از زبان آیت الله صافی گلپایگانی؛
وظایف حضرت مهدى موعود در عصر غیبت
در غیبت کبرى کارها و مسئولیتهاى امام زمان(عج) بسیار حساس و مهم است؛ اگر چه تصرف و بسط ید و حکومت ظاهرى بر اوضاع ندارند و رتق و فتق امور را دیگران در اختیار گرفتهاند، معذلک امام(ع) ناظر بر اوضاع هستند و تصرفاتى مىکنند.
عقیق: آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی در کتاب «پاسخ به ده پرسش» درباره اینکه امام زمان(عج) در غیبت کبرى چه مسئولیتهایى را بر عهده دارند؟ و به چه کارها و اعمالى اشتغال دارند؟ و این عمر طولانى را در چه شغل و عملى مىگذرانند؟ و در برابر جوامع، افراد و شیعیان چه برنامهاى را اجرا مىکنند، این گونه مینویسند:
در غیبت کبرى کارها و مشاغل و مسئولیتهاى امام(عج) بسیار حساس و مهم است و اگر چه تصرف و بسط ید و حکومت ظاهرى بر اوضاع ندارند و رتق و فتق امور را دیگران در اختیار گرفته و نظام حکم و اداره را به خود اختصاص داده و بندگان خدا را استضعاف و استعباد مىکنند، مع ذلک امام(ع) ناظر بر اوضاع هستند و عنایتهایى دارند و تصرفاتى مىکنند.
بالجمله شؤون امامت و رهبرى و زعامت را در حدود امکان متصدى شده و وظایف خود را به نحو احسن و اکمل انجام مى دهند؛ خلاصه، عمر طولانى ایشان در اطاعت خدا مى گذرد، هم تکالیف فردى خویش را انجام مى دهند و هم بر حسب حکایات متواتر، تکالیف اجتماعى را، آنچه مقتضى و مصلحت باشد، انجام مىدهند؛ مانند هدایت اشخاص، یارى دادن مؤمنین بر مخالفین در بحث و احتجاج، حل مسائل مشکل، نصیحت و موعظه افراد، شفاى امراض، هدایت گمشدگان و رساندن آنها به مقصد، تعلیم ادعیه، کمک مالى به نیازمندان، فریادرسى گرفتاران و درماندگان و زندانیان، یارى بیچارگان که بیشتر این اعمال در ضمن ظهور معجزات، از آن حضرت صادر شده است[1].
به نظر اینجانب، یکى از امورى که نشانه تصرف آن حضرت در قلوب و توجّه نفس قدسى و اثر عنایت ایشان است، همین بقاء سازمان رهبرى و تشکیلات علمى و تبلیغى شیعه، فعالیت حوزههاى علوم دینى و تألیف کتابها، مجالس تبلیغ، استمرار رشته اجتهاد و استنباط احکام و تأییداتى است که على الدوام علماء و فقهاء از آن برخوردارند که در واقع اگر چه رسماً حکومت از فقهاء که از جانب امام(ع) احکام شرعى هستند، غصب شده است، مع ذلک حکومت آنها بر قلوب باقى است و مواد اطاعت اختیارى جامعه شیعه از علماء، به مراتب بیشتر از مواد اطاعت اجبارى آنها از رژیمى است که در هر منطقه و ناحیه برقرار است و از راه ناچارى از آن اطاعت مىنمایند.
اگر بادقت ملاحظه شود، رژیم رهبرى امام(ع) به واسطه علماء در سرتاسر زمین، در هر نقطهاى که یک نفر شیعه باشد، مورد قبول و احترام است و حاکم همه، شخص حاکم الهى، یعنى حضرت صاحب الزمان(عج) هستند.
مسأله این است که تأسیسات رهبرى شیعه که با یک تعبیر بسیار کوتاه و غیر جامع و نارسا، در زمان ما آن را روحانیت و جامعه روحانیت مىگویند ـ با تمام موانعى که از آغاز عصر غیبت کبرى تا حال براى بقاء و عرض وجود ـ و اجراى برنامه ها و مداخله در کارها و امر به معروف و نهى از منکر، مبارزات ایجابى و سلبى، تربیت علماء و هدایت جوامع شیعه داشته است، در هر عصر و زمان به عنوان قوىترین بنیاد، وظایف بزرگى را انجام داده و حافظ شیعه از انقراض بوده و هست.
هیچ جمعیت و هیأتى، مثل جامعه روحانیت، هدف تیرهاى خطرناک بیگانگان داخلى و خارجى نبوده و نیست. فِرَق مختلف و اقلیتهایى که بیگانگان آنها را به وجود آورده؛ یا فعلاً به مزدورى و خیانت گرفتهاند، با روحانیت، سخت دشمن هستند و از زدن هیچ ضربت کشندهاى به این جامعه خوددارى نمىکنند و حتى با تهمت و بهتان و افترا مىکوشند تا اذهان عوام و جوانان را نسبت به آنان مشوب و ایمان مردم را به آنها ضعیف سازند.
تبشیر و استعمار و الحاد و کمونیسم و مکتبهاى مختلف، همه با این طبقه به شدت وارد پیکار شدهاند و تمام امکانات مادى و قوایى را که دارند در این پیکار وارد کردهاند و پولهاى گزاف و مبالغ سرسامآورى که در راه از پاى در آوردن روحانیت و تزلزل آن صرف مىشود بیش از حد تصور است.
فقط گاهى آمارهایى که از دستشان در مىرود و منتشر مىشود، به ما نشان مىدهد که بیگانگان خصوصاً حکومتهاى آنها، تا چه حد از اسلام و نفوذ علماى اسلام در قلوب مردم نگران هستند و آن را ضد منافع خود و مانع در استیلاى آنان بر مسلمانان و معادن ذخایر آنها مىدانند.
از یکسو زورمندان و طبقه حاکمه که همواره مىخواستهاند، به شکل یک واحد ممتاز، انسانها را استعباد کنند و حکومت فردى داشته باشند و از دیگران حق اظهار رأى و حقوق انسانى دیگر را سلب کنند و مردم را به تعظیم و تکریم خود و اظهار کوچکى و تملقهایى که ننگ انسانیت است، وادار نمایند این طبقه را براى این مقاصد کثیف خطر مىدانستند و براى محو آنها و بى ثمر ساختن تبلیغات و اعتراضات آنها، فعالانه کوشش مىکردند و حتى اگر مىتوانستند اشتباه کارى کنند، افرادى را مىساختند و تحت عناوین و القابى در برابر جامعه روحانیت به اسم عالم و روحانى معرفى مىکردند!
این اقویا و حکومتها، از ظهور مفاهیم اسلامى و روشن شدن حقایق قرآن سخت بیمناکند، زیرا آنجا که قرآن است و آنجا که اسلام است و آنجا که نداى برابرى و مساوات «اِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقیکُمْ»[2]؛ همانا گرامیترین شما در نزد خدا پرهیزکارترین شما است، بلند است و آنجا که بانگ «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ اُمَّة رَسُولا أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَ اجْتَنِبُوا الْطّاغُوتَ»[3]؛ و همانا ما در میان هر امتى پیغمبرى فرستادیم تا به خلق ابلاغ کند که خداى یکتا را بپرستید و از بتان دورى کنید.
شب و روز به گوشها مىرسد، براى حکومت فردى و این تشریفات و تکریمها و فردپرستیها و این امتیازات و این همه فاصلهها و جدایىها، جایى و حسابى نیست و این روحانیت است که رساندن و ابلاغ این نداها، و پیاده کردن این برنامهها را به عهده گرفته است، از سوى دیگر مىبینیم روحانیت شیعه چون به اصطلاح امروز دولتى نیست یعنى نمىتواند در نظامات غیر اسلامى که متأسفانه در همه نقاط دنیا مسلط هستند، خود را ادغام کند که از آنها حقوق و بودجه بگیرد و مجرى برنامههاى خاص و معین شده باشد.
اگر چه در نظام اسلامى همه چیز تحت نظر حکومت و نظام اسلام است و رهبر اسلام بر همه امور نظارت دارد، و باید حسن جریان تمام رشته ها را کنترل و اداره کند که از جمله رشته تبلیغات و ارشادات و علوم اسلامى و گسترش دادن آن در بین تمام مردم است، به طورى که همه و همه، در مسایل اسلامى وارد گردند و محققان عالیقدر بتوانند به تحقیق و بررسى مشغول باشند.
اکنون که رسماً نظام اسلام بر تمام دنیا حاکم نیست و نفوذ اسلام و برنامههاى آن در نفوس باقى است، روحانیت و به عبارت دیگر: روات احادیث اهل بیت(ع) به صورت صنف خاصى شکل گرفته است و در حقیقت از نظر هر فرد شیعه متوجه و آگاه، روحانیت همان نقش هیأت حاکمه را که باید ناظر بر اوضاع و تربیت و تعلیم و حسن جریان تمام امور باشد، اجرا مىکند، ولى هر وقت نظام اسلامى رسماً در تمام دنیا یا در یک جامعه پیاده شود، روحانیت به این شکل فعلى باقى نخواهد ماند که ما در این مقاله در مقام تفصیل و شرح این بحث نیستیم.
مقصود این است که روحانیت از جنبه بودجه و قوه و نظام مالى، نظامى که نیروى انتظامى و قوه مجریه رسمى آن را اجرا کند، ندارد و این خود مردم هستند که با کمال اختیار و بدون اینکه تحت فشار مطالبه مأمور و بازپرس و بازرس و اداره تشخیص مالیاتها و ادارات وصول و جرایم باشند، وجوه شرعیه خود را تمام و کمال، بدون اینکه یک ریال کمتر بدهند، با نهایت خلوص نیت و با افتخار، ادا مىکنند.
و عجیب این است که تبلیغاتى علیه پرداخت وجوه شرعى به علماء و مراجع در سطوح مختلف و به عناوین بسیار و به طور گسترده، ادامه دارد؛ مع ذلک تأثیرى نمىکند و توجه مردم به پرداخت این وجوه و تقویت بنیه مالى دستگاه رهبرى تشیع، هر روز بیشتر مىشود.
آرى! دشمنان مىدانند که یکى از راههاى مؤثر در از کار انداختن روحانیت و تعطیل حوزهها و جلوگیرى از نشر معارف اسلام و تربیت علما و محققین روحانیت، استخدام کردن و دستگاهى و دولتى کردن افراد روحانى و تضعیف بنیه مالى اسلام است؛ از این جهت با حملات زبانى و قلمى و عملى و تهمت و افترا و انتشارات فریبنده مىکوشند تا سازمان رهبرى اسلام و مراکز فکرى و تحقیقى و ثقل روحانیت را نیازمند سازند و همکارىهاى مالى مردم را قطع کنند؛ ولى آنچه ملاحظه مىکنیم هر چه سعى مىکنند با وسایل مختلف سمعى و بصرى تبلیغى که در دست دارند، مردم را از پرداخت وجوه شرعى و سهم مبارک امام(ع) که پربرکتترین و مقدسترین وجوه است باز دارند، رغبت مردم به پرداخت آن وجوه بیشتر مىشود و روز به روز وضع مالى حوزههاى علمیه و کمکهاى مالى به مبلغین، محکمتر و زیادتر مىشود.
چرا؟ براى اینکه خدا مىفرماید: «یُریدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْکَرِهَ الْکافِرُونَ»[4]؛ مىخواهند نور خدا را با دهانشان خاموش سازند، ولى خداوند، تمام کننده نورش است هر چند کفار، اکراه داشته باشند، چرا؟ براى اینکه قلوب، در تحت تصرف ولایتى امام(ع) قرار دارد[5] و هرچه دشمنان بخواهند با تمهیدات و نقشهها قلوب را از علما و نُواب امام(ع) منصرف سازند، نمىتوانند.
باید این چراغ روشن بماند و حجتهاى امام(ع) در بین مردم باقى بمانند و همان طور که خدا زمین و خلایق را بدون حجت نخواهد گذارد، امام(ع) نیز مردم و شیعیان را بدون حجتى از جانب خود نخواهد گذاشت و این رشته نیابت و هدایت و حکومت از جانب امام(ع) همانطور که از آغاز و از عصر غیبت کبرى تا حال منقطع نشده، تا زمان ظهور آن حضرت نیز منقطع نخواهد شد.
حاصل اینکه امام(ع) در عصر غیبت بر امور نظارت دارند و به طور مطلق از کارها کنارهگیرى ندارند،اگر گفته شود: حال که چنین است، اگر چه ظهور کلى حضرت صاحب الامر أرواحنا فداه متوقف بر حصول شرایط و مقدمات و اذن خداوند متعال است، ولى اگر این گونه مداخلات و توجیهات و مقابلات و تشرف دادن اشخاص به سعادت لقاء و شرفیابى به حضور آن حضرت بیشتر باشد که یک ظهور جزئى همیشه در بین باشد، اصلاحات مهمى انجام خواهد شد و بسیارى از مصالح تأمین و مفاسد زیادى دفع مىشود.
مثلاً اگر آن حضرت با علماء و زعماء، به نحوى که او را هنگام ملاقات نشناسند و بعد بشناسند، دیدارى کند و آنها را راهنمایى بنماید، جریان امور مستقیم مىشود؛ پس چرا چنین برنامهاى نیست، البته خود آن حضرت داناتر به وظایف خود هستند و آنچه را وظیفه دارند و به مقدارى که مصلحت باشد، این کارها را انجام مىدهند و یقیناً بهر نحو عمل فرمایند، همان عین وظیفه و مصلحت است.
پاسخ این است که: سخن تمام همین است که گفته شود وظایف و تکالیف حضرت بیشتر از آنچه انجام مىدهند نیست و آن حضرت، عالم به مصالح و موارد هستند و در حدودى که مصلحت باشد و به نظام غیبت و تربیت امت و آماده ساختن آنها براى ظهور کلى، خلل وارد نشود، اقدام مىفرمایند.
و اگر بنا باشد که امور تحت نظر مستقیم ایشان قرار بگیرد و استناد علماء و خواص و بلکه عوام، در اعمال و اقدامات به راهنمایىهاى شخصى و خاص ایشان باشد، یک باب دیگر باز مىشود و نظام دین و نظامى که در عصر غیبت کبرى در نظر گرفته شده است، اختلال مىیابد و براى هر لقاء و دیدار و استنادى، خرق عادت و ظهور معجزه لازم مىشود و ارتباط با امام(عج) در غیبت کبرى از غیبت صغرى هم بیشتر مىشود!
بنابراین برنامه و نظام غیبت کبرى، همین نظامى است که اجرا مىشود و از پیش معین شده است، و بیش از این سخن را در این بحث طولانى نمىکنیم و به این بیانات بلاغت نظام حضرت امیرالمؤمنین(ع) کلام را تمام مىکنیم: در پیدایش تباهىهایى که واقع خواهد شد و انتظار آن مىرود، شتاب نکنید و آن را دیر مپندارید که چه بسیار شتاب کنندهاى در امرى که چون آن را دریابد، آرزو مىکند که اى کاش به آن نرسیده بود و امروز، چه بسیار به علایم و آثار فردا نزدیک است.
اى گروه مردم! این زمان، موقع آمدن هر موعود و گاه نزدیک شدن دیدار فتنههایى است که از آن آگاه نیستید. آگاه باشید که هرکس از ما اهل بیت حضرت صاحب الزمان(عج) که آن فتنهها را درک کند، در تاریکى آن حوادث، با چراغى نور دهنده هدایت الهى حرکت مىکند و بر روش نیکان رفتار مىکند تا آنکه در آن گرفتارىها، ریسمان گمراهىها را بگشاید و اسیر جهل و نادانى را آزاد کند و جمعیت اهل باطل را پراکنده سازد و تفرقه اهل حق را پیوسته گرداند، در حالى که پرده و پنهانى از مردم است و حتى جوینده او نیز او را نمىیابد، هر چند که در پى او نظر افکند.
پس از آن گروهى جهت برابرى با اهل باطل و حمایت از دین و امر به معروف و نهى از منکر و استقامت در راه حق تیز و نافذ و مؤثر شوند، مانند شمشیرى که آن را شمشیرساز تیز گرداند، به طورى که دیدههاى آنان به نور قرآن جلا داده شود و تفسیر قرآن در گوش ایشان القا شود و شبانگاه، جام حکمت بدانان نوشانند، بعد از اینکه، در بامداد هم آشامیده باشند.
پینوشتها:
[1]. رجوع شود به دار السلام عراقى، نجم ثاقب، جنة المأوى، عبقرى الحسان و بحار و غیره.
[2]. سوره حجرات آیه 13.
[3]. سوره نحل آیه 36.
[4]. سوره صف آیه8.
[5]. بسیارى به وسیله خواب ارشاد شدهاند که حتى تعیین بدهى آنها در خواب شده و بعد که رسیدگى کردهاند، مطابق مبلغ تعیین شده بود، نه کمتر و نه زیادتر و از خوابهاى عجیب، که دلیل بر عنایات حضرت به جامعه روحانیت است و اینکه این جامعه جند و سپاه آن حضرت است، خواب صادق و عجیب آقاى حاج ابوالقاسم کوپائى اصفهانى است.
[6]. سوره نساء آیه165.
[7]. نهج البلاغه فیض الاسلام خطبه150.
منبع:فارس