۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۶ : ۲۲
عقیق:در
این باره آمده است: در زمان حضرت موسى (ع) پادشاه ستمگرى بود كه وى به شفاعت بنده
صالح، حاجت مؤمنى را به جا آورد! از قضا پادشاه و مؤ من هر دو در يك روز از دنيا
رفتند! مردم جمع شدند و پادشاه را با احترام دفن نمودند و سه روز مغازه ها را
بستند و عزادار شدند.
اما جنازه مؤ من در خانه اش ماند و حيوانى بر او مسلط گشت و گوشت صورت وى را خورد!
پس
از سه روز حضرت موسى از قضيه با خبر شد.
موسى در ضمن مناجات با خداوند، اظهار نمود: خداوندا؛ آن دشمن تو بود كه با همه عزت
و احترام فراوان دفن شد و اين هم دوست توست كه جنازه اش در خانه ماند و حيوانى
صورتش را خورد! سبب چيست ؟
پس
از جانب خداوند وحى آمد كه اى موسى؛ دوستم از آن ظالم حاجتى خواست، او هم بجا
آورد، من پاداش كار نيك او را در همين جهان داد .
اما مؤمن چون از ستمگر كه دشمن من بود، حاجت خواست، من هم كيفر او را در اين جهان
دادم، حال، هر دو نتيجه كارهاى خودشان را ديدند.
پی نوشت ها:
1- علامه مجلسی. بحارالانوار، ج75: 373.
2-ناصري، محمود. داستانهاي بحار الانوار، ج1: 62.
منبع:قدس
211008