نمونه هایی از ناسپاسی انسان در قرآن
یکی از ویژگی های انسان ناسپاسی نسبت به خداوند متعال می باشد چنانکه بارها خداوند از ناسپاسی انسان گله کرده است که در هنگام اضطراری و سختی خدا را می خواند، ولی پس از حل مشکل از خدا غافل می شود و او را فراموش می کند.
عقیق: خداوند متعال در آیه 12 سوره یونس می فرماید: وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَّسَّهُ؛ و هنگامی که ضرری به انسان برسد ما را به دعا می خواند در حالی که به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده است. ولی چون ضرر را از او برطرف ساختیم چنان به راه خود می رود که گویی هرگز ما را برای گرفتاری که به وی رسیده بود نخوانده است.این آیه دربردارنده نکاتی مهم است:1- حوادث تلخ گاهی عامل بیداری وجدان و فطرت خداجوی انسان است.2- آنان که دعا نیایش موسمی دارند کارشان بی ارزش است.3- دعا در هر حال جایز است، خوابیده، نشسته، یا ایستاده.4- انسان ناسپاس است.5- آنان که خدا را فراموش کنند، زندگی مادی در نظرشان زیبا جلوه می کند.6- فراموش کردن الطاف الهی یک نوع اسراف است.نمونه هایی از ناسپاسی انسان در قرآن1- قرآن در آیه 53 و 54 سوره مبارکه نحل می فرماید: هرگاه نگرانی و بلا به شما رسد تنها به سوی او ناله می کنید. اما همینکه نگرانی و محنت را از شما برطرف کرد ناگهان گروهی از شما نسبت به پروردگارشان شرک می ورزند (و عوامل دیگری را در دفع بلا موثر می داند).2- در آیه 67 سوره مبارکه اسرا می فرماید: هرگاه وسط دریا با خطری مواجه شدید جز او هرچه را در خیال خود می خواندید محو شود. ولی همینکه او شما را به خشکی رساند روی گردان شده و کفران نعمت می کنید.3- در آیه 33 سوره روم می فرماید: هنگامی که ضرر و ناراحتی به مردم برسد پروردگار خود را می خوانند و به سوی او باز می گردند. اما هنگامی که رحمتی از خودش به آنان بچشاندگروهی از آنان نسبت به پروردگارش مشرک می شوند.4- در آیه 8 سوره مبارکه زمر آمده است: هنگامی که انسان را زیانی رسد پروردگار خود را می خواند و به سوی او باز می گردد. اما هنگامی که نعمتی از خود به او عطاء کند آنچه را به خاطر آن قبلاً خدا را می خواند به فراموشی می سپرد و برای خداوند شبیه هایی قرار می دهند.در آیه 49 سوره مبارکه زمر می خوانیم: هنگامی که انسان را زیانی رسد ما را (برای حل مشکلش) می خواند. سپس هنگامی که به او نعمتی دهیم می گویید: این نعمت را به خاطر کاردانی خودم به دست آوردم بلکه این وسیله آزمایش آنهاست ولی اکثرشان نمی دانند.نکاتی که از آیات استفاده می شود:1- منظور از انسان در این آیات انسان های تربیت نایافته اند.2- از این آیات رابطه بین توحید فطری و حوادث سخت زندگی معلوم می شود.3- انسان در حالات سخت که تمام پرده های غرور و غفلت کنار می رود هرچه غیر خداست رها کرده به سوی او باز گردد.4- انسان ها می توانند از حوادث سخت و بیدار فطرت بهره ببرند و برای همیشه موحد باشند.5- بعضی افراد با مختصر مشکل به سوی خدا می روند اما با مختصر نعمتی به طور کلی تغییر مسیر می دهند و غافل می شوند و همه چیز را به دست فراموشی می سپارند.6- با رو آوردن سختی ها و به دنبال آن رسیدن و نعمت های بزرگ آزمایش و امتحان الهی است تا انسان ها آنچه را در درون دارند آشکار کنند.7- با آنکه مردم کفران نعمت می کنند اما باز هم خداوند نعمت های خود را باز نمی دارد.پی نوشت:حجت الاسلام و المسلمین حسن بابایی حسکویی؛ استاد حوزه و دانشگاهمنبع:قدس211008