کد خبر : ۴۹۷۱۳
تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۲:۴۹

مبغوض‌ترین حلال در اسلام

رشد روزافزون طلاق و آمارهای نگران کننده از جدایی زودهنگام زوجهای جوان، ...
عقیق: حکایت از این موضوع دارد که به واسطه وجود ابزارهای ارتباطاتی گسترده و متنوع، «سبک زندگی اسلامی» و تأکید اسلام بر انسجام خانواده - که ریشه در باورهای عمیق دینی دارد- در معرض خطر قرار گرفته است.
هشدار کارشناسان و دغدغه مندان مسایل اجتماعی و باور عمیق آنان به ضرورت تقویت باورهای دینی، سبب شد نگاه اسلام به طلاق و مواردی که این حلالِ مکروه مجاز شمرده شده است، مورد بررسی قرار دهیم.
 حجت الاسلام والمسلمین عبدالکریم پاک نیا، استاد و محقق حوزوی، مؤلف کتابهای «همسرم تو را دوست دارم»، «عوامل فروپاشی خانواده از منظر قرآن»، «حقوق متقابل والدین و فرزندان»، «مقام حضرت خدیجه (س)» و «عفاف سرچشمه زیبایی‌ها» در این ارتباط نکات مفیدی را طرح می کند که از نظر می گذرد.

 اسلام به طلاق (به عنوان مکروه‌ترین حلال‌ها) و جدایی زوجین از چه منظر می‌نگرد و برای مجاز بودن آن چه دامنه‌ای قایل است؟
- طلاق در اسلام از موضوعات مهم است و تقریباً همیشه در کنار ازدواج مطرح می‌شود، از آنجا که اسلام برای استحکام نظام خانواده سفارشها و برنامه‌های متعدد دارد، برای جلوگیری از تضعیف بنیان خانواده نیز نسخه‌های خاصی را تجویز می‌کند.
نگاه اسلام به ازدواج و خانواده از پیشرفته‌ترین نگاه‌هاست تا جایی که خداوند در قرآن می‌فرماید: «زنان لباس شما و شما نیز لباس همسرانتان هستید» که این اوج علاقه و پیوند زوجین و اهمیت خانواده را نشان می‌دهد، از این منظر که همسران همچون لباس که زینت، محافظ و پوشاننده عیوب انسان است، باید زینت و محافظ یکدیگر بوده و عیوب هم را بپوشانند.

 پس چرا به رغم این همه تأکید بر تقویت و حفظ بنیان مقدس خانواده، یکی از ابواب مهم فقه اسلامی طلاق است؟
- مسأله طلاق تقریباً در روایات ما به عنوان یکی از مذموم‌ترین حلالها مطرح شده و پیامبر اکرم(ص) فرموده‌اند: «در اسلام بنایی ساخته نشده محبوب‌تر و ارجمند‌تر از ازدواج و هیچ چیز نزد خدا مبغوض‌تر از خانه‌ای که در اسلام با جدایی ویران شود، نیست.» روایت داریم که پیامبر(ص) فرموده‌اند: «ازدواج کنید و طلاق ندهید که عرش الهی از طلاق می‌لرزد!»
حال باید دید چرا طلاق به عنوان مبغوض‌ترین کار‌ها نزد خدا، حرام نشده، در حالی که شراب و قمار که مبغوض الهی هستند، برای انسان حرام می‌باشند.
در پاسخ باید گفت، اگرچه طلاق نکوهش شده است، اما گاهی از ضروریات محسوب می‌شود، یعنی زمانی که راه‌ها برای ادامه زندگی یک زوج بسته می‌شود، اسلام بابی به نام طلاق را پیش روی آنها می‌گشاید.
البته برای آن اصول و احکامی وضع کرده که زن و مرد را به رعایت آنها وادار می‌کند، به عنوان مثال پرداخت حقوق زن توسط مرد.
باید توجه داشت، طلاق آخرین راه حل اسلام برای زوجین بوده و این تفاوت اسلام با سایر ادیان و مکاتب است؛ زیرا در اسلام، ازدواج و بنیان خانواده باید با محبت ادامه بیابد نه سلطه قوانین، از این رو، وقتی زن و مرد در پیوند آسمانیِ ازدواج به بن بست رسیده و دیگر محبتی میان آنان نیست، طلاق ضرورت می‌یابد.
 
 آیا اسلام تقسیم بندی خاصی برای طلاق قایل است که بر اساس آنها طلاق ضرورت یافته یا آخرین راه به شمار نمی‌رود!؟
- بله، اسلام دو نوع طلاق قایل است؛ یکی مذموم و دیگری طلاق غیرمذموم؛ طلاق زمانی مذموم است که با تبعیت از هواهای نفسانی و امور غیرعقلانی رخ دهد.
در روایتی آمده، وقتی پیامبراکرم(ص) متوجه شدند ابوایوب انصاری می‌خواهد همسرش را طلاق دهد، فرمودند: «صحیح نیست؛ زیرا دلیل عقلانی و منطقی ندارد.»
همچنین، از امام ششم(ع) روایت است که فرمودند: «طلاق عرش الهی را به لرزه می‌آورد» که منظور همین طلاقهای غیرعقلانی و با تبعیت از هواهای نفسانی است و خداوند کسی را که با طلاق، بنیان خانواده را ضعیف بشمارد، دشمن می‌دارد. بنابراین، اگر محبت میان زوجین از بین رفته و ادامه زندگی برایشان ممکن نباشد، طلاق مجاز می‌شود؛ زیرا باید میان همسران کشش و محبت باشد.
از این روست که پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «دعای چند نفر مستجاب نمی‌شود؛ یکی کسی است که در ارتباط با خانواده به بن بست رسیده و راهی جز طلاق ندارد و به نفرین همسرش نشسته است.»

 هستند بسیاری از زوجها که به بهانه عدم تفاهم و عدم علاقه در ابتدای گام، راه آخر یعنی طلاق را بر می‌گزینند؟ آیا در اینجا نیز از نظر اسلام طلاق جایز است؟ منظور از عدم کشش میان زوجین در اسلام که مجوز طلاق را صادر می‌کند، چیست؟
- کشش و محبتی که درباره آن صحبت شد، بحث گسترده‌ای دارد. ابتدا باید به عوامل امروزی طلاق اشاره کرد که مورد قبول اسلام نیست! زیرا اغلب آنها بر اساس هوس‌های نفسانی و روابط نامشروع صورت می‌گیرد، به عبارت بهتر، ابتدا فکر می‌کنند به یکدیگر علاقه دارند و بعد از مدتی متوجه می‌شوند آن علاقه هوسی زودگذر بیش نبوده است!
در این میان، فیلمها و برنامه‌های ماهواره‌ای غربی نیز می‌کوشند موضوع طلاق را عادی جلوه دهند یا توقعات بالای مادی از همسر، منجر به طلاق زوجین می‌شود که اسلام به هیچ وجه چنین دلایلی را نپذیرفته و مجاز نمی‌شمارد.
افزون بر این، هستند همسرانی که به دلایلی همچون تجمل گرایی، زرق و برق‌های مادی و چشم و همچشمی در مسیر اختلاف و طلاق پا نهاده و از یکدیگر جدا می‌شوند، در حالی که اسلام به زندگی ساده توصیه دارد.
همچنین، عدم گذشت و چشم پوشی از خطاهای یکدیگر و بی‌توجهی به عواقب طلاق از عمده دلایل طلاقهاست، در حالی که اسلام در همه امور تأکید دارد که عواقب امور را بسنجیم.
مهمتر از همه از جمله عوامل طلاق که اسلام به آن اهمیت ویژه می‌دهد، عدم مطالعه و بررسی کافی در ابتدای ازدواج است، زیرا اسلام تأکید می‌کند که زوجین هم کفو یکدیگر باشند که اگر این مسأله در ابتدای امر مورد توجه قرار نگیرد، بعد به صورت مشکلات جدی بروز می‌کند. از این رو، زوجین باید تناسب فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی و حتی مادی داشته باشند؛ زیرا همین تناسبها کشش را میان زوجین ایجاد می‌کند.

 پس تعبیر ازدواج آسان و عدم سختگیری در ابتدای امر چیست؟
- ازدواج آسان به این معنا نیست که راحت برخورد کنیم و شرایط را نسنجیم و پس از یکی دو سال، ازدواج به طلاق بینجامد. از این رو، مرد باید عقل معاش داشته باشد و زن نیز پاکدامنی، اما امروز می‌بینیم هم کفو بودن اصلاً در ازدواجها رعایت نمی‌شود و زوجین تناسب اعتقادی، عاطفی، فرهنگی و مادی ندارند؛ هم کفو بودن مادی از آن رو اهمیت دارد که میان زوجین اختلافات جدی را رقم می‌زند.
سیره امیرمؤمنان(ع) بهترین آموزه‌های هم کُفو بودن در ازدواج را برای ما روشن می‌کند؛ وقتی ایشان پس از شهادت حضرت صدیقه(س) به دلیل خردسالی فرزندان و نیز شرایط دیگر زندگی تصمیم به ازدواج گرفتند، از برادرشان عقیل درخواست کردند، از قبیله‌ای غیور و شجاع همسری برایشان برگزینند که نتیجه این دقت نظر و رعایتشان، انتخاب حضرت‌ام البنین(س) بود و در نتیجه آن، فرزندی همچون قمر بنی هاشم (ع) متولد شد که تاریخ به وجودشان افتخار می‌کند.

 قرآن چه نگاهی به دلایل فروپاشی خانواده‌ها و رسیدن به مرحله طلاق دارد و چه عواملی را بر این حلالِ مکروه موثر می‌داند؟
- نگاه قرآن به طلاق‌‌ همان طور که اشاره شد، اگرچه به عنوان امری مباح است و در سوره مبارکه طلاق نیز به آن اشاره می‌شود، اما به عنوان آخرین راهکار، آن را پیشنهاد می‌دهد و عواملی را در این زمینه توصیه می‌کند همچون هم کُفو نبودن یا افشای اسرار خانواده که از دلایل طلاق به گفته قرآن محسوب می‌شود.
همچنین، نادیده گرفتن حقوق یکدیگر، دروغگویی و خیانت، سوء ظن، توقعات بی‌جا و حسادت به دیگران و نیز طرح اختلافات زناشویی نزد دیگران، خودخواهی‌ها، تنگ نظری‌ها و... از عوامل طلاق در فرهنگ قرآن محسوب می‌شود.

 نگاه اسلام به مقوله طلاق با نگاه و طرز تفکر سایر ادیان و مکاتب چه تفاوتی دارد و این تفاوت چه دستاوردهایی برای جامعه و بنیان مقدس خانواده به ارمغان می‌آورد؟
- در دیگر ادیان و مکاتب با مسأله طلاق یا با سهولت برخورد می‌شود، همچون غرب یا شبیه برخی جریانهای فکری مسیحیت ممنوع است، اما اسلام راه میانه را برگزیده است. امروز وقتی جهان غرب را بررسی می‌کنیم، ریشه بسیاری از مشکلات را در سهولت طلاق در جامعه آنان می‌یابیم، اما در اسلام طبق روان‌شناسی و طبیعت زن و مرد طلاق در اختیار مرد بوده و از راه‌های دیگر او را محدود می‌کند، یعنی اگرچه طلاق در دست مرد است، اما راه‌های مختلفی نیز برای احقاق حقوق زن گشوده است.
از این رو، احکام طلاق در اسلام از بهترین احکام انسانی است و حتی برای اقوام و بزرگان زوجین نیز در رفع مشکل آنان جایگاهی اختصاص می‌دهد و تصریح می‌کند، اگر بیم داشتید میان زن و مردی فاصله ای ایجاد شود، داوری از خاندان زن و مرد بیابید.
همچنین، هنگام طلاق به حضور دو شاهد عادل دستور داده شده تا شاید بتوانند زن و مرد را از نظر فکری و محبتی به یکدیگر نزدیک کرده و توصیه به توافق کنند.
افزون بر این، قرار دادن عده در اسلام از وجوه دیگر امتیاز اسلام در موضوع طلاق است، زیرا سبب می‌شود، زن و شوهر حتی پس از متارکه مدتی در کنار یکدیگر بوده و حتی مرد مخارج زن را تأمین کند، شاید میل به رجوع یابند و بدون نیاز به عقد مجدد زندگی مشترک را دوباره از سر بگیرند.

 ریختن قبح طلاق در جامعه و رواج خارج از شرع و چارچوبهای صحیح آن، چه عواقب سوئی را بر سبک زندگی اسلامی تحمیل می‌کند؟
- از بین رفتن قبح طلاق عواقب سوئی در ابعاد عاطفی و اجتماعی دارد، از این رو باید به دیده ضرورت اجتماعی به آن نگریست، نه معامله‌ای عادی که در هر زمان و بدون قبح رخ دهد.
بنابراین، باید نگاه جامعه را به این موضوع تغییر داد تا طلاق راهی باشد برای رهایی از بن بستهای واقعی نه کاذب؛ متأسفانه امروز نگاه به بیگانه، ما را در مسأله طلاق بی‌باک و بی‌فکر کرده و این هم به دلیل تهاجم فرهنگی دشمن و رسوخ به خانواده‌هاست که از نتایج رواج چنین نگاهی صدمه خانواده‌ها بویژه کودکان و سرایت آن به دیگر خانواده‌ها و حتی نسل بعد است که به طور کلی بنیان خانواده‌ها را متزلزل کرده و مشکلات عاطفی شدید را به جامعه تحمیل می‌کند.


منبع:قدس
211008


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین