گزارشی از دیدار جامعه قرآنی با خانواده شهید «زینالعابدین معصومی»
شهیدی که شهادت را از سجده زیارت عاشورا گرفت
قاری یا حافظ قرآن نبود اما انس عجیبی با قرآن داشت و هر روز ساعتها قرآن میخواند، خانواده و دوستان را همواره به رعایت حجاب و مراقبت از بیتالمال توصیه میکرد، دست آخر هم هنگام قرائت زیارت عاشورا و در حال سجده جواز حضور در بهشت را کسب کرد.
عقیق:در ادامه دیدارهای جامعه قرآنی با خانواده معظم شهدا، هیئت قرآنی این هفته میهمان خانواده شهید «زینالعابدین معصومی» بودند.
در این دیدار همسر شهید معصومی ضمن بیان خصوصیات همسر شهیدش گفت: سال 1353 با این شهید بزرگوار ازدواج کردم که حاصل آن سه فرزند به نامهای لیلا، سمیه و جعفر است.
انس شهید با قرآن
این شهید عزیز از همان سالهای پیش از انقلاب با قرآن کریم مأنوس بود. هر روز بعدازظهر هنگامی که از کار به منزل میآمد، مشغول خواندن قرآن میشد، به گواهی امام جماعت مسجد محل چند ساعت قبل از اذان به مسجد میرفت و تا هنگام نماز مشغول خواندن قرآن بود.
شهید معصومی این راه را از پدرش آموخته بود زیرا پدر شهید هم انس عجیبی با قرآن داشت و تقریباً هر چند روز یک بار قرآن کریم را ختم میکرد.
توصیه شهید به مراقبت از بیتالمال
همسرم همواره به عدم استفاده از بیتالمال توصیه داشت و خودش به این موضوع بسیار مقید بود هنگامی که جنگ آغاز شد داوطلبانه به جبهه رفت اما خیلی دیر به مرخصی میآمد زیرا عقیده داشت هزینه رفت و آمدش برای بیتالمال سنگین است. میگفت: دوست ندارم برای دیدار شما با پول بیتالمال سفر کنم. حتی از پوتین هم استفاده نمیکرد، قبل از آخرین اعزامش یک جفت کفش کتانی کهنه را برایش وصله کردم که با آن به جبهه رفت.
احترام زیادی برای پدر و مادرش قائل بود و هر ماه به محض اینکه حقوقش را دریافت میکرد نیمی از آن را به عنوان خرجی برای پدر و مادرش میبرد و ما با نیمی از حقوق زندگی را سر میکردیم.
خدایا تو شاهدی که من فقط به خاطر رضای تو به جبهه میروم
قبل از آخرین اعزام به سراغ وصیتنامهاش رفت تا آن را بازنویسی کند با ناراحتی به او گفتم: ما سه فرزند داریم که به پدر نیاز دارند نباید به جبهه بروی. همسرم فرزند 6 ماهه ما که در حال گریه کردن بود به دست گرفت و گفت: خدایا تو شاهدی که من فقط به خاطر رضای تو به جبهه میروم. با این کار من دیگر مانع او نشدم و وی رفت و به شهادت رسید.
شهادت در حال سجده زیارت عاشورا
یکی از همرزمان وی که هنگام شهادت در کنارش بود، گفت: در سنگر مشغول خواندن زیارت عاشورا بودیم که هنگام سجده زیارت عاشورا خمپارهای به سنگر خورد و شهید معصومی به همراه یکی دیگر از همرزمان به شهادت رسیدند. وی از ناحیه گلو، پهلو و مچ پا مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفته و به شهادت رسیده بود. شهید معصومی متولد 1323 شهر همدان است و در سال 1362 در ابوغریب به شهادت رسید.
با اینکه بیش از 30 سال از شهادت وی میگذرد اما حضورش را در کنارم احساس میکنم و هر حاجت و خواستهای که داشته باشم از وی میگیرم، قبل از ازدواج هر سه فرزندم، شهید را در خواب دیدم که با گل و شیرینی به منزل آمد.
تأکید شهید به حجاب
وی به حجاب خیلی تأکید داشت و با اینکه در دوران طاغوت به سر میبردیم از من خواست تا شب عروس با چادر سیاه به منزل برویم این توصیه شهید را همواره به فرزندانم گوشزد میکنم و خوشبختانه همه فرزندانم به این وضعیت پدر عمل میکنند.
پاسبانی از بیت امام(ره) به صورت مخفیانه
انسان ساکت و آرامی بود و اگر با او سخن نمیگفتند ساعتها در سکوت مینشست و هیچ نمیگفت. بعد از شهادتش مسئولان حفاظت از بیت امام خمینی(ره) با ما تماس گرفتند که چرا آقای معصومی برای پست نمیآید، گویا وی پاسبان بیت امام(ره) بود و ما از این موضوع خبر نداشتیم.
در ادامه فرزند شهید درباره پدرش گفت: پدرم قاری یا حافظ قرآن نبود اما انس عجیبی با قرآن و نماز داشت. پدر بزرگم تعریف میکرد که یک روز قرار بود برای اولین بار ماشین به روستای ما بیاید و همه به روی بام منازل رفته بودند تا ماشین ببینند. پدرم در حالی که فقط 10 سال داشت میرود وضو میگیرد و مشغول نماز میشود و وقتی از او میپرسند چرا صبر نکردی تا ماشین را ببینی میگوید: دیدن اتومبیل دیر نمیشود اما نماز دیر میشود.
منبع:فارس