۳۰ دی ۱۴۰۳ ۲۰ رجب ۱۴۴۶ - ۳۰ : ۰۲
عقیق:حسن
بن مسعود [احتمال دارد: «حسن بن سعيد» صحيح باشد] گويد: خدمت امام هادى عليه
السّلام شرفياب شدم، در حالى كه انگشتم خراش برداشته بود و سوارى در اثر برخوردى
كه به من كرده بود شانه ام آسيب ديده بود و در ازدحامى گرفتار شدم كه در اثر آن
پاره اى از لباسهايم پاره شد، ناگهان بر زبان آوردم كه: وه چه روز شومى! خدا شرّت
را از من بگرداند.
امام هادى عليه السّلام فرمود: اى حسن! تو هم كه با ما
رفت و آمد دارى گناه خود را بر گردن بى گناه مى اندازى؟! حسن گفت: به سر عقل
آمدم و فهميدم كه دستخوش اشتباه شده ام، گفتم مولاى من، از خداوند طلب آمرزش دارم.
امام عليه السّلام فرمود: اى حسن! روزها چه گناهى دارند
كه چون شما به سزاى اعمالتان مى رسيد آنها را شوم مى پنداريد. حسن گفت: يا ابن
رسول اللَّه، من همواره استغفر اللَّه گفتن را ورد زبانم سازم و اين توبه من باشد؟
امام عليه السّلام فرمود،: به خدا سوگند! اين ثمر بخش
نباشد و ليكن خداوند به خاطر نكوهشى كه بر بى گناهى انجام گرفته شما را مجازات
نمايد. اى حسن! مگر نمى دانى كه پاداش دهنده و مجازات كننده و جزا دهنده به
اعمال در اين دنيا و در آن دنيا، فقط خداست؟ گفتم: آرى چنين است اى مولاى من.
آنگاه امام هادى عليه السّلام فرمود: پس خلاف مرو، و
براى روزگار اثرى در حكم خداوند قائل مشو. عرض كردم: چشم! مولاى من.
پی نوشت:
تحف العقول / ترجمه حسن زاده، ص۸۸۰.
منبع:افکار
211008