عقیق:در طول دورانِ شكلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی، هیئتهای مذهبی علاوه بر حفظ كاركردهای سنتی، كاركردهای جدیدی نیز برعهده داشتهاند. از میان كاركردهای انقلابی هیئتهای مذهبی میتوان به كاركردهای سیاسی و نظامی، كاركردهای فرهنگی و هنری، كاركردهای اجتماعی و اقتصادی اشاره كرد. براساس چنین كاركردهایی در درونِ هیئتهای مذهبی هستههای انقلابی شكل میگرفت؛ انقلابیون آموزش نظامی فرا گرفته، شعارها، اعلامیهها، نوارها، تصاویر و عكسهای انقلابی را تهیه، توزیع و تكثیر میكردند، تجلیل از انقلابیون و بزرگداشت یاد شهدا در قالب جلساتِ آموزش قرآن و احكام اسلامی، روضهخوانی و مراسم عزاداری، و... در درون این هیئتها انجام میشد. با توجه به مطالب مذكور، شرایط و ساختار خاص هیئتهای مذهبی امكان سازماندهی، بسیج و فعالیتهای سیاسی را در جریان انقلاب اسلامی در كنار سایر سازمانها بهشكل قابل توجهی فراهم میكردند. از این رو مركز اسناد انقلاب اسلامی به بازخوانی فعالیتهای برخی هیئتهای مذهبی تاثیرگذار در جریان انقلاب اسلامی میپردازد.
الف) هیئت بنیفاطمه (س)
1ـ تاریخچهی هیئت بنیفاطمه (س) تهران
هیئت بنیفاطمه (س) توسط دوازده نفر از سادات تاجر و كسبه، بیش از 75 سال قبل، در بازارچهی نایبالسلطنه تهران برپا شد. بهدلیل اینكه سادات بانی هیئت بودند، مؤسسین نام هیئت را بنیفاطمه (س) گذاشتند. مؤسسین هیئت بنیفاطمه (س) عبارت بودند از: محمدرضا زریباف، سید حسین شاهنگیان و برادران زریباف (حاج سید حسن و حاج سید احمد).[1] در اسناد ساواك، بانیان هیئت حسن لولو فرزند محمد طلافروش، هاشم نقرهچی فرزند علیاكبر نقرهفروش، اسماعیل زریباف، فرزند سید محمد چرمفروش و احمد جعفرینیا فرزند علی نقی، لوازم الكتریكی فروش گزارش شدهاست.[2] در سفری كه بیست نفر از اعضای هیئت به كربلا داشتند، با حاج مرزوق كه به سبك خاص، سینهزنی و نوحهخوانی میكرد، آشنا میشوند. اعضای هیئت بنیفاطمه (س) هنگام بازگشت، از حاج مرزوق دعوت میكنند تا به تهران بیاید و در هیئت بنیفاطمه (س) مداحی كند. وی دعوت آنان را قبول كرده و با خانوادهی خود به تهران میآید. حاج عباس زریباف در بازارچهی نایبالسلطنه، منزلی برای حاج مرزوق و خانوادهاش فراهم میكند. حاج مرزوق مدتی در هیئت بنیفاطمه (س) بود، تا اینكه وارد هیئت بزازها میشود؛ اما به دلایلی از هیئت بزازها نیز خارج و دوباره به هیئت بنیفاطمه (س) برمیگردد. درنهایت حاج مرزوق به اعضای هیئت، نوحهخوانی و سینهزنی به سبك جدید را آموزش میدهد. نوحهخوانهای دیگر هیئت عبارت بودند از: سید احمد آقا لبشكری، سید اسماعیل ناظری، استاد محمد نجاد، حاج محمد نقاش معروف به «آقا محمد كوچیكیه».[3]
در پایان دورهی قاجاریه، فضای سیاسی ـ امنیتی ملتهبی در سراسر كشور بهخصوص تهران بهوجود آمد. رضاخان كه سودای سلطنت در سر میپروراند، برای فریب افكار عمومی در ایام عزاداری ماه محرم با سر و پای برهنه و شمعدان به دست، پیشاپیش هیئتهای عزاداری حركت میكرد. او پس از مدت كوتاهی، از مقام نخستوزیری و سپهسالاری به مقام پادشاهی رسید. در این زمان بود كه عزاداری برای امامحسین (ع) ممنوع شد لذا بانیان هیئت برای ادارهی جلسات خود باید چاره میاندیشیدند. هیئت بنیفاطمه (س) تا مدتها، جلسات عزاداری نداشت تا اینكه به همت پیشكسوتان، جلسات عزاداری بهصورت مخفیانه برگزار گردید. این هیئت، طی روزهای ممنوعیت عزاداری، درحالیكه تنها چهار یا پنج سال از تشكیل آن میگذشت، جلسات خود را در خانههای انتهای كوچه، داخل زیرزمین و با اطمینان از بستهبودن درها برگزار میكرد. احمد شاهنگیان در اینباره میگوید:
«آنطور كه از پدرم مرحوم سید حسین شاهنگیان شنیدم، برای آنكه مردم بدانند جلسه در كدام كوچه و خانه برگزار میشود، بر در خانه تسبیح آویزان میكردند و وسط كوچهای كه آن خانه قرار داشت، شمع روشن میكردند. اینگونه مردم متوجه میشدند و در جلسات حضور پیدا میكردند». [4]
این جلسات همانگونه كه گفته شد، پنهانی و بدون استفاده از آلات و نمادهای مذهبی مانند پرچم و عَلَم بود و حتی روحانیون و خطبا بدون استفاده از لباس روحانیت، در جلسات شركت میكردند تا رفتوآمد آنها باعث مشخصشدن محل برگزاری جلسات نشود. حتی پس از اتمام جلسات، عزاداران حسینی، صورتهای خود را میشستند تا آثار گریه از آنها پاك شود و بهطور مخفیانه و یك به یك از محل برگزاری جلسه خارج میشدند كه بهدست مأموران ساواك نیفتند. [5]
در اولین سال بعد از سقوط رضاشاه هیئت وارد خیابان میشود تا عزاداری و سینهزنی راه اندازند. هنگامی كه به نزدیكی سه راه مولوی میرسد، مأموران جلوی آن را میگیرند. در این هنگام مرحوم حاج سلطانالواعظین كه قبل از آقای فلسفی، خطیب معروف ایران بود، به همراه مرحوم حسین شاهنگیان و محمد زریباف اعلام میكنند كه عزادارن حسینی هستند و حالا كه اجازه داده نمیشود، در خیابان عزاداری كنند، لااقل اجازه دهند به طرف بازار حركت كنند. بدینترتیب هیئت از سه راه مولوی به سمت بازار حركت میكند. [6] رسم معمول نوحهخوانی در هیئتهای بازار بدینترتیب بوده كه نوحهخوان وسط عزادارن چهارپایهای گذاشته، بر روی آن رفته و شروع به نوحه خوانی میكرد. هنگامی كه هیئت به بازار میرسد حاج مرزوق بر روی چهارپایه میرود و با زبان عربی به رضاخان ناسزا میگوید. بعد از وی حسین شاهنگیان سخنرانی میكند. هیئت بعد از بازار وارد مسجد شاه (مسجد امام) میشود و تا 5 بعد از ظهر به عزاداری میپردازند. [7]
هیئت ابتدا سیار بود؛ یعنی روزهای جمعه عصر در منزل برخی از اعضا برگزار میشد. برنامهی هیئت در ابتدای تأسیس، بدینگونه بوده كه عصرهای جمعه، دعای سمات، توسط مرحوم شیخ محمدحسن دیوانی، قاری و واعظ خوانده میشد. برنامهی هیئت چند سال به همین روال بوده تا اینكه قرار گذاشته میشود شبهای جمعه دعای كمیل و صبح جمعه نیز بعد از منبر، مراسم عزا برقرار باشد. بدینترتیب برنامهی هیئت اینگونه شد كه شبهای جمعه از ساعت 12 شب در منزل یكی از اعضای هیئت جمع میشدند و بعد از یكی دو ساعت استراحت، ساعت 5/2 - 3 مراسم شروع میشد. ابتدا دعای كمیل خوانده میشد. بعد از نماز صبح و برنامهی پذیرایی صبحانه، سورهی صافات و بعد از آن حاج مقدس به منبر میرفت. [8]
بعدها كه هیئت كمی توسعه پیدا كرد، در ایام سلطنت محمدرضا، هیئتیها تصمیم گرفتند محلی را برای آن تهیه كنند؛ چون دیگر منازل برایشان كوچك بود. بنابراین تصمیم گرفتند منزلی را خریداری نمایند تا بهعنوان محل برگزاری مراسم درنظر گرفته شود. ابتدا در بازارچهی شهابالملك منزلی خریداری كردند. مدتی در آنجا بودند، اما باز بهعلت استقبال بیشتر، مكان كوچك شد، لذا آنجا را رها كردند و در سرچشمه خانهی رزمآرا را خریدند. در آنجا حسینیهی بنیفاطمه (س) را بنا كرده و هیئت مكان ثابتی پیدا كرد. از این زمان از آیتالله مكارمشیرازی دعوت میشد تا در هیئت حضور یافته و سخنرانی كنند. از ابتكارات ایشان برقراری سبك پرسش و پاسخ در جلسات هیئت بود. اما بهدلیل مشكلاتی كه برای آیتالله مكارمشیرازی بهوجود آمد، برنامه را آیتالله سراج، آیتالله صدرای اراكی[9] و آیتالله فلسفی ادامه دادند.[10] علاوه بر این وعاظ، دو طلبهی تقریباً كم سن و سال، یعنی شهید فضلالله محلاتی و آیتالله علیاصغر مروارید[11] ، بهعنوان وعاظ مدعو هیئت بودند؛ هر دو بیپرده سخن میگفتند و در سخنرانیهای خود در شبهای محرم به شاه و دولت حمله میكردند. [12]
با تأسیس حسینیه شبهای جمعه بهعنوان عرض ادب به پیشگاه مقدس امامحسین (ع)، در منزل مجلس ذكر مصیبت برپا میكردند؛ بدینترتیب این سنت حفظ و هنوز هم ادامه دارد. از مداحان قدیمی هیئت میتوان به اشخاص زیر اشاره كرد: حاج محمد مرشدیْ حدیث و روایت میگفت اما شعر نمیگفت. مرحوم حاج عباس زریباف، حاج حسن آقا ناظم كه در مسجد لرزاده و هیئت محبانالحسین (ع) نیز ذكر مصیبت میخواندند. حاج آقا یحیی اسلامبولچی، حاج آقا انصاری قمی و... از مداحان و وعاظ هیئت بنیفاطمه (س) بودند. [13]
بیشتر هیئتها در شهرهای بزرگی مانند: تهران، اصفهان، مشهد، تبریز و اردبیل بهصورت شورایی و مشورتی اداره میشوند، اما در این میان برخی هیئتها، مانند بنیفاطمه (س) از این قاعده پیروی نمیكنند و مدیریت آن از ده سال گذشته تا به حال هیئت امنایی است. در تركیب اعضای هیئت امنا، اسامی آشنایی به چشم میخورد كه عبارتاند از: حاج سیداحمد شاهنگیان، حاج جواد صادقی، حاج عباس جابرانصاری، حاج تقی مسفروش، حاج محمد خانیان و حاج محمد كلاهدوز به ریاست حاج سیدعلی زریباف. با وقوع انقلاب اسلامی بهدلیل اختلافات به وجود آمده در بین اعضای هیئت، حاج سید قاسم شجاعی، نورانی، كلاهدوزها، داوریها و نیكپنجه حسینیهی كوچكی خریداری كردند و از هیئت بنیفاطمه (س) جدا شدند. كمكم این هیئت هم گسترش و توسعه پیدا كرد تا خانهای بزرگ در آب سردار بنا كردند كه الان محل حسینیهی فاطمیون است. [14]
شاهنگیان دربارهی ایام برگزاری مراسم عزاداری چنین میگوید:
«در حال حاضر، هیئت بنیفاطمه (س) در 60 روز محرم و صفر، 30 شب ماه رمضان، 15 شب اول محرم، 75 روز ایام فاطمیه، 10 روز دههی شهادت امامصادق (ع) و 13 روز ماه رجب به نام امام موسی كاظم (ع) یعنی 250 روز از سال را مجالس عزاداری برپا میكنند. مجالس صبح این هیئت همچون 91 سال گذشته از 30/6 صبح آغاز و بعد از سخنرانی و مداحی در ساعت 30/9 صبح به پایان میرسد و مراسم عزاداری ایام محرم نیز شبها بعد از نماز مغرب و عشاء آغاز میشود». [15]
2ـ میزان مشاركت مردمی و پایگاه اجتماعی
از اسناد برمیآید كه اقشار و طبقات مختلفی در هیئت بنیفاطمه (س) شركت داشتهاند؛ از تجار و كسبه گرفته تا دانشجویان، روحانیون و دانشآموزان (سند شمارهی 3582/2 مورخ25/1/52 )، اما بخش عمدهی وقت جلسات هیئت، به پاسخگویی سؤالات مطرحشده توسط جوانان دانشجو اختصاص داشته است. همانطور كه مطرح شد، این روش پرسش و پاسخ توسط آیتالله مكارم شیرازی پایهگذاری شده است. [16]
هیئت بنیفاطمه (س) تنها هیئتی است كه جمعیت شركتكننده در آن به چهار هزار نفر نیز میرسیده است. [17] البته اسنادی نیز وجود دارد كه تعداد افراد شركتكننده در آن را كمتر از هزار نفر گزارش داده است. [18]
3ـ مبارزان و شهدای انقلابی هیئت
از مبارزان هیئت بنیفاطمه (س) میتوان به محسن رفیقدوست اشاره كرد كه در هیئت مؤتلفهی اسلامی نیز عضو بوده و با شهید اندرزگو ارتباط تگاتنگی داشت. بهطوریكه در دورهی انقلاب، یكی از فعالان سیاسی بهشمار میرفت.[19] یكی دیگر از مبارزان هیئت بنیفاطمه (س)، حاج سیدعباس زریباف بود. ساواك وی را به هنگام مداحی روی چهارپایه دستگیر و زندانی كرده و بعد از مدتی تبعید نمود. در تبعیدگاه مرحوم زریباف، آیتالله خامنهای و آیتالله مكارمشیرازی حضور داشتند. ساواك یكبار هم آقای محمدعلی اسلامی را هنگام مداحی دستگیر و تبعید كرد. از جمله زندانیان دیگر هیئت، حسن لولو و شهید محمد منتظری بودند كه یكی دو ماه را در زندان قزل قلعه در انفرادی بهسر بردند. [20]
در جلسات آیتالله مكارمشیرازی، مأموران مخفی ساواك حضور داشته و ضمن تهیهی گزارش در مواردی هم با مسئولین هیئت برخورد داشتند. چون هیئت بنیفاطمه (س) مورد توجه تمامی اقشار مردمی، بهویژه دانشجویان و دانشگاهیان بود، لذا دستگاه ساواك روی جلسات آن حساس شده، همچنین ذاكرین و وعاظ هیئت نیز تحت فشار بودند. فردی به نام ناصر اولیایی از عوامل رژیم شاه، كه در هیئت نفوذ كرده بود، روز عاشورا وسط بازار، جلوی چهارپایه با بلندگو خطاب به سید عباس زریباف از وی میخواهد برای سلامتی شاه كه در مسافرت به سر میبرده و ظاهراً كسالت نیز داشته است، دعا كند. ایشان كه از دعای شاه امتناع میكرد ابتدا چند بیت شعر مذهبی خواند و در ادامه چنین گفت: «به من میگویند مسلمان نیست، بابا اگر مسلمان نبود چرا توی خانهی خودش سه روز روضه میخواند به نام اهل بیت؟ بابا خدا بهش پسر داد اسمش را گذاشتند علیرضا». بعد در ادامهی صحبتهای خود گریزی به گودال قتلگاه زد و با سر دادن وامحمدا، واحسینا شروع به حسین حسین كرد و مردم نیز با وی دم گرفتند و عملاً به این شكل خود را از فشار سازمان امنیت رهانید. [21]
شهید محلاتی در خاطراتش با تأیید جو و فضای سیاسی هیئت بنیفاطمه (س)، مستقر در خیابان نیروی هوایی نقل میكند كه وی به همراه مروارید، واعظان آن هیئت بودند تا اینكه بنابر درخواست امام (ره)، آیتالله مروارید به قم عزیمت مینماید تا مجالس آنجا را اداره كند. از اینرو، شهید مطهری در شبهای پایانی محرم بهجای آیتالله مروارید میآید كه درنهایت، شهید مطهری بعد از منبر شب دوازدهم دستگیر میشود، ولی خود وی میتواند از دست مأموران امنیت بگریزد. [22]
ب) هیئت قائمیه
1ـ تاریخچهی هیئت قائمیه
طبق اظهارات احمد تهرانی، [23] بانی هیئت برادر وی شیخ محمد تهرانی بوده است، اما ساواك سیدمحمدمهدی موسوی خلخالی فرزند سید فاضل امام جماعت مسجد مهدویه را بانی هیئت گزارش كردهاست.[24] ابتدای تأسیس هیئت یعنی سال 1325 ش، هیئت مكان ثابت و معلومی برای استقرار نداشته و در خانهها و منازل دوستان بهصورت سیار برگزار میگردید. همزمان با تأسیس هیئت، مراسم جشن و سرور به مناسبت نیمهی شعبان بر پا میشد. از سال 1332 اقدام به گسترش و توسعهی چراغانی كرده و مراسم را از داخل منازل به خیابانها كشاندند. منزل مرحوم حاج حبیبالله زاهدی در خیابان خراسان، پشت ساختمان معروف به «ایستگاه ماشیندودی»، كوچهی تنكابنی، تا سه سال متوالی در اختیار هیئت قرار گرفته بود. طول كوچه را با كاغذ الوان و لامپهای مهتابی روشن كرده، مبادرت به احداث و نصب یك طاق نصرت و تزیین آن كرده بودند. همچنین با انجام آتشبازی و ایجاد سر و صدا و خواندن سرودهای مذهبی، در مردم ایجاد شور و شعف میكردند.[25]
مراسم هیئت از سال1377ق / 1336 ش، در مسجد صدریه واقع در میدان خراسان، خیابان رسام برگزار میشد. اولین برنامهی هیئت در مسجد صدریه شب 13 رجب، مصادف با جشن تولد حضرت امیرالمؤمنین (ع) برگزار شد. فعالیتهای هیئت قائمیه در مسجد صدریه گسترش یافت و محمد تهرانی، فرصتهای بهتری یافت تا با ایراد سخنرانی از جنایات و خیانتهای سردمداران پرده برداشته، به افشاگری بپردازد.[26]
جوانان پرشوری نیز جذب هیئت و مسجد شده بودند و به فعالیتهای مذهبی و اجتماعی میپرداختند. در اولین سالی كه جشن نیمهی شعبان در مسجد صدریه برگزار شد، برنامههای جدیدی نیز ارائه گردید. از جمله ساخت و نصب طاق نصرت بزرگی به پهنای خیابان شهباز (17 شهریور فعلی) به عرض 20 متر و به ارتفاع 11 متر از آهن. از آنجا كه مصادف با اواسط زمستان بود، بهخصوص جوانان هیئت، شبها مشغول كار و نصب طاق نصرت میشدند و باید بدون جرثقیل و ابزار كافی و فقط با دست اقدام به نصب میكردند، لذا كاری بس طاقتفرسا و پرزحمت بود. همچنین از ابتدای خیابان رسام تا ورودی مسجد صدریه را نیز با چمن مصنوعی كه در زمان خود ابتكار نادری بود، همراه با ایجاد حوضچههای پر از آب و ماهیهای زینتی رنگین با فوارههای الوان و چیدن صدها گلدان كوچك و بزرگ گل، تزیین میكردند. بنابراین، هركس هر هنری داشت برای بهتر و زیبا كردن مراسم جشن عرضه میداشت. [27]
حضور پرشور دانشآموزان با لباسهای متحدالشكل و زیبا همراه با حمایل مخصوص و شاخههای گل نرگس و خواندن سرود در مسیر مدرسه تا مسجد از مناظر بسیار دیدنی و زیبای جشن بود كه توجه همگان را به خود جلب میكرد. با زمینهسازیها و مدیریت، كمكم سایر هیئتها نیز متوجه شدند و اغلب با دسته گل و چلچراغ و طبقهای شیرینی همراه با شعارهای جالبِ مربوط به امام زمان (عج) بهصورت انبوه شركت كردند، بهطوریكه گاهی در طول خیابان پشت سر هم، مدتها منتظر میماندند تا به مسجد برسند و علاقهمند بودند با استقرار در پشت بلندگوی هیئت، اقدام به عرض تبریك و شادباش نمایند. پس از ختم مراسم هنگام خروج، هیئت قائمیه به تمامی هیئتها شیرینی با سكههایی كه جنس آنها از مس و نقره بود، میداد. [28]
فعالیتهای هیئت قائمیه در مسجد صدریه متجاوز از 27 سال طول كشید و چون امكانات آن مسجد دیگر پاسخگوی نیاز نبود، لازم دیده شد به فكر تهیهی مكانی وسیعتر باشند، بنابراین مكان فعلی را كه در خیابان قدیم شمیران، بالاتر از پل رومی، كوچه نبوی واقع شده، به مساحت 1560 متر مربع خریداری و اقدام به ساخت هیئت فعلی كردند. از اوایل تأسیس هیئت قائمیه بهمنظور جلوگیری از انحرافات مذهبی و رواج فساد اجتماعی مانند ارائهی علنی مشروبات الكلی و بیحجابی و بدحجابی و غیره، اقدام به انتشار فتاوی از مراجع عظام تقلید كردند. [29]
هیئت قائمیه در دورهی مصدق خیلی فعال بود و اعلامیههای بسیاری علیه دولت مصدق صادر كرد كه اكثر این اعلامیهها توسط برادر حاج احمد تهرانی، شیخ محمد تهرانی نوشته و منتشر میگردید.[30] تهرانی با نوابصفوی ارتباطات نزدیكی داشت و درجهت اهداف و برنامههای فدائیان اسلام گام برمیداشت. در دورهی شاه نیز محمد تهرانی علیه شاه اعلامیههای بسیاری صادر كرد و چندین بار با امامخمینی (ره) دیدار داشت و بهدلیل فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی با رژیم شاه دستگیر و زندانی شد. در پی دستگیری، بهدلیل مخالفت با حكومت مصدق، آیتالله كاشانی خواستار آزادی وی شد و از آنجا كه در آن زمان رئیس مجلس بود، جهت آزادی وی در خانه بست نشست.[31] در اسناد نیز مشاهده میشود كه حاج احمد تهرانی از سوی ساواك احضار شده و حتی برای جلوگیری از تشكیل هیئت قائمیه، ساواك احمد و محمد تهرانی را زندانی كرد. [32]
2ـ میزان مشاركت مردمی و پایگاه اجتماعی
در هیئت قائمیه تمامی اقشار جامعه (دانشآموزان، دانشجویان و...) مشاركت داشتند. اما اطلاعات دریافتشده از مصاحبه با احمد تهرانی حاكی از آن است كه هیئت قائمیه با فدائیان اسلام در ارتباط بوده و در راستای اهداف فدائیان گام برمیداشت. گزارش ساواك تهران نیز درخصوص اجتماع اعضای هیئت قائمیه در مسجد صدریهی تهران (وابسته به جمعیت فدائیان اسلام)، حاكی از ارتباط هیئت قائمیه با فدائیان اسلام دارد.[33] در سندی دیگر، ساواك منشأ رهبریت فدائیان اسلام را هیئت قائمیه معرفی میكند. در همان سند، ساواك هیئت قائمیه را جزء هیئتهای انقلابی مذهبی میشمارد.[34] همچنین بیشترین جمعیت شركتكننده در هیئت 250 گزارش شده است. [35]
3ـ مبارزان و شهدای انقلابی هیئت
با نگاهی به اسناد و مصاحبه با احمد تهرانی، میتوان دریافت شیخ محمد تهرانی در دورهی رضاشاه علیه دولت و اقدامات ضد دین حكومت، به سخنرانیهای تندی پرداخته است. او یكی از مبارزان فعال در جریان نهضت ملی شدن نفت بود كه در جبههی آیتالله كاشانی قرار داشت. وی بهدلیل صدور اعلامیه علیه دولت مصدق، توسط سازمان امنیت كشور دستگیر و زندانی شد.[36] یكی از اعضای فعال هیئت قائمیه غلامرضا كرباسچی بودهاست. وی در این رابطه چنین مینویسد: «هم در هیئت قائمیه بودم كه به رهبری حضرت شیخ محمد تهرانی بود، شركت میكردم و هم...». [37]
ساواك مأمور ویژهای در هیئت قائمیه گماشته بود تا در تمامی جلسات هیئت حاضر شود و اخبار را گزارش كند. در یكی از اسناد آمده است، مأمور ویژه با عضو فعال هیئت، به نام حسینپور قمی در تماس بوده و اطلاعاتی راجع به هیئت بهدست آورده است.[38] در این زمینه احمد تهرانی چنین اظهار میكند: «مأموران ساواك در هیئت، حضور داشته و برای جلوگیری از فعالیتهای هیئت اقدام به دستگیری ایشان و برادرشان شیخ محمد تهرانی میكنند و در حدود یك سال در سلول انفرادی زندان بهسر میبرند».
پ) هیئت بنیالزهرا (س)
1ـ تاریخچهی هیئت بنیالزهرا (س)
هوشنگ طریقت دربارهی تاریخچهی هیئت میگوید: هیئت بنیالزهرا (س) در ابتدا در منازل اعضای فعال برگزار میگردید و اعضا پول قند و چای را تهیه كرده و هزینهی مداح و روضهخوان و سایر هزینهها توسط مرحوم حاج رضا طریقت (پدر هوشنگ طریقت) پرداخت میشد. تا اینكه زمینی در سال 1334 در نزدیك منزل خود رضا طریقت در خیابان ری، كوچهی شیرازی خریداری میشود و حسینیهی بنیالزهرا (س) ساخته میشود. ساواك گردانندهی هیئت را حاج رضا فرزند حاج محمد طریق منفرد معرفی میكند. عزاداری در دورهی رضاشاه بهطوركلی ممنوع بود و حتی یك صدای یا حسین بهصورت علنی از شهر شنیده نمیشد. اولین محرمِ بعد از رفتن رضاشاه مردم توانستند به كوچه و خیابان بریزند و عزاداری كنند. در دورهی رضاشاه مراسم هیئت در منازل افراد در كوچه پسكوچهها برپا میشد، اعضای هیئت از بین خودشان چند نفر را بهعنوان مأمور گمارده بودند تا در طول كوچه و خیابان مراقب باشند كه اگر مأموری از آنجا رد میشد، اینها نفر به نفر به همدیگر خبر میدادند و با اشاره میفهماندند كه صدایتان را آرام كنید. در سال اول حكومت محمدرضا پهلوی مردم آمادگی نداشتند. پرچمها و بیرقها و وسایل عمومی عزاداری سالهای سال متروك و فرسوده شده بود. اعضای هیئت بدون لباس بیرون آمده بودند. نتیجه اینكه مردم بعد از فشارهای چندین ساله، در پی آن بودند كه در یك جایی بتوانند عقدههای چندین ساله را بگشایند. از وعاظ معروف هیئت میتوان به آیتالله وحیدخراسانی، آیتالله شریعتمداری، شیخ اسلامی سبزواری،[39] آیتالله فلسفی، شیخ حاجی اشرف و ... اشاره كرد. دلیل توجه ساواك به هیئت نیز حضور این وعاظ بود. وعاظ در هیئت با مطرحكردن مسائل روز، مردم را از اوضاع جامعه آگاه میكردند. سخنرانی وعاظ، توسط حاج آقا رضا طریقت ضبط میشد. هم اكنون نیز آرشیوی از نوارهای این سخنرانیها در هیئت بنیالزهرا (س) وجود دارد. از میان وعاظ تنها آیتالله وحیدخراسانی از ضبط سخنرانی جلوگیری میكرد. یكبار كه سخنرانی ایشان توسط حاج آقا طریقت ضبط گردید، نوار ضبطشده توسط ساواك گرفته شد. در دورهی حیات حاج آقا طریقت بهدلیل اختلافاتی كه در هیئت بهوجود آمد تعدادی از اعضا از هیئت جدا و هیئت مهدویه را به وجود آوردند، اما رونق چندانی پیدا نكرد و تعطیل گردید. در حال حاضر هیئت در دههی اول محرم و بیست روز دوم ماه رمضان و همچنین روزهای جمعه، جهت دعای ندبه برنامه دارد.
2ـ میزان مشاركت مردمی و پایگاه اجتماعی
طبقات مختلف مردم و اكثر اوقات نیز اعضای چندین هیئت مانند هیئت زینبیه، مهدویه و انصار عباس الحسین و غیره برای شركت در جلسات مذهبی فوقالعاده هیئت بنیالزهرا (س) شركت میكردند،[40] اما مانند هیئت بنیفاطمه (س) محل حضور و مشاركت قشر خاصی، مانند دانشجویان و تجار نبود. یا مانند هیئت قائمیه با گروه یا حزب خاصی در ارتباط نبود تا اهداف آن گروه را دنبال كند.[41] با توجه به اسناد موجود در هیئت بنیالزهرا (س) جمعیت شركتكننده در آن مانند هیئت بنیفاطمه (س) بالغ بر دو تا سه هزار نفر بوده است. [42]
3ـ مبارزان و شهدای انقلابی هیئت
با توجه به گزارشهای ساواك هیئت بنیالزهرا (س)، به دلیل حضور وعاظ مختلف در این هیئت و ضبط سخنرانیهای آنان، مورد توجه ساواك قرار گرفته بود. یكی از منابع خبر ساواك شخصی به نام غفاری بوده است. [43]
پی نوشت:
موسی فقیهحقانی، پیشین، ص 131
سند شمارهی 046400020 مورخ 8/9/34
موسی فقیهحقانی، پیشین، صص 131-134
مصاحبه با شاهنگیان، مورخ 1/2/1389
مصاحبه با سید احمد شاهنگیان
موسی فقیهحقانی، پیشین، ص 134
همان
همان، صص 138-139
شاگرد آیتالله سلطانآبادی در حوزهی اراك و آیتالله حائری در حوزهی قم كه موجب آشنایی وی با امامخمینی شد و همواره در فعالیتهای سیاسی امام علیه رژیم پشتیبان ایشان بود. (نگارنده)
موسی فقیهحقانی، پیشین، صص 139ـ 143
فرزند آیتالله ثقهالاسلام علیاكبر مروارید بود. وی از شاگردان امامخمینی، آیتالله بروجردی و محقق داماد بودهاست. از اول نهضت و قیام امام خمینی وارد صحنهی مبارزه شد و چندینبار به زندان افتاد. (نگارنده)
علی باقری، خاطرات 15 خرداد، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1376، دفتر نهم، ص 76
همان
همان، ص 77
مصاحبه با سید احمد شاهنگیان
پیوست شمارهی 32- سندشمارهی 58774/3 مورخ10/11/52
پیوست شمارهی 1
سند بیشماره مورخ 24/11/51- سند شمارهی 3582/2مورخ25/1/52 - سند شمارهی 59060/3- مورخ11/11/52- سند بیشماره مورخ23/10/51
خاطرات محسن رفیقدوست، تدوین داوود قاسمپور، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، صص 50-51
مصاحبه با سید احمد شاهنگیان
همان
حمید روحانی، نهضت امام خمینی، جلد 3، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ، 1374، صص 51-49
وی به همراه برادرش شیخ محمد تهرانی هیئت قائمیه را تأسیس كرد. احمد تهرانی بهعنوان نمایندهی هیئت قائمیه به همراه شش هیئت دیگر در سال 1342 به نجف رفته و با امام خمینی (ره) دیدار كردند. (نگارنده)
سندشمارهی 04640012 مورخ 6/7/52
مصاحبه با احمد تهرانی، مورخ 20/1/1389
همان
همان
مصاحبه با احمد تهرانی
ناگفتههایی از حاج احمد تهرانی، تهران، زنبق، 1386
پیوست شمارهی 61 – پیوست شمارهی 66
پیوست شماره 64
مصاحبه با احمد تهرانی
سند بیشمارهی مورخ 10/13/41
پیوست شمارهی 2
سند شمارهی 1534/20 ه 3 مورخ 19/1/47 و سند شمارهی 53002/20 ه 3- مورخ 23/2/47
پیوست شمارهی 59
غلامرضا كرباسچی، پیشین، ص 270
پیوست شمارهی 3
مؤسس جامعهی تعلیمات اسلامی و از جمله وعاظ تأثیرگذار در جریان 15 خرداد بود. ایشان با فدائیان اسلام و آیتالله كاشانی ارتباط نزدیكی داشت.(نگارنده)
پیوست شمارهی 5
سند شمارهی 2-3-3595- مورخ22/8/38- سند بیشماره، مورخ 27/9/38
سند شمارهی 3-3-190/3 - 14/9/38- سند بیشماره- مورخ 26/9/38 –پیوست شمارهی 46
پیوست شمارهی 18
منبع:مرکز اسناد انقلاب اسلامی