تا جمعه ظهور. . .
تقیّه تاکتیک درس آموز عاشورا برای عصر غیبت
تقیّه در دوران غیبت به معنای عافیت طلبی و عدم همراهی حق نیست. به معنای سکوت و پیروی از باطل نیست، بلکه به این معناست که ببینید حفظ دین و ولی دین با چه تاکتیک هایی باید صورت گیرد.
عقیق:برنامه زنده "تا جمعه ظهور" با هدف گسترش، تعمیق و ترویج فرهنگ مهدوی و افزایش سطح آگاهی مخاطبان رادیو در حوزه معارف مهدوی و ارتقاء بینش عمومی نسبت به اساسیترین وظایف منتظران و مقابله با باورهای سست، خرافی و برداشتهای غلط از نشانههای ظهور یا معارف مهدوی طراحی شده است که هر جمعه همراه با امواج رادیو معارف میهمان شنوندگان این شبکه رادیویی است.
در این برنامه حجت الاسالم محمدصابر جعفری، کارشناس مرکز تخصصی مهدویت به پیوند میان عاشورا و انتظار می پردازد.
رسالت مهمی که در دوران غیبت برای ما قابل تاسی است، رسالتی است که بعد از شهادت امام حسین(ع) بر روی دوش حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) بود که آن حفظ جان امام و حفظ رسالت و اهداف قیام است اما رسالت اصلی آنها در بعد حفظ اهداف و فلسفه قیام امام حسین(ع) بود.
همانطور که همراهی خانواده و زن و بچه در قیام عاشورا عبث و بیهوده نبود، بنابراین امام حسین(ع) نباید می گذاشت قیام عاشورا بیهوده تمام شود و برای اینکه قیام به نتیجه برسد لازم بود افرادی باشند که بیانگر صحیح و واقعی حادثه عاشورا و اهداف امام و علت قیام باشند. بنابراین زنان و فرزندان با او همراه شدند تا در اوج مصیبت ادامه دهنده مسیر امام و رسالت قیام عاشورا باشند.
در دوران غیبت رفتاری که متناسب با دعای سلامتی امام عصر(ع) است، این است که ما کاری کنیم که امام را به غم و اندوه نیندازیم. درست است که خدا عمر طولانی حضرت را تضمین کرده ولی امام بشر و انسانی است که بیماری ها و غم ها او را هم در بر می گیرد.
جامعه شیعه نسبت به امام وظیفه سلامتی دارد ولی ما به لحاظ فردی به این مساله نگاه می کنیم. درحالی که بالاتر از آن بعد اجتماعی است، همانطور که امام عصر(ع) می فرمایند: اگر شما اجتماع قلوب داشتید و آنچه ما از شما ناپسند می دانیم از شما سر نمی زد، دیدار ما به تاخیر نمی افتاد، بنابراین مساله وظیفه اجتماعی در برابر امام عصر(ع) اصل است. یعنی جامعه رفتاری نکند که برای امام عصر(ع) مضر باشد. توجه کند به وظایف خودش تا مشکلات کم شود و مسیر جامعه مورد رضایت حضرت ولی عصر(ع) واقع شود.
بُعد دوم در دوران غیبت قابل تاسی است، بُعد حفظ شخصیت امام است. اینکه جامعه نسبت به اهداف و مسیری که امام حسین(ع) برایش قیام کرد و باقی ائمه ادامه دهنده راه ایشان بودند، باید چه کرد؟، جامعه در مقابل امامی که خانواده خود را به کربلا آورد و مصیبت هایی که تحمل کردند و هزینه های سنگینی که اهل بیت(ع) در این راه دادند، چه راهی را باید بپیماید.
ولی نکته ای که در این میان مهم است، این است که همه این هزینه های سنگین اهل بیت(ع) در عاشورا برای این بود که اهداف قیام عاشورا و برپایی حق باطل نشود و به انحراف نرود. ولی آیا ما حق داریم، در حال حاضر هر چیزی را در مورد امام حسین(ع) نقل کنیم و دروغ نسبت دهیم، آیا حق داریم امامی که در اوج عزت بود و زیر بار ذلت نرفت را با حرف ها و اعمالمان کوچک بشماریم؟
آیا این کارها ترور شخصیت و رسالت قیام عاشورا نیست، متاسفانه افرادی که در دوران غیبت گاهی از تقیّه به عنوان بهانه برای فرار استفاده می کنند، درک درستی از معنای تقیّه ندارند و آگاهانه و ناآگاهانه قدم در راه دشمنان دین می گذارند. درحالی که تقیّه حفظ دین و ولی دین برای اهداف و تحقق دین است، اگر تحقق دین اقتضا می کند، برای شهادت همه باید شهید شویم. اگر شهادت باعث حفظ دین می شود، باید همه شهید شویم.
در بحث حفظ جان امام مدل دیگری داریم که درباره شهادت امام حسن عسکری(ع) است. روایتی است از شیخ صدوق که نقل می شود؛ بعد از شهادت امام حسن عسکری(ع) خدمت حکیمه دختر امام جواد(ع) و خواهر امام هادی(ع) که شاهد ولادت امام مهدی(ع) هم بود، رسیدم، گفتم شیعیان بعد از شهادت به چه کسی مراجعه کنند؟ گفت: بروید سراغ جده که مادر امام حسن عسکری(ع) بودند و در ارجاع شیعیان به حضرت حجت(ع) در آن زمان معروف بودند.
وقتی جناب حکیمه می گوید که مراجعه کنید به جده، تعجب کردم که ما به زنی در این حصوص مراجعه کنیم. حکیمه می گوید: بله همانند امام حسین(ع) که در ظاهر به خواهر خود زینب(س) وصیت می کردند ولی علم از ناحیه امام سجاد(ع) بود، افراد به زینب(س) مراجعه می کردند اما اصل و رهبری ازسوی امام سجاد(ع) بود.
ما تاکتیکی به نام تقیّه داریم که یکی از ویژگی های جامعه شیعه است. به طوری که در قرآن هم تقیّه آمده است. بعد از شهادت امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) در شرایط خفقانی که بود، برای حفظ دین و ولی دین به گونه ای تقیّه کردند که هم دین و هم ولی دین حفظ شوند.
یکی از درس های مهدوی واقعه عاشورا تقیّه است. حضرت زینب(س) بعد از عاشورا هم علنی و هم رسمی مقابل جریان فاسد استکبار ایستادند و موضع گرفتند. در اوج فصاحت و شجاعت به گونه ای رفتار می کنند که جان امام و اصل دین محفوظ بماند.
حضرت زینب(س) مقابل مستکبران حق را تبیین و اهداف باطل را بیان می کنند. به صراحت سخن می گویند و از جانشان می گذرند و به خطر می اندازند، اما تقیّه ایشان حفظ جان امام و معرفی نکردن امام به دشمنان است. امام را حفظ می کنند و اسرار امام را افشا نمی کنند.
تقیّه در دوران غیبت به معنای عافیت طلبی و عدم همراهی حق نیست. به معنای سکوت و پیروی از باطل نیست، بلکه به این معناست که ببینید حفظ دین و ولی دین با چه تاکتیک هایی باید صورت گیرد.
کسانی که تقیّه را بهانه ای برای تنبلی خود در دوران غیبت قرار می دهند، این افراد تقیّه را بهانه ای برای فرار از اهداف قرار می دهند. درحالی که تبیین درست معنای تقیّه یعنی حفظ دین و ولی دین ولو به کشته شدن همه ما که یکی از درس های مهدویت در دروان غیبت است.
یکی از موضوعات درس آموز در عاشورا و مهدویت بحث تقیّه است که یک تاکتیک است و عدم فهم تقیّه در دشمنان مشکل ساز می شود. در حالی که ملاک تقیّه حفظ دین و ولی دین است، به طور مثال جایی انسان باید جان خود را حفظ کند ولی جایی حتی امام حسین(ع) هم باید شهید شود چون اصل حفظ دین است.
منبع:شبستان