ابدي و بيپايان خواهد بود، اين پيروان نيز همواره دلسوختۀ اين مصائب هستند، اما اين بدان معنا نيست كه تمام سال را ايام فاطميه قلمداد كرده و با ايجاد برخي محدوديتها، بدعتي در دين به وجود آورند.به هر حال، بدون آنكه بدعتي در اعلام لزوم عزاداري در زماني خاص ايجاد كنيم، بسيار مطلوب است كه در هر فرصت ممكن، مصيبتهاي اهل بيت(ع) را به ياد آورده و مانع فراموشي آنها در گذر تاريخ شويم، اما بايد به دو نكته توجه كنيم:الف. اين عزاداريها تا اندازهاي پررنگ نباشد كه عزاداري امام حسين(ع) كه روايات فراواني، تأكيد ويژه بر آن نمودهاند، به تدريج كمرنگ شده و مانند يكي از ديگر عزاداريهاي مشابه به شمار آيد.ب. همچنين نبايد آنگونه رفتار شود كه با تأسيس دههها و اربعينهاي جديدي كه در روايات، هيچ اشاره و تأكيدي بر آن نشده است، به تدريج افراد معتقد به مذهب را در طول سال، همواره سياه پوش، عزادار و در محدوديت نشان داده و به دنبال آن، اين تفكر را در جامعه القا نمود كه مذهبي شدن مترادف با صرف نظر از هرگونه شادي و خوشحالي است.پی نوشت ها:[1]. شيخ صدوق، الامالي، ص ۱۲۸، بيروت، اعلمي، چاپ پنجم، 1400ق.[2]. ر. ك: ابن قولويه قمي، كامل الزيارات، محقق، مصحح، اميني، عبدالحسين، ص ۱۰۴- ۱۰۶، باب الثالث، نجف اشرف، دار المرتضوية، چاپ اول، ۱۳۵۶ش؛ امالي، ص ۱۲۸.[3]. شيخ صدوق، علل الشرايع، ج 1، ص 225، انتشارات مكتبة الداوري، قم، بي تا.[4]. كليني، كافي، ج 5، ص 117، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 ش.[5]. شيخ صدوق، الخصال، ج 2، ص 634، انتشارات جامعۀ مدرسين، قم، 1403 ق.[6]. الامالي، ص ۱۴۲.[7]. نهج البلاغة، ص 320، انتشارات دار الهجرة، قم، بيتا.منبع: اسلام كوئست211008