کد خبر : ۵۷۴۵۸
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۳۹۴ - ۰۶:۴۱
از بنان و بیان آیت الله جوادی آملی؛

اگر می‌خواهی به مقام محمود مبعوث شوی شب را رها نکن

خداوند به رسول خود فرمود: سحرخيز باش و شب را از دست‏ مده؛ زيرا که نافله شب، خضوع و حضور شب، بعثت تازه ‏ای است برای تو و اگر می خواهی که به مقامی والا و محمود مبعوث شوی، شب را رها نکن.
عقیق: پيرامون شب قدر و سِرّ تبرّع و برجستگي آن و راز تعدد و کثرت، و رمز تنوع و تحول آن و نکته خفا و ابهام، و معناي قَدر و ارزش آن و تأثير ادراک شب قدر و نيز برخي ديگر از شئون آن به طور اجمال نکاتي از بیان و بنان آیت الله العظمی جوادی آملی بازگو مي ‏شود.
يکم: گرچه هر موجود طبيعي در مخزن غيب الهي داراي وجود عقلي است که از آن نشئه تجرد معقول به مرحله تجسم محسوس تنزل مي‏ يابد: «إنْ من شي‏ء إلاّ عندنا خزائنه وما ننزّله إلاّ بقدرٍ معلوم» [1] و شب قدر نيز از اين اصل کلي مستثني نيست، لذا مي‏ تواند داراي ارزش نَفْسي باشد، ليکن اَرْج ظاهري آن به حُرْمت مُتَزمِّن آن است که در اين زمان خاص نزول يافت و آن قرآن کريم است، همان طور که ارزش مکان به متمکن آن است؛ لذا خداوند سرّ سوگند به بَلَد مکه را، تمکن و استقرار رسول اکرم(‏ص) که در آن متمکن بود اعلام داشته و چنين فرموده است: «لا ُقسم بهذا البلد٭ وأنت حلٌّ بهذا البلد»[2] بنابراين، يکي از اسرار براعت و برجستگي ليله قدر نزول قرآنِ‏ذوالقدر در آن خواهد بود.
دوم: چون راز براعت زمان همانا حُرمت مُتَزمّن است و تقدير بر امور از طرف خداوند سبحان داراي حرمت ويژه است و تقدير امور نيز داراي مراتب گوناگون است و هر مرحله ‏اي از آن در زمان خاص ظهور مي‏ کند لذا تمام آن زمانهاي مخصوص از برجستگي والا برخوردار مي ‏شوند و به عنوان نمونه مي ‏توان، نيمه ‏ماه شعبان و نوزدهم و بيست‏ ويکم و بيست ‏وسوم ماه مبارک رمضان و نيز برخي ديگر از شبهاي وتْر آن را ياد نمود که امور گيتي در اين مراحل، جريان تَنْسِيق خود را باز مي‏ يابند، البته آن حرمت خاصي که براي شب قدر به پاس نزول قرآن است فقط در شبهاي ماه مبارک رمضان خواهد بود.
سوم: براي اينکه تمام روزها و شبهاي سال، فيض ظرفيت چنين رخداد مبارک را ادراک کنند لذا تقدير امور و نيز تنزل معاني قرآن و مفاهيم عالي آن برابر ماه هاي قمري توزيع شده است تا با تنوع و تحوّل همراه باشد و تمام شبهاي سال از جهت گردش جام تقدير و کأس تنزيل و مُناوَله آن بهره‏ مند گردند و فيض سيّال الهي راکد نگردد، و اگر برابر سال شمسي تنظيم مي‏ شد، چنين اِداره کأسي و چنان مُناوَله‏اي در کار نبود.
چهارم: به منظور فحص بالغ و مراقبت مستمّر و اجتهاد مداوم در سنگر جهاد اکبر، ليله قدر مختفي و روز قدر مخفي شد؛ زيرا ماءالحياة در هر کوي و برزني ارزان عرضه نمي‏شود و تاريکي ظلمات از يک سو و جستجوي هم رهي ‏همراهي چون خضر(عليه‏السلام) از سوي ديگر و تحمل خطرهاي گوناگون از سوي سوم مقداري از بهاي چنين کالاي سترگ است که تا تأديه نشود دامن آن به کف نمي‏ آيد.
پنجم: معناي قدر و منزلت شب قدر که بيش از ارج هزار ماه است هرگز به معناي ارزش اعتباري در برخي از دانشهاي بايد و نبايد اعتباري، نخواهد بود، بلکه به معناي ارج وجودي و شدّت درجه هستي است که ارزش دانشهاي بود و نبود است نه بايد و نبايد البته چنان ارج وجودي که در حکمت نظري مطرح است پشتوانه تدوين قوانين ارزشي بايد و نبايد فقهي خواهد بود لذا امتثال دستورهاي ديني وسيله مناسبي براي تکامل وجودي روح است.
ششم: چون ارزش زمان به مُتَزمِّن است هر اندازه سالکِ واصل، شاهد معناي تقدير الهي از يک سو و شاهد معارف قرآن کريم از سوي ديگر باشد به همان اندازه شرافت وجودي ليله قدر را تحصيل مي‏کند، يعني همان طور که درجات بهشتِ جاودان به عدد آيات قرآن کريم است، مراحل ليله قدر و درجات وجودي آن نيز در گرو ادراک صحيح حقيقت تقدير امور الهي از يک سو و معرفت درست معالي و معاني قرآن کريم از سوي ديگر خواهد بود؛ حتي اگر شب قدر مصون از تعدّد عَرْضي و کثرت همتايي باشد؛ زيرا تعدّد مراتب طولي آن محفوظ است.
هفتم: محصول معرفت صحيح مُتَزمِّن و حاصل ادراک درست زمان سبب شدّت وجودي سالک عارف مي‏گردد که با آن، طي زمان و زمين ميسورش خواهد شد، نمونه‏هاي فراواني در قرآن و سنّت معصومين (عليهم السلام) و در تاريخ پيروان راستين قرآن و عترت مشهود است که جريانِ صحابي حضرت سليمان در آوردن تخت ملکه سبأ از فاصله دور در کمتر از چشم گرداندن «قال الّذي عنده علم من‏الکتاب أنا اتيک به قبل أن يرتدّ إليک طرفک» [3] از اين قبيل است. جناب شعراني (رضوان ‏الله‏ تعالي‏ عليه) در پايان کتاب «اليواقيت والجواهر في بيان عقائد الأکابر» که تلخيص «فتوحات مکيه» ابن ‏عربي است مي گويد: اين کتاب را با سپاس الهي در کمتر از يک ماه تأليف کردم و براي همه مباحث آن فتوحات را مطالعه مي‏ کردم... و هر روز بيش از دو بار همه مجلدات آن را از نظر مي‏ گذراندم .[4]
آشنايان به گستردگي آن کتاب عظيم فخيم مي ‏دانند که مطالعه آن بدون طي زمان، عادتاً ميسور نيست. لازم است توجه شود آنچه به عنوان نمونه ياد شد راجع به شدت درجه وجودي شاگردان انبيا و امامان معصوم(ع) بوده وگرنه مقام وجودي آن ذوات نوري به مراتب بيش از اينهاست.

شيخ اشراق و «اجمال در عين کشف تفصيلي»
شيخ اشراق(قدّس سرّه) در پايان کتاب «حکمة الاشراق» مي‏ گويد: خلاصه آنچه که من در اين کتاب نوشته ‏ام، شبي از سوي خداي سبحان به من افاضه شد و من آن را آموختم و سپس در طي مدتي مديد، در اين کتاب مبسوط نگاشتم .[5] کتاب حکمة الاشراق سهروردي به تعبير خودش و نيز به تعبير مرحوم صدرالمتألّهين، قرة العيون اصحاب معارف در مبدأ و معاد است. او مي ‏گويد خلاصه اين مطالب را خداي متعالي، يک شبه به من آموخت. پس مي‏ شود که يک شبه ره چندين ساله را پيمود و البته هيچ کس مانند رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم) ره شش هزار و اندي آيه را يک شبه طي نکرد.
آيات قرآن کريم، خلاصه جهان تکوين است و هيچ حقيقتي در عالم نيست که قرآن، حاوي آن نباشد و به آن نظر نداشته باشد، خواه بر اساس دلالت ظاهر و خواه بر مبناي دلالت باطن. نه تنها شيخ اشراق، بلکه عده ديگري از عرفا و حکماي الهي و اسلامي نيز به اين فيض رسيده ‏اند. آنها که شاگردان ويژه انبيا و اوليايند، گاهي نسيم نفحات الهي به مشام جانشان مي‏ رسد، ليکن گرچه خوش مي‏ درخشد، ولي دولت مستعجل است و دوامي ندارد.
اگر رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) یک شبه راه قرآن را پيمود و خزينه الهي را بازديد کرد، شاگردان آن حضرت‏(صلي الله عليه و آله و سلم) نيز با پيمودن راه آن انسان کامل و بزرگ مي‏ توانند بسياري از معارف قرآني و جهان بيني را يک شبه بفهمند و بيابند. اين راه به روي انسانهاي سالک بسته نيست، ليکن شرطش آن است که: بدادم عقل را ره توشه از مي/ به شهر هستي‌اش کردم روانه
اگر اين خودِ ظاهري به ميخانه رفت و لعل ناب بجوش آمد و انسان، از راه دل سفر کرد و در معرفت نفس کوشيد، مي‏ تواند شب قدري داشته باشد و بخشي از انوار الهيّه را اجمالاً بيابد که تفصيلش کتابي باشد.
همان طور که اصل حقيقت قرآن بدون حجاب، مشهودِ پيامبر اکرم‏(صلي الله عليه و آله و سلم) و نيز کسي که به منزله جان پاک آن حضرت است مي ‏باشد و براي انسان هاي عادي در حجاب هاي لفظ و مفهوم ذهني و وجود مثالي يا برتر از آن ظهور مي‏کند، روزي نيز که تأويل قرآن محقّق مي‏گردد وبهشت که درجات آن به عدد آيات قرآن است، به چهره اولياي الهي گشوده مي‏شود، حقيقت اهل بيت(عليهم السلام) که همان حقيقت قرآن است و هرگز از يکديگر جدا نمي ‏گردند، بدون حجاب، براي خودشان روشن است و در پرده حجابهاي گوناگون، براي ساير اهل بهشت که در معنا اهل قرآن بوده‏اند ظهور مي ‏کند.
شايد از همين جهت است که شعراني در «يواقيت» از محي‏الدين و شيخ ابن‏ابي منصور نقل مي‏ کند که اصل شجره طوبي در منزل امام علي بن ابيطالب(عليه‏السلام) است چون درخت طوبي حجاب مظهر نور فاطمه زهرا(عليهاالسلام) است و هيچ خانه و مکان و درجه ‏اي از درجات بهشتهاي هشت ‏گانه نيست مگر آنکه در آنجا، فرعي از شجره طوبي است.

شب، بُراقِ عروجِ سالکان
بخش مهمي از فيوضات معنوي و الهي، طبق بيان قرآن کريم، در شب افاضه شده است. تنزل قرآن در شب پربرکت و مبارک قدر است «إنا أنزلناه في ليلة القدر[6]، إنا أنزلناه في ليلة مبارکة،[7] إسراء و معراج انسان کامل نيز در شب است: «سبحان الذي أسري بعبده ليلاً من المسجد الحرام إلي المسْجد الأقصي الذي بارکنا حوْله»[8].
موساي کليم(عليه‏السلام) نيز شبانه در محضر خداوند به ضيافت و مهماني مي‏ رود. وواعدنا موسي ثلاثين ليلة وأتممناها بعشْرٍ فتمّ ميقات ربه أربعين ليلة[9] چهل شب، مهمان خداوند بود و از فيوضات الهي بهره ‏مند گرديد، که تورات نيز از آن جمله است. گرچه انسان در روز، هم در محضر خداست ولي فيض شب، بهره خاصي است که نصيب انسان مي‏ شود. حضور و توجه و تمرکز انسان در شب زياد است و همين سبب قوت و ازدياد فيض مي‏ شود.
نشئه زنده ‏داري شب و مناجات و دعا و خضوع شب، نشئه خاصي است که با خضوع و مناجات و ذکر روز فرق دارد «إن ناشئه الليل هي أشدّ وطأً وأقوم قيلاً[10] و به همين جهت است که خداوند به رسول خود فرمود: ومن الليل فتهجد به‏نافلةلَکَ عسي أنْ يبْعثک ربک مقاماً محمودا[11] سحرخيز باش و شب را از دست‏ مده؛ زيرا که نافله شب، خضوع و حضور شب، بعثت تازه ‏اي است براي تو و اگر مي‏ خواهي که به مقامي والا و محمود مبعوث شوي، شب را رها نکن.

روايتي پرفروغ از امام حسن عسکري(عليه السلام)
يکي از بيانات امام يازدهم، حسن بن علي (عليهما السلام) که استاد علامه طباطبايي(رضوان الله تعالي عليه) آن را بسيار پرفروغ و روشن و از غُرَر احاديث مي‏ دانستند اين است که فرمودند: «إن الوصول إلي الله عزوجلّ سفر لايدرک إلا بامتطاء الليل»[12] اگرچه همه روايات اهل بيت(عليهم السلام) نور است، ولي در بين سخنان آن بزرگان، بعضي نوراني‏ ترند و از غرر روايات شمرده مي ‏شوند و اين روايت شريفه نيز از همان سنخ است.
آن حضرت(عليه السلام) مي ‏فرمايد که سير به سوي الله و حرکت به سمت خدا، سفري است که جز با زنده داشتن شب ميسر نيست. با مرکب روز که سبح طويل دارد: إن لک في النهار سبحاً طويلاً[13] نمي‏ شود اين سفر سنگين را طي نمود. بايد شب را مرکب پرتوان خود در اين سفر الهي قرار داد.
تلاوت قرآن و خضوع در حضور خداوند، و محاسبه اعمال گذشته و تصميم قطعي براي آينده، در دل شب تار ميسّرتر است و لذا مردان الهي حداکثر بهره را از شب مي‏ برند، «عُمّار اللّيل ومَنار النّهار»[14] ، «امّا الليل فصافّون أقدامهم، تالين لأجزاء القرآن»[15] ، «طوبي لنفسٍ... وهَجَرَتْ في الليل غُمْضَها» ،[16] «إنّ داود(عليه‏السلام) قام في مثل هذه الساعة من الليل... » .[17]
استاد حکيم، الهي قمشه‏ اي(رضوان الله عليه) که اهل معنا و تهجّد و عرفان بود، چنين سروده است:
چه خوش است يک شب بکشي هوي را ٭٭٭٭ به خلوص خواهي زخدا خدا را
به حضور خواني ورقي ز قرآن ٭٭٭٭ فکني در آتش کتب ريا را
شود آنکه گاهي بدهند راهي ٭٭٭٭ به حضور شاهي چو من گدا را(قرآن در قرآن ، ص 77)

پی نوشت ها:
[1] ـ سوره حجر، آيه 21.
[2] ـ سوره بلد، آيات 1 و 2.
[3] ـ سوره نمل، آيه 40.
[4] ـ ص 201.
[5] ـ حکمةالاشراق، ص 403، نقل به مضمون.
[6] ـ سوره قدر، آيه 1.
[7] ـ سوره درخان، آيه 3.
[8] ـ سوره إسراء، آيه 1.
[9] ـ سوره اعراف، آيه 142.
[10] ـ سوره مزمّل، آيه 6.
[11] ـ سوره إسراء، آيه 79.
[12] ـ بحار، ج 78، ص 379، ح 4.
[13] ـ سوره مزمّل، آيه 7.
[14] ـ نهج البلاغه: خطبه 192، بند 136.
[15] ـ نهج البلاغه، خطبه 193.
[16] ـ همان، نامه 45، بند 30.
[17] ـ همان، حکمت 104.
منبع:مهر
211008

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین