کد خبر : ۵۷۴۹۷
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۳۹۴ - ۰۷:۱۶
حجت الاسلام کاشانی؛

عواملی که بیشترین ضربه را به امیرالمؤمنین زندند

عقیق:حکومت تقریباً پنج‌ سالۀ حضرت امیر(ع)، نمونه‌ای ماندگار از نظام سیاسی اسلام و شیوۀ زمامداری مبتنی بر دین و عدالت و آزادی را به بشریت ارائه داد که می‌توان با بازکاوی گوشه‌هایی از آن، رهیافت‌هایی مطلوب را برای مدیریت جامعه در دنیای کنونی به دست آورد و به کار بست. حکومت علوی بر مبانی و شاخصه‌های مهمی استوار بود که برغم چالش‌های بسیار فراروی آن، هدف‌ها و مسئولیت‌های سترگی را نیز در آرمان خود داشت. حکومت امیرالمومنین علی(ع) یکی از نقاط عطف و تاثیرگذار تاریخ است. نوع مواجه حضرت با فتنه‌ها و معضلاتی که حکومت با آن مواجه میشد – چه پیش از رسیدن به خلافت و چه حین آن – همواره برای اهل تفکر و تحقیق محل بحث بوده است؛ چهار سال و ۹ ماهی که می‌تواند برای هر حکومت عدالتخواهی سرمشق باشد.

ماه مبارک رمضان فرصت مغتنمی دست داد تا از منبر استاد ارجمند حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی، استاد حوزه و دانشگاه پیرامون گوشه‌هایی از شیوه حکومت داری حضرت و مظلومیتی که بر ایشان گذشت، بهره‌مند شویم.

آنچه مطالعه می‌کنید، بخش‌های مهم یک دهه سخنرانی* ایشان در هیأت عبدالله حسن(ع) در ماه مبارک رمضان ۱۳۹۴ است:

** با کلیک بر روی هر جلسه، می‌توانید فایل صوتی مربوط به همان جلسه را دانلود کنید.

جلسه اول:

آیا می‌شود ما رزمنده امیرالمومنین(ع) باشیم؟

*برای عبرت گرفتن از تاریخ سراغ اتفاقات عجیب می‌رویم. برای نمونه که می‌گویند ابن ملجم از اولیا امیرالمومنین بود.

* خبر واحد یعنی در یک کتاب نوشته شده است. خبر متواتر خبری است که چندین صحابه از رسول خدا نقل کرده اند. افراد با تفکرشان تاریخ را نقل می کنند. خیلی باید مواظب بود برای کشف تاریخ. هر مسئله تاریخی احتمال زیاد ضد و نقیض دارد.

* در تاریخ وقتی شیعه مخالف داشته پس مخالفانشان براساس میلشان تاریخ نقل میکردند. بهترین روایت آن است که ۲ طرف دعوا قبول داشته باشند.

* داعش خودش را یک مشت وحشی معرفی نمیکند، بلکه میگویند ما میخواهیم جامعه را برای حضور منجی عادل که "قریشی الحسینی” نام دارد، محیا کنیم.

* برای بررسی تاریخ اولین مسیر اینست که ما چیزی را بیان کنیم که همه قبول دارند راه دوم این است هرچه بیان می کنیم ضد هاشان را جواب بدهیم. اگر این مسیر ها را نرویم به تحلیل درستی از تاریخ نمی رسیم و نتیجه اش این است که یک اتفاقات و شخصیت های کاریکاتوری خارج می شود.

* امیرالمونین به ما یک وعده عجیب داده است که هم شیعه و سنی این مطلب را گفته‌اند. در جنگ جمل یکی از یاران به ایشان گفت یا امیرالمؤمنین برادرم دوست داشت «کان شاهدا علیکم» در کنار شما شمشیر می‌زد، حضرت پس از آن فرمود: «اهوا اخیک معنا» برادرت دلش با ما بود؟ صحابه گفت: "نعم یا امیر”، پس از آن امام(ع) بیان داشتند: "برادرت امروز با علی در جمل شمشیر زد و بلافاصله پس از آن نیز فرمودند که امروز افرادی با علی در جمل شمشیر زدند که هنوز به دنیا نیامده اند”.

* بنابر اینست که امام در بستر جامعه حکومت کند. اگر امام زمان(عج) نمی‌آیند یکی از دلایلش نبود سرباز و یار است. که این تعداد محدود در تعداد نیست و ۳۱۳ نفر چرتکه نندازید.

جلسه دوم:

رفتار خطرناک تشیع انگلیسی در بیان تاریخ

* هدف این جلسات اینست که اگر کسی مطلبی از تاریخ را بیان کرد و نگفت همه مذاهب اسلامی آن را قبول دارند، بفهیم نقلش بدون اشتباه نیست. برای مثال میگویند پیامبر(ص) میگویند؛ همه درهای باز شونده به مسجد را ببندید جز باب علی و همه پنجره‌های بازشونده به مسجد را ببندید جز پنجره ابوبکر! اگر اولی را می پذیرم و دومی را رد می‌کنیم، باید حتما دلیل داشته باشیم.

* اگر کسی گفت اتفاقی افتاده و نظرات مخالف را بیان نکرد و استدلالی برای رد آنها نیاورد، معلوم است بحثش خطرناک است. همان کاری که مسیر تشیع انگلیسی است. تشیع انگلیسی یک روایت ضعیف السند را استناد میکند که امیرالمومنین(ع) دستور به سب آن دو نفر داد.

* آیا اهل بیت و امام صادق (ع) دستور دادند به خلفا فحش بدهند و خود امام صادق (علیه السلام) وارد مجلس منصور دوانقی میشود و خطابش امیرالمومنین است؟ قطعا ایشان منصور را قبول ندارند اما اگر امام صادق(ع) غیر آن می‌گفت کشته میشد؛ یا امام هادی(ع) را به مجلس شراب بردند و امام فرمود یا امیرالمومنین عفو کن. اینها شرایط خاصی است که ائمه لحاظ میکنند.

* جریان شیعه انگلیسی دائما فحاشی میکند و میگوید اینجا خصوصی است و آنجا خصوصی است اما می بینیم همین حرفها دائما پخش میشود. اکثریت قریب به اتفاق ائمه به عیادت مخالفانشان می رفتند و در تشییع جنازه آنها شرکت میکردند. ائمه توصیه میکردند در صف اول نماز آنها شرکت کنید؛ یعنی نگذارید در جامعه انشقاق ایجاد شود همین که از لحاظ فکری تفاوت داریم، کافی است.

*کاری که تشیع انگلیسی میکند این است که یک چیز را میگوید و ۱۰۰ چیز را نمیگوید. در زمان امیرالمومنین(ع) ۶۶هزار نفر از کوفه آمدند و در جنگ صفین شرکت کردند، درحالیکه می‌گوید فقط ۵۰ نفر شیعه بودند.

* از امیرالمومنین (ع) شمشیر زدن و گردن زدنشان هست و روایت شده است، اما همین امیرالمومنین (ع) را آوردند در مسجد مورد اهانت قرار دادند آیا حضرت آنها را گردن زد؟

*بدبختی امروز ما اینست که حال نداریم دنبال سند بگردیم. هر روز هم که تاریخ و روایت می‌آید. انتخاب تکی کافی نیست باید دلایل رد سایر روایات را هم دانست.

 

تقدس زدایی از ولی خدا قبل از حکومت علوی

*زمانی که امیرالمومنین (ع) به حکومت رسید، در شرایط عجیبی بودند چون چهره اهل بیت را خیلی مخدوش کرده بودند و در واقع رسول خدا و سیره اش در جامعه از بین رفته بود. یک زمانی در جامعه اسلامی کار را به جایی کشاندند که یک نفر در جامعه اسلامی اگر میخواست بگوید با تقواست می‌گفتند از پیامبر حدیث و روایت نقل نمی‌کند.

*جریان استکبار دنبال تقدس زدایی است؛ چون تقدس برد و پیروزی دارد. به همین دلیل پس از پیامبر (ص) آنها که ناحق به جای پیامبر تکیه زده بودند، دنبال تقدس زدایی از ایشان رفتند تا کسانی که به منبر رسول خدا تکیه میزنند را همتراز با ایشان نشان دهند.

*جریانی که امروز دنبال شورایی کردن ولایت فقیه است دنبال همین تقدس زدایی است. مثلا اگر در زمان مرحوم میرزای شیرازی در ماجرای تحریم تنباکو اینگونه بود که دستورهای شورای رهبری با بخشنامه بیرون می آمد چقدر اثر گذار بود؟ آیا با بخشنامه می‌شود کاری را در جامعه پیش برد؟

میرالمومنین (ع) در شرایطی به حکومت رسید که عمده مردم پیامبر (ص) را معصوم نمی‌دانستند. وقتی امیرالمومنین به حکومت رسید یک سری عادات به وجود آمده بود که حاکم تقدس شخصی ندارد و این صندلی حکومت است که به شخص حاکم قداست می دهد.

* زمانی که حضرت به حکومت میرسد، شخصی مانند "ابن عباس” که از نزدیکان ایشان هم بوده است، ۶بار به ایشان تذکر میدهد که معاویه را عزل نکن! خب این چه معنایی دارد که یار نزدیک حضرت، پسر عموی امیرالمومنین هم هست ۶ بار این حرف را می زند؟ آیا قصد مشورت دادن بود؟ خیر! این نشان میدهد حتی ابن عباس هم عصمت قائل نبود برای امیرالمومنین.

* کاری که خلفا کردند فقط این نبود که خلیفه بعد از پیامبر (ص) را برکنار کنند و کسی دیگر به جای امیرالمومنین بنشانند، بلکه یک تفکر آوردند. آن تفکر را امروز هم بعضی ها قائلند. برای اینکه پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) راحت حرف نزنند، دائم آرا اضافه می کردند.

*در روایات ما مفصل آمده و در روایات اهل سنت با تغییر آمده است که اسلام بر ۵ چیز بنا شده است: نماز و روزه که فقهی است، حج و زکات که عمل است و ولایت. ولایت در اینجا برای سنخیت داشتن با ۴ تای قبلی باید عمل باشد که آن عمل ولایت مداری است.

*علت توقف دستوری برای نقل حدیث از پیامبر هم قبل از حکومت حضرت علی (ع) برای همین بود، تا مردم ندانند پیامبر در خصوص موضوعات مختلف نظرشان چه بود و اساس این قضیه برای آن بود که می خواستتند از فرمان حاکم بر حق اسلامی پیروی نکنند.

* اگر ببینید انحراف واضحی پدید می آید و جامعه ساکت است، حکمیت اتفاق می افتد و این حکمیت نتیجه اش مصالحه شدن سر حق است و خطوط قرمز حق پایمال می شود و نتیجه اش قتل ولی است. متاسفانه نگاه کنید که در اکثر جنگ ها ابن عباس، امیرالمومنین(ع) را نقد میکرد.

جلسه سوم:

نظر حضرت علی(ع) درباره تعهد و تخصص مسئولان

دو جای نهج البلاغه اشاره ای است که غیر شیعه به ما اشکال می کنند و می گویند امیرالمومنین(ع) خودش را امام نمیدانست. در خطبه میگوید اصرار کردند تا حضرت حکومت را پذیرفت. اگر حکومت حق الهی حضرت بود، امیرالمومنین اولین کسی است که حق را اجرا میکند. یا در جای دیگر امیرالمومنین(ع) میفرمایند : أنَا لَکُم وَزیراً خَیرٌ لَکُم مِنّی أمیراً یعنی اگر مشاور باشم بهتر است تا امیر باشم. خب این یعنی امیرالمومنین(ع) میدانست خلافت حقش نیست؟! پاسخ اینگونه است که امیرالمومنین را به عنوان امیر و امام مفترض الطاعه نپذیرفتند؛ حتی به عنوان افضل صحابه هم نپذیرفتند.

* وقتی با حضرت علی(ع) بیعت میکردند، می گفتند: "بایعتک علی کتاب الله و سنه الرسول و سیره الشیخین!” که حضرت علی(ع) با اینگونه بیعت مخالفت میکردند و استدلالشان این بود که اگر سیره شیخین براساس کتاب و سنت پیامبر است پس چرا تکرار میکنید اگر نیست و چیزی جدید است که من اصلا قبول ندارم.

* آنقدر خطوط قرمز برای حضرت مهم است که حاضرند ۱۳ سال عثمان حکومت کند اما طریقت ۲ نفر قبلی را تایید نکنند.

* یکی از نکاتی که برای امروز ما مهم است این است که آیا تخصص یا تعهد؟ متخصص بهتر است یا متعهد؟ سیره خلیفه دوم تخصص بود. به خلیفه دوم میگفتند چرا منافقین را سر کار می آوری؟ منافق تا وقتی منافق است که لو نرفته باشد! برای مثال مغیره که والی و کاردار بود زمان خلیفه دوم یکی از تخصص هایش این بود که به ناموس مسلمین تجاوز میکرد و تسبیح می انداخت! عدد ۲۵ ۳۰ ۳۵ ۵۵ ۸۰ هم برایش ذکر شده است. به خلیفه وقتی اعتراض می شد که خود مغیره می گوید ۸۰ نفر آدم جدید از ناموس مسلمین را مورد تجاوز قرار داده ام؛ خلیفه دوم می گفت: من از قوتشان استفاده می کنم و گناه کاریش پای خودش! زمان عثمان هم اینگونه بود.

برخی می‌گفتند امیرالمومنین سواد سیاسی ندارد

* حضرت که به حکومت رسید می گفتند، شما تازه کار هستی و اینها ۲۵ سال حکومت کردند، پس رعایت کن در عزل و نصب! مردم عادت کرده بودند شرابخوار و زناکار حاکم شود! امیرالمومنین(ع) که به حکومت رسید اعتقاد داشتند اگر تعهد نباشد حرام است کسی کاری را در حکومت برعهده بگیرید و ایشان بین متعهدین خیرالموجودین را انتخاب میکنند.

* وقتی حضرت به حکومت رسید و عزل و نصب ها را انجام داد بعضی ها می گفتند که امیرالمومنین (ع) سواد سیاسی ندارد چون مثلا با معاویه کنار نمی آید.

* بعد از عزل و نصبها عده ای که سرشان بی کلاه ماند، آمدند پیش امیرالمومنین! چه کسی آمد؟ زیبر پسر عمه حضرت! زبیر کسی است که در جایی از تاریخ آمده فاطمه صدیقه (س) در هنگام وصیت فرمودند: علی جان وصیت سختی دارم اگر نمی توانی بگویم زبیر انجام بدهد!

* چه اتفاقی می افتد که زبیر با طلحه می آید؟ طلحه از نزدیکان خلیفه اول است که حتی نظر این ۲ در ماجرای شورای ۶ نفره هم متفاوت بود. طلحه سابقه درخشانی نداشت و حتی توهین خیلی زشتی به پیامبر کرده بود که آیه ۵۳ سوره احزاب نازل شد.

* عایشه سردمدار حرمت شکنی پیامبر پس از فوت ایشان بود و علت اصلی برای اینکه عایشه را در جنگ جمل آوردند برای این بود که عایشه اسیر شود و به کنیزی گرفته شود و به پیامبر توهین شود.

* در ماجرای احد که همه فرار کردند و حتی طلحه! زبیر ایستاد و حضرت بعد از مرگ زبیر با اشاره به شمشیر زبیر گفت، چقدر این شمشیر اندوه‌ها را از چهره رسول خدا زدود. حتی برای زبیر تعبیری داریم که زبیر از ما اهل بیت است.

زبیر؛ بزرگترین ریزش تاریخ اسلام

* یکی از چیزهایی زبیر را بیچاره کرد، حرام خواری بود. زبیر ۱۰۰۰ تا کنیز و غلام داشت که با یک حساب سر انگشتی به پول امروز ۹۰۰ میلیون تومان در سال فقط خرج خورد و خوراک این کنیر و غلام ها بود.

* زبیر زمان پیامبر با ایشان بود و داماد خلیفه اول! و با ابوبکر بیعت نکرد و تحصن کرده بود در خانه حضرت علی و حتی در زمان خلیفه اول و دوم به حکومت جایی نرسید.

* زمان خلیفه سوم یک اتفاقی افتاد! سبک زندگی مردم عوض شد. ریخت و پاش شد و براساس خوش آمد خلیفه پول بیت المال تقسیم میشد. کسانی که در زمان خلیفه سوم پولهای هنگفت گرفتند باعث شدند تا سبک زندگی عوض شود و آنها با این پول هنگفت مانور می دادند. به طور مثال مرکبشان تا دیروز خر و الاغ بود در زمان عثمان شتر سرخ موی برای حمل و نقل استفاده میکردند که ارزش ۵۰۰ شتر معمولی را داشت.

* عایشه وقتی در کوچه ها رفت و آمد می کردد ۳۰۰ تا غلام می ایستادند و دورباش و هوش باش می‌گفتند و جالب آنکه عایشه تاج ملکه ایران را به سر می گذاشت که از غنائم جنگ خلیفه دوم بود با ایرانی ها بود! حالا این شخص همسر آن پیامبری است که به عنوان کسی که حاکمیت مسلمین را برعهده دارد وارد خانه نمیشود اگر پرده رنگی نصب شده باشد! چرا؟ چون مسلمین وضعیت مالی شان خوب نیست.

* بخاری می نویسد که عثمان ۵۷ میلیون درهم به زبیر هدیه کرد! در واقع عثمان دشمنی با حضرت علی(علیه السلام)  را به زبیر فروخت.


جلسه چهارم:

چرا جنگ جمل از بصره شروع شد؟

* چندان از حکومت امیرالمومنین (ع) نگذشته بود که بلوای جمل اتفاق افتاد.

* هرکسی که امیرالمومنین (ع) هم منصوب کردند حتما بعدا آدم خوبی از آب درنیامد اما عمده آنها که والی حکومت علوی بودند، آنهایی بودند که دنبال پست و مقام نبودند. یعنی هر کسی والی حکومت علوی است لزوما خوب نیست.

* زیاد بن ابیه را آنقدر ابن عباس اصرار کرد تا والی فارس شد. در واقع زیاد زیر دست ابن عباس است و همین آدم بعد از امیرالمومنین(ع) چون اسرار شیعیان را میدانست و یار معاویه شد، خیلی از شیعیان را شهید کرد.

* طلحه و زبیر سر مسائل مالی ائتلاف کردند. یکی از نکاتی که در جامعه خطر نفاق علیه حق را نشان میدهد اینکه دو آدم از دو گروه مختلف سیاسی و عقیدتی با هم ائتلاف کنند. زبیر فامیل امیرالمومنین (ع) بود و طلحه فامیل خلیفه اول! زبیر شیعه بود و طلحه از طرفداران سرسخت شیخین. هر دوی اینها رشوه های زیادی گرفتند تا در برابر حق کشی ها و ناحق شدنها در زمان عثمان سکوت کنند.

* در جریان جمل باید محلی را برای کودتا انتخاب می کردند. مکه جای خوبی نبود؛ اولا نزدیک مدینه بود دوما امیرالمومنین(ع) قریشی بود؛ و با این که قریش بعدا از حضرت حمایت نکرد اما برای قریش افت داشت که در خانه شان علیه شان کودتا شود، سوما مکه جای مقدسی بود و هیچ کس دوست نداشت در آن جا خونریزی شود. عبدالله بن زبیر که در مکه حکومت تشکیل داد و ۲ بار منجنیق خورد به خانه کعبه به خاطر جنگ با یزید سال ها شعرا علیه عبدالله بن زبیر شعر گفتند. در مدینه نمی توانستند. کوفه جای خوبی نبود چون چند نفر بودند که در کوفه اجازه نمی دادند و این نقش خواص بود. یکی مثل حجر بن عدی یکی از این خواص بود که اجازه فتنه گری نمی داد.

* آن کسانی که با سیره علوی دم خورند می دانند غرور حضرت دو بار شکسته شد. یکی کوچه بنی هاشم و یکی مردم کوفه. ۳ سال بعد از جنگ جمل سپاه عظیم حضرت خالی شد و مردم کوفه کم آوردند. یک زمانی رسید که به ناموس مسلمین تجاوز می شد و حضرت گریه و زاری و ابراز غم می کردند و طلب یاری برای مقابله با معاویه اما مردم کوفه بریده بودند و به کمک حضرت نمی آمدند.

* گاهی پیش می آید دست حضرت بسته بود لذا برای اینکه اصل نظام اسلامی ور می افتاد، ایشان سکوت میکند. استقلال جامعه در خطر است و امپراطوری بیزانس می آید دنبال براندازی حکومت اسلامی، لذا حضرت در مقابل کشیدن خلخال از زن پای یهودی تنها ناله و گریه و زاری میکنند، چون مردم بریده اند.

* سیر اینست که اگر استقامت نکنیم در راه اصول خدا و اسلام و دائما بگوییم به من چه؟ دشمن یکپارچه و مستحکم است و بلایی سرمان می آید که فکرش را نمی کنیم. الان اصل قضیه داعش و مواجهه اصلی اش خودشان می گویند با یهودیان به ظاهر مسلمان است که به آنها می گویند روافض صفوی و منظورشان شیعیان ایران است.

* حضرت علی (ع) عثمان بن حنیف را به بصره می فرستند و طغیانگران به سمت بصره می آیند اما چون طرفداران زبیر و طلحه زیاد بودند، عثمان بن حنیف در بصره شکست می خورد. ۲ طایفه حامی امیرالمومنین بنی عبدالقیس و ربیعه ای های یمنی ها بودند که در این جنگ، هر دو در این جنگ ابتدایی شکست می خورند. ریش های عثمان بن حنیف را می کنند و بعضی نقل ها می گویند عثمان بن حنیف همان جا کشته می شود یعنی حکومت عثمان بن حنیف به یک سال نکشید.

* حضرت به عثمان بن حنیف که از عباد و زاهدان است نامه ای محکم می نویسد. چرا؟ چون عثمان بن حنیف دعوت مهمانى سرمایه‏دارى از مردم بصره را پذیرفت. در این مهمانی هیچ گناهی اتفاق نیفتاد ولی امیرالمومنین انتظار ندارد حاکمش اینگونه باشد و در این نامه می آورد: "الا و ان امامکم قد اکتفی من دنیاکم بطمریه و من طعمه بقرصیه، الا و ان لکل مأموم اماماً یقتدی به و یستضیء بنور علمه، الا و انکم لا تقدرون علی ذلک ولکن اعینونی بورع و اجتهاد و عفه و سداد”. یعنی آگاه باشید که امام شما از دنیای شما به دو جامه کهنه و از طعام خود، به دو قرص نان اکتفا کرد. آگاه باشید که هر مأمومی را امامی است، که به او اقتدا می کند و به نور علمش روشنی می گیرد، آگاه باشید که شما بر این کار توانایی ندارید، ولی مرا به "ورع”، "کوشش”، "پاکدامنی” و "استواری” یاری کنید.

جلسه پنجم:

بغی چیست؟

*امیرالمومنین(ع) در جمل با کمترین کشته در سپاهشان و بیشترین تلفات در سپاه دشمنشان پیروز شد.

*امیرالمومنین(ع) که از مدینه به بصره می آمدند، برادر عثمان بن حنیف را در مدینه به جای خود حاکم مدینه کردند. سهل بن حنیف برادر عثمان، از او خیلی زاهدتر بود. می خواستند عثمان را بکشند در بصره که عثمان گفت اگر من را بکشید برادرم کسی از خاندان زبیر و طلحه را زنده نمی گذارد لذا عثمان را نکشتند.

*خبر به امیرالمومنین رسید که در بصره کودتا شده است و ۴۰۰ نفر کشته شده است. به این مسئله میگویند بغی.

*بررسی مسئله بغی در کتاب فقهای شیعه خیلی کمک می کند برای فهم ولایت فقیه. دو جا در بحث فقهی شیعه خیلی کمک می کند برای فهم ولایت فقیه که نشان میدهد اداره حکومت توسط فقیه از واضحات است: ۱- بغی ۲- خراج اهل ذمه

*فقهای شیعه حتی در زمان صفویه هم در معرض حاکم شدن و حکومت نبودند، لذا در آن زمان علمای بزرگی مثل علامه مجلسی به نشر و تبیین  تشیع می پردازند و حتی ایشان خیلی از کتاب ها را به فارسی ترجمه کردند.

*بغی چیست؟ یعنی یک جریانی در زمان حکومت حاکم اسلامی یک عده ای با یک فرماندهی اینها در برابر حکومت عملیات نظامی یا امنیتی میکند؛ حال ایزائی یا ایجابی. یا یک جایی را اشغال می کنند یا امنیت را مختل می کنند. گروهک منافین هم در ابتدای انقلاب همین کار را کردند. جرم سیاسی را کسی نمی تواند ببخشد.

*اگر کسی از این گروه مختل کننده امنیت حکومت حمایت کند، خونش هدر رفته است و مال و اموالش اعتبار ندارد. ماجرای بغی مادامی وجود دارد که زور وجود دارد و یک هسته فرماندهی وجود دارد.

 

نحوه برخورد حضرت علی(ع) با عایشه

*عایشه تلاش داشت در عراق بماند چون اگر به مدینه می رفت ضایع می شد. که عایشه اتفاقا در زمان امیرالمومنین(ع) ساکت بود و مضمحل شد. لذا حضرت می خواست عایشه برود به مدینه تا اولا فتنه گری نشود و دوما زور از بین رفته بود و جمع جبل از بین رفت. بخشش امیرالمومنین حکیمانه بود.

 

فتنه امیرالمومنین(ع) را زمین زد نه جنگ

*زبیر خاطراتش با رسول خدا و حضرت علی(علیه السلام) که یادش آمد برگشت از جنگ. وقتی داخل سپاهش آمد تا اسبابش را بردارد و برود، پسرش او را دید و آنجا عبدالله بن زبیر به زبیر گفت ترسیدی! حضرت علی آن عبارت عجیب را درباره زبیر گفته اند که زبیر از ما اهل بیت بود تا فرزند نحسش به بلوغ رسید.

سه علت بدبختی و ریزش زبیر

*رشوه، عبدالله بن زبیر و خاله عبدالله بن زبیر که همان عایشه می شود، یه علت اصلی سقوط زبیر بود. به عایشه که فرزند نداشت می گفتند ام عبدالله، آنقدر قرابت بود میان عبدالله بن زبیر و او.

*زبیر مثل طلحه نجنگید با امیرالمومنین، رفت و کسی او را در راه دید و سرش را برید و برای امیرالمومنین(ع) آورد که امیرالمومنین گفتند کار بیخودی کردی که زبیر را کشتی! و ایشان فرمودند: "قاتل ابن سفیه فی النار!” یعنی قاتل زبیر در آتش است.

*در ماجرای اهل بغی اگر خطر آنها از سرجامعه برداشته شود دیگر لازم نیست ادامه داد با آنها و آنها را تار و مار کامل کرد.

*سرانجام از جمل و سه گانه اش طلحه و زبیر کشته شد و عایشه ماند و شترش! در روایات صحیح السند اهل سنت آمده است که امیرالمومنین فرمودند شتر عایشه گوساله سامری این امت است. حاکم نیشابوری و ذهبی این روایت را تایید کرده اند.

حبس سران فتنه ۸۸ رحم است یا ظلم؟

*بغی چند سال پیش -سال ۸۸- برای کشور ما اتفاق افتاد. اگر بغی در جامعه پیش آمد، حکم آن دسته فرماندهی اش اعدام است لذا اگر مصلحت جامعه ایجاب کرد که به گونه ای دیگر برخورد شود، رحم و عطوفت است نه ظلم!

*عایشه برای برگشتن به مدینه برای حضرت علی شرط گذاشت، اینکه عبدالله بن زبیر را حضرت نکشد.

*بعضی جوانان مدینه بعد از ماجرای جمل می آمدند در خانه عایشه را می زدند و می گفتند "و قرن فی بیوتکم!” (آیه ۳۳ سوره احزاب) و عایشه های‌های گریه می کرد تا مقنعه اش خیس می شد!

 

پایان بخش اول

با تشکر از خبرنامه دانشجویان ایران 




ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین