چراشهادت برولایت امام علی دراذان واردشد
شهادت بر ولایت امیرالمؤمنین(ع) در اذان و غیراذان، قرنها پیش از صفویان در میان شیعیان شایع بوده و شیعیان آن را هر چند مخفیانه، میگفته و هرگز آن را ترک نکردهاند. در زمان حکومت آل بویه به صورت رسمی و علنی در اذان هم وارد شد.
عقیق: اعتقاد به ولایت و امامت بلافصل امام علی(ع) و یازده فرزند ایشان پس از پیامبر(ص) مهمترین و شاخصترین تفاوت اعتقادی میان شیعیان و دیگر فرقههای مسلمان است. به باور همه شیعیان، امامت امام علی(ع) در امتداد نبوت پیامبر و شأنی انتصابی از جانب خداوند سبحان است و دلایل فراوانی از قرآن کریم، سنت پیامبر و استدلالهای عقلانی بر این باور مهم اقامه کردهاند. از این رو شهادت به ولایت امام و فرزندان پاک او مهمترین و برجستهترین شعار شیعیان در طول تاریخ بوده و هست. دقیقاً مشخص نیست که شهادت به ولایت امام از چه زمانی وارد اذان و اقامه شیعیان شده است، اما به جرأت میتوان گفت که این امر ریشهای دیرین در تاریخ تشیع دارد. فقیهان شیعه همواره تأکید داشته و دارند که ذکر شهادت ثالثه در اذان و اقامه از باب استحباب و بدون قصد جزئیت رواست؛ ولی مخالفان اصرار دارند که شیعیان را به این سبب اهل بدعت در دین معرفی کنند و تشیع را به ریشههای تاریخی عصر صفوی و امثال آن ارجاع دهند. در نوشتار حاضر به یکی از این دست شبهات اشاره کرده و پس از بررسی به نقد آن خواهیم پرداخت.
*چکیده شبهه
شهادت ثالثه، یعنی شهادت به ولایت امام علی(ع) در اذان شیعیان، از بدعتیهایی است که صفویان در اذان وارد کردند و علاوه بر اینکه هیچ مبنای دینی برای آن وجود ندارد، هیچگونه ریشه تاریخیای پیش از دولت صفویان ندارد؛ این امر خود نشانگر آن است که مذهب تشیع، مذهبی تاریخی است و ریشه دینی ندارد!
*چکیده نقد
شهادت بر ولایت امیر مؤمنان امام علی(ع) در اذان که در منابع فقهی به شهاده ثالثه معروف است، ریشه در دوران خود پیامبر و مسأله انتصاب امام علی(ع) به ولایت مسلمانان در روز غدیر خم دارد. شیعیان از آغاز، مسأله امامت را در امتداد آموزه نبوت و از اصول دین تلقی کردهاند و همواره به ولایت امام و فرزندانش از اهلبیت(ع) اقرار و اعتراف و به آن افتخار کردهاند؛ هر چند در مقاطع گوناگونی از تاریخ خونبار شیعه، به سبب چیرگی اوضاع سیاسی ظالمانه و شرایطی که تقیه را بر آنها لازم میکرد، آن را اظهار نمیکردند، اما در زمان حکومت آلبویه بر بخشهایی از قلمرو خلافت عباسی و تسلط آنان بر خلفای عباسی، شهادت ثالثه، به مثابه شعار شیعیان، علنی شد و شیعیان در اذان خود به ولایت امیرمؤمنان علی(ع) شهادت میدادند. اکثر قریب به اتفاق فقیهان شیعی، شهادت بر ولایت امام علی در اذان و اقامه را به شرط اینکه گوینده قصد جزئیت نکند، جایز دانستهاند. بنابراین مسأله شهادت ثالثه در اذان و اقامه شیعیان قرنها پیش از شکلگیری دولت صفویان وجود داشته و آنان پدیدآورنده آن نبودهاند!
*مقدمه
شهادت بر ولایت امام امیرالمؤمنین(ع) در اذان و اقامه از مسائل اختلافی تاریخی و فقهی میان علمای شیعه و سنی است. برخی اهلسنت میگویند شیعیان شهادت بر ولایت را جزء اذان و واجب میدانند، اما این مسأله بسیار بیپایه و فاقد مستندات تاریخی و فقهی است. اکثریت فقیهان شیعی معتقد به عدم جزئیت شهادت ثالثه در اذان و اقامهاند.(1)
برخی از مخالفان، این موضوع را از بدعتهای شیعیان معرفی کرده و با طرح آن به دنبال بیاعتبار کردن مذهب تشیعاند؛ در حالی که بدعت در جایی است که فردی در میان احکام، آموزهها و ارزشهای دین اسلام ـ که خداوند به وسیله پیامبر(ص) برای مسلمانان معین کرده است ـ تغییر یا تغییراتی پدید آورد؛ به گونهای که مستلزم کاستن از دین یا افزودن بر آن شود؛ یکی از نمونههای روشن از بدعت در دین که پس از رحلت پیامبر رخ داد، تحریم متعه نساء و متعه حج(2) از سوی عمر بن الخطاب است؛(3) حال آنکه این دو حکم در زمان پیامبر(ص) جزء مسلم احکام الهی و سنت نبوی به شمار میآمد.(4) همچنین برداشتن «حی علی خیر العمل» و جایگزین کردن جمله «الصلاة خیر من النوم» از دیگر بدعتهایی است که خلفا در دین وارد کردهاند.(5)
*شهادت ثالثه جزء اذان نیست!
فقیهان شیعی اتفاق نظر دارند که شهادت بر ولایت در اذان و اقامه واجب نیست؛ بلکه بر اساس عمومیت و اطلاق پارهای از ادلّه، اظهار آن را مستحب دانستهاند. شهادت بر ولایت امام علی(ع) با اینکه از فصول اذان و اقامه به شمار نمیرود، اما از آنجا که امامت، در امتداد نبوت است، شهادت بر ولایت، کاملکننده شهادت بر توحید و نبوت است و به صلوات در اذان میماند که استحباب آن پس از ذکر نام شریف پیامبر(ص) بر اساس ادله عام یا مطلق ثابت است؛ بنابراین اثبات آن برخاسته از دلیل خاص نیست؛ بلکه مبتنی بر دلایل عام، اظهار آن در اذان ایرادی ندارد!
*ریشههای تاریخی شهادت ثالثه
شهادت به ولایت امام علی(ع) در اذان و اقامه به صورت علنی و آشکار از زمان آلبویه قابل ردگیری است. در زمان حکومت آلبویه شیعه اقتدری نسبی یافت و از این رو برخی از شعارهای شیعه از جمله شهادت به ولایت، به عنوان شعاری آشکار، مطرح شد. اصرار آل بویه به اینجا منجر شد که شهادت ثالثه در اذان و اقامه رسمیت یافت. شیخ صدوق درباره این مسأله قائل به وجود نص خاص بود.(6)
از آن به بعد کسی نتوانست از انتشار آن جلوگیری کند، مگر مدتی در عهد سلجوقیان که گفتن آن به کلی منع شد.(7) پس از استیلای شاه اسماعیل صفوی در ایران و برپایی حکومت مقتدر صفوی، این شعار هماره با عشق به امیرمؤمنان آشکارتر گفته میشد.(8)از این رو این به روشنی معلوم است که صفویان شهادت ثالثه را در اذان وارد نکردند؛ بلکه بسیار پیش از آنها چنین امری اتفاق افتاده بود! یعنی از دوران آل بویه که هنوز عباسیان بر مسند قدرت بودند و شیعیان علمای بزرگی چون شیخ مفید و سید مرتضی و... را در میان خود داشتند، این رفتار وجود داشت.(9)
بر اساس دلایل گوناگون روایی از همان دوران حیات پیامبر، یعنی پس از واقعه غدیر خم، شهادت بر ولایت امام علی(ع) در میان شیعیان و دوستان واقعی آن حضرت امری رایج بود و امام صادق(ع) آن را مورد تأیید و تأکید قرار داد.(10)
*روش و دیدگاه فقهای شیعه
فقهای شیعه به اتفاق، گواهی بر ولایت را یکی از شعارهای مهم شیعه دانسته و در فتوی و عمل به جواز آن در اذان و اقامه، به نحوی که جزء واجب آن دو محسوب نشود، تصریح کردهاند؛ از این رو شهادت به ولایت یکی از عناصر مهم فرهنگی رایج میان شیعیان است و جایگاه مهمی در عقیده و عمل آنها دارد.
مرحوم صاحب جواهر(11) میگوید: شهادت بر ولایت در اذان مانعی ندارد؛ اما نه با این نیت که جزء اذان است؛ بلکه برای عمل به حدیث امام صادق(ع)که فرمود: «هرگاه یکی از شما گواهی بر توحید و نبوت داد، باید بگوید علیُّ امیرالمومنین ولیّ الله»! این اضافه ضرری به موالات و ترتیب میان فصول اذان نمیزند؛ بلکه مانند صلوات در اذان است.... و اگر اتفاق و قبول اصحاب بر عدم جزئیت آن در اذان نبود، ممکن بود ادعای جزئیت آن را بکنیم و این سخن به سبب این است که دلیل عام، صلاحیتی همانند حکم خاص را دارد.
محدث قمی میگوید: علامه حلی در منتهی آورده است که بنابر حدیث امام صادق(ع) که میفرماید: هرگاه یکی از شما گفت «لا اله الا الله محمد رسول الله» سپس بگوید «علی امیرالمومنین ولی الله»، استحباب گفتن آن به طور عموم معلوم میشود و اذان یکی از موارد مذکور است.»(12)
مراجع بزرگی چون ،کرکی، مقدس اردبیلی، بهایی، مجلسی و .... در عصر صفوی، نراقی، شیخ انصاری، کاشف الغطاء، سیدکاظم یزدی و ... در عهد قاجار و از فقیهان معاصر مرحوم امام خمینی، اراکی، گلپایگانی، خویی، سیستانی و همه مراجع کنونی در این مسأله اتفاق نظر دارند.(13)
*نتیجه سخن
شهادت بر ولایت امام امیرالمؤمنین(ع) در اذان و غیراذان، قرنها پیش از صفویان در میان شیعیان شایع بوده و شیعیان آن را هر چند مخفیانه، میگفته و هرگز آن را ترک نکردهاند. در زمان حکومت آل بویه به صورت رسمی و علنی در اذان هم وارد شد؛ اما سلجوقیان برای مدتی آن را ممنوع کردند. پس از سلجوقیان دگربار در عهد شاه اسماعیل در مأذنهها احیا شد. صاحب جواهر و دیگر فقیهان شیعی دلایل فقهی عام بر جواز ذکر شهادت ثالثه در اذان را برای حکم به استحباب کافی میدانند!
*پینوشتها:
1.رک رساله توضیح المسائل 12 مرجع، ج1، ص 125 و 519؛ العروة الوثقی (المحشی)، ج1، ص 273. توضیح المسائل 12 مرجع، ج1، ص 519؛ رساله صلاتیه، محمد تقی رازی نجفی اصفهانی، ص 197. توضیح المسائل 12 مرجع، ج1، ص 519. توضیح المسائل 12 مرجع، ج1، ص 519؛ العروة الوثقی (المحشی)، ج2، ص 412. توضیح المسائل 12 مرجع، ج1، ص 519. توضیح المسائل 12 مرجع، ج1، ص 519. توضیح المسائل 12 مرجع، ج1، ص 519. توضیح المسائل (وحید)، ص 185. أجوبة الاستفتاءات (فارسی)، ص 92. استفتاءات جدید (تبریزی)، ج 1، ص 70. ص 71.
2.البیان والتبیین جاحظ، ج2، ص223 و تفسیر قرطبی، ج2، ص307. «متعتان کانتا علی عهد رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ و أنا أنهی عنهما و أعاقب علیهما متعة الحج و متعه النساء؛ یعنی دو متعهای که در زمان رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ اجرا میشد، من از آنها نهی میکنم و عامل بر آن دو یعنی تمتع در حج و عقد انقطاعی را مجازات میکنم.
3.صحیح مسلم، ج1، و ابن ربیع، تیسیرالوصول، ج4، ص262 و ابن حجر، فتح الباری، ج9، ص141.
4.صحیح مسلم، ج1، ص474 و قرطبی، ج2، ص365
5.رک علامه شرف الدین الاجتهاد والنص
6. شیخ صدوق من لایحضر؛ج1 ص290
7.احسن التواریخ روملو ،ج12،ص61
8. همان
9.رک : تاریخ آل بویه
10.رک. طیرسی، احتجاج، ج1ص158و کلینی،کافی ج1 ص186 و ج3 ص122 و میرزای قمی، غنایم الایام ج2ص422؛ محقق حلی، شرایع الاسلام، ج.ص59 و شهیداول، ذکری، ص 170و رک. علی اصغر فقیهی، آل بویه ص 245.
11.محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج9، ص87.
12.شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج1، ص16. طیرسی،احتجاج،ج1ص158وکلینی،کافی ج1ص186وج3ص122ومیرزای قمی غنایم الایام ج2ص422ومحقق حلی،شرایع الاسلام،ج.ص59وشهیداول،ذکری،ص170.
13.رک.کتابهای فقهی ورساله های عملیه این حضرات .
منبع:فارس
211008