درس هایی که باید از حضرت مسلم بگیریم
پيش از حادثه كربلا ، مسلم در ركاب امير المومنين رشادتهاي زيادي از خود نشان داد از جمله در جنگ صفين و حكومت امير المومنين يكي از نقش آفرينان معركه نبرد بود و جناح راست سپاه امير المومنين در دست او بوده است [۲] و اينها همه نشان از شجاعت و مديريت بالاي اوست
عقیق: مسلم بن عقيل از تبار پاك بنيهاشم و نواده حضرت ابوطالب عموي پيامبر(ص) است، ابو طالبي كه تا آخرين ساعات حيات خود دست از حمايت پيامبر برنداشت و دعوت پيامبر را اجابت كرد، مسلم از چنين نسلي است او از خانداني پاك، شجاع و با فضيلت برخاست و زير نظر عموي گرامياش، علي عليهالسلام، و پسر عموهاي خود امام حسن عليهالسلام و امام حسين عليهالسلام پرورش يافت و از علم، تقوي و ديگر فضائل آن بزرگواران بهرهمند گرديد. [۱] و افتخار دامادي امير المومنين(ع) را داشت و سالها در كنار امام حسن و امام حسين عليهما السلام به ايشان اقتدا كرده بود با اينكه در آن زمان بسياري از افراد اين بصيرت را نداشتند.نقش آفرينيهاي مسلمپيش از حادثه كربلا ، مسلم در ركاب امير المومنين رشادتهاي زيادي از خود نشان داد از جمله در جنگ صفين و حكومت امير المومنين يكي از نقش آفرينان معركه نبرد بود و جناح راست سپاه امير المومنين در دست او بوده است [۲] و اينها همه نشان از شجاعت و مديريت بالاي اوستنائب خاص امام معصوماگر بخواهيم شخصيت مسلم بن عقيل را واكاوي كنيم، بايد او را در رديف شخصيتهاي ديني بزرگ اسلام و بالاتر از آنها محسوب كرد، چرا كه مسلم بن عقيل نماينده خاص امام معصوم بودهاند، هم در زمان امير المومنين مورد توجه خاص حضرت بود و هم در دوران امام حسن مجتبي يار و كمك كار ايشان بودند و از ياران با وفا و بر جسته آن حضرت به شمار ميرفتند. [۳] و پس از شهادت امام حسن عليهالسلام همراه امام حسين عليهالسلام رهسپار مكه شد. [۴] و به عنوان نائب خاص و وكيل امام به كوفه اعزام شد و امام اين اعتماد خاص را به ايشان داشت كه او را به عنوان سفير و كارشناس امور سياسي و نظامي به كوفه فرستادند.علت انتخاب مسلم بن عقيل به عنوان سفير خاصامانت داري و تعهد مسلم و سابقه درخشان و بصيرت بالاي او در تبعيت از ولايت و جامعيت علمي و عملي ، همه و همه سبب شد كه امام (ع) او را به عنوان نماينده خود برگزيد و در معرّفي او به مردم كوفه نوشت:وَ انّي باعِثٌ اليكُم بِاخي وَ ابْنِ عَمّي وَ ثِقَتي مِنْ اهْلي «مُسْلِمِ بن عَقيل» لِيُعْلِمَ لي كُنْهَ امْرِكُمْ وَ يَكْتُبَ الَيَّ به ما يَتَبَيَّنَ لَهُ مِنْ اجْتماعِكُمْ. [۵]و همانا من برادرم و پسر عمويم و شخص مورد اعتماد اصحابم، يعني مسلم بن عقيل را به سوي شما (مردم كوفه) ميفرستم تا حقيقت امر شما را به من اعلام كند و آنچه از اجتماع شما براي او روشن ميشود به من بنويسد.مردم كوفه نيز به جلالت قدر نماينده امام (ع) واقف بودند، لذا قبل از آمدن «عبيدالله بن زياد» به كوفه به خوبي از او استقبال كردند و در مورد جايگاه مسلم نزد امام حسين (ع)، همين بس كه وقتي خبر شهادت او به حضرت (ع) رسيد فرمود: «لا خَيْرَ فِي الْحَياهِ بَعْدَكُمْ» [۶] بعد از شما خيري در زندگي نيست.جايگاه بلند علمي مسلم بن عقيلاز ديگر جنبههاي شخصيتي مسلم بن عقيل، جايگاه بالاي علمي ايشان ميباشد هر چند گزارشات كمي در اين زمينه بدست ما رسيده است، ولي مواردي را مشاهده ميكنيم كه اين جايگاه را نشان ميدهد از باب نمونه رجال نويسان اهل سنت، مسلم بن عقيل را محدّثي تابعي شمرده و گفتهاند كه صفوان بن موهب از او حديث نقل كرده است [۷]. وي فقيه و دانشمند بود [۸] و همان جايگاه نيابت خاصهاي كه نواب اربعه نسبت به امام زمان عليهالسلام داشتند مسلم بن عقيل همان جايگاه را نسبت به امام حسين عليهالسلام داشتند، به علاوه سجايا و شاخصهاي ديگري كه تنها در وجود ايشان بود.عامل به سيره نبوي در سختترين شرايطدر جريان پيشنهاد ترور عبيد الله ابن زياد در منزل هاني بن عروه با وجود مهيا بودن همه شرايط براي از بين بردن ابن زياد، مسلم بن عقيل از اين كار امتناع نمود ، زماني كه علت را جويا شدند فرمود : سخن پيامبر صلي الله عليه و آله را به ياد آوردم كه فرمود: «مؤمن غافلگيرانه نميكُشد و اين عمل خود را مستند كرد به سيره نبوي و اين نشان از آگاهي و دانش او نسبت به سيره نبوي و پايبندي و تقواي بالاي او در التزام به اصول ميباشد. [۹]پيشتاز حماسه عاشوراءدر حادثه عاشورا مسلم، پيشتاز حماسه عاشورا بود و حضور او در كوفه موجب آشكار شدن تزوير و رياكاري امويان شد و غربت او در كوفه ياد آور غربت و مظلوميت خاندان پيامبر در كربلا است.شجاعت مسلم مسلم را شجاعترين فرزند عقيل خواندهاند [۱۰] ؛ بعد از استقرار مسلم در خانه طوعه، بلال فرزند وي كه براي ميگساري با دوستان خود بيرون رفته بود، به خانه بازگشت و از حضور مسلم در خانه مطلع شد. علي رغم تأكيد مادر، موضوع را كتمان نكرد و نزد عبدالرحمن بن اشعث رفت و داستان را با او در ميان گذاشت و ابن زياد نيز از موضوع با خبر شد و در پي آن شصت يا هفتاد و به قولي سيصد تن از سربازان ويژه خود را همراه محمد بن اشعث رهسپار محل اختفاي مسلم كرد. [۱۱]جنگ سختي در گرفت و شماري از سربازان ابن زياد كشته شدند. وقتي خبر به ابن زياد رسيد، به ابن اشعث پيغام داد كه من تو را براي دستگيري يك نفر فرستادهام، در حالي كه ضربه سختي بر سپاهم وارد شده است. ابن اشعث پاسخ داد: آيا ميداني ما را براي دستگيري شيري دلاور و شمشيري بران كه در دست مردي شجاع و با اراده قرار دارد فرستادهاي؟ او از خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله است. ابن زياد پيغام فرستاد كه به او امان دهيد زيرا جز اين راهي براي دستگيري او نخواهيد يافت.[۱۲] مسلم گفت: نيازي به امان مكر پيشگان نيست . اينها همه برخاسته از ايمان بالاي او و اعتقاد او به ولايت بود .بصيرتبسياري از بنيهاشم با امام به كربلا نيامدند ، البته امام تكليف نكرده بودند، ولي او خود همراه امام آمد و اين مسئله ناشي از بصيرت بالاي مسلم است.مهمترين پيامهايي كه ميتوان از سيره مسلم بن عقيل گرفتبا همه مدارج علمي و تقوايي او مهمتر از همه بصيرت او و ايثار و پيش قدم شدن براي قيام امام حسين عليهالسلام است و حضور او در كوفه بعدها تاثير مهمي داشت ، فعاليتهاي مسلم در كوفه بعدها موجب قيامهايي در جامعه مسلمين از قبيل قيام توابين و غير آن و تبعيت مطلق او از امام عصرش شد.شجاعت در راه حق از ديگر مطالبي است كه در سيره مسلم قابل مشاهده است از ديگر ويژگيهاي مسلم بن عقيل تبعيت او از سنت نبوي است و اين در زماني واقع شد كه امويان اسلام را به گوشهاي گذاشته و اكثر مردم درانحراف بودند و جرياني در جامعه به وجود آمده بود كه مردم را از سيره نبوي دور ميكرد و اگر قيام امام و اخلاص افرادي مثل مسلم نبود فضاي الان جامعه ما تيره و تار و خط واقعي اسلام گم ميشدو اگر اين الگوها نبودند ارزشهاي دين از بين ميرفتند و مسلم بن عقيل و امثال وي الگو و اسوه جامعه هستند و اگر مسلم و مانند او نبودند نه از علمي خبري بود و نه از فرهنگ واقعي اسلام اثري مانده بود و اساس مكتب اسلام مديون اين خونها و بصيرتهاست و فرهنگ مقاومت با توجه به اين اسوهها و الگوها باقي ماند تا اينكه به دوران طلايي انقلاب اسلامي رسيد.پی نوشت ها:[۱] – الشهيد مسلم بن عقيل، ص ۸۱ و ۸۳[۲] – مناقب آل ابيطالب، ج ۳، ص ۱۹۷[۳] – رجال الطوسي، ص ۷۰[۴] – الامامه و السياسه، ج ۲، ص ۲۳۰[۵] – اخبار الطوال، دينوري، ص ۲۳۰[۶] – مروج الذّهب، ج ۳، ص ۷۲[۷] – الثقات، ج ۵، ص ۳۹۱؛ الاعلام، ج ۷، ص ۲۲۲[۸] – الشهيد مسلم بن عقيل، ص ۱۰۹[۹] – التاريخ الكبير، ج ۴، ص ۲۶۶.[۱۰] – . المعارف ج ۷، ص ۲۰۴[۱۱] – الكامل فى التاريخ، ج ۴، ص ۳۲[۱۲] – الفتوح، ج ۵، ص ۹۲منبع:حج211008