۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۶ : ۲۳
عقیق:بیش از چند صد آیه از قرآن كریم، مردم مسلمان را به ایمان و راستی و درست كاری دعوت میكند و به آنها میگوید: اگر در این دنیا روی حساب زندگی كردید؛ با عدالت، با پاكی و درستی، با ایمان صحیح، آن وقت به شما بهشت میدهیم.
چه كسی میتواند درباره اسلام بگوید که اسلام، دین غم و اندوه و گریه و زاری و بینشاطی است؟ در حالی كه قرآن با صراحت میگوید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُواْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خَالِصَةً یوْمَ الْقِیامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآیاتِ لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ».( سوره اعراف/32) اصلاً درست به عكس است؛ اسلام، دین نشاط است.
این آیه که از محكمات قرآن و صریح میباشد ـ در سالهای آخر بعثت، و حتی در سالهای آخر هجرت نازل شده است و می فرماید: ای پیغمبر! در برابر كسانی كه بسیاری از مواهب زندگی را تحریم میكنند، اعلام كن و بگو چه كسی زینت و آرایش و زیباییهایی را كه خداوند از درون طبیعت برای بندگانش بیرون كشیده، حرام كرده است؟ چه كسی روزیهای پاك، مواهب پاك، مواهبی را كه انسان از آنها لذت مشروع و صحیح میبرد، حرام كرده است؟
بگو این مواهب، این روزیهای پاك، این زیباییها، برای مردم با ایمان، هم در همین زندگی دنیا است و هم در زندگانی جاوید و آخرت؛ اما با یك تفاوت و آن تفاوت، این است كه در این دنیا، زیباییها با زشتیها آمیخته و آلوده است؛ شادیها به غم آلوده و آمیخته است؛ ولی در دنیای دیگر، در روز رستاخیز، این زیباییها و این مواهب پاك، برای مردم با ایمان به صورت خالص وجود دارد.
اگر انسان بخواهد به عنوان جهانبینی اسلامی بگوید اسلام در زمینه لذت و نشاط در زندگی چه نظری دارد و این آیه قرآن كریم را جلوی خود بگذارد، چه میفهمد؟ میفهمد اسلام اصولاً به بهرهمند شدن از زیباییها، مواهب زندگی و عوامل نشاط آور اهمیت میدهد.
طبیعی است كه خداوند در این دنیا، نشاط و شادی را با غم، همراه قرار داده است. نشاط و شادی خالص در دسترس هیچ كس نیست؛ ولی در حدودی كه قوانین و حق و عدالت اجازه میدهد، مردم با ایمان از آن بهرهمند شوند و مال آنها است: «قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُواْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا».( همان)
ولی به شما مردمی كه علاقه به نشاط دارید میگوییم كه اگر نشاط خالص در زندگی دنیا میسر نیست، در روز رستاخیز نزد خدا مردم با ایمان و پاك عمل به این آرزوی دیرین میرسند، به شرط ایمان و نیکوکاری. آیا با چنین مطلبی میتوان گفت كه اسلام، نشاط را بیارزش تلقی كرده است؟
در آیات، روایات و سیره معصومین(علیهم السلام) به بحث نشاط و شادی پرداخته شده است.
مثلاً در آیه 58 سوره یونس میفرماید: «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُون»: «بگو به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند كه از آنچه گردآورى كردهاند بهتر است» و یا در روایات آمده که حضرت رسول (صلی الله و علیه و آله) با مردم شوخی و مزاح میفرمودند.
مثلاً شوخی حضرت با پیرزنی که نزد ایشان آمده بود و فرمودند پیرزنان به بهشت نمیروند. آن پیرزن ناراحت و گریان شد. بعد حضرت فرمودند: جوان میشود و وارد بهشت میشود، و یا قضیه خرما خوردن حضرت با حضرت امیر(علیه السلام) و یا روایات متعددی که در مورد مطلوبیت شادی آمده و شادی را از ویژگیهای مومن ذکر کرده است.
در وسائل الشیعه به نقل از کافی آمده است: «ما من مومن الا وفیه دعابه...»: «هیچ مومنی نیست مگر این که در او شوخی وجود دارد.»(حر عاملى، ج12: ص112) و یا روایات ادخال سرور در قلب مۆمن که حضرت رسول(صلی الله و علیه و آله) میفرمایند: «من سر مومنا فقد سرنی و من سرنی فقد سر الله عزّوجل»: «هرکس مومنی را شاد کند مرا شاد کرده و هر کس مرا شاد کند خداوند عزوجل را شاد کرده است.»
(حر عاملى، 1367، ج16: 349)
حال با این وجود همه روایات و آیات، باز جای تعجب است که عدهای دین اسلام را دین غم معرفی میکنند.
بیش از چند صد آیه از قرآن كریم، مردم مسلمان را به ایمان و راستی و درستكاری دعوت میكند و به آنها میگوید: اگر در این دنیا روی حساب زندگی كردید؛ با عدالت، پاكی، درستی و ایمان صحیح، آن وقت به شما بهشت میدهیم. مگر صدها آیه قرآن، مردم با ایمان را به بهشت وعده و نوید نمیدهد؟ خوب، بهشت چیست؟
تابلویی كه قرآن از بهشت ترسیم میكند، یك زندگی سراسر نشاط و بهرهمندی از تمام زیباییهای خالص و پاك را نشان میدهد. مگر تابلویی كه قرآن از بهشت ترسیم میكند، غیر از این است؟
باغهای زیبای با صفا، پر از انواع میوهها و گلها، بر بستر آن باغ، جویهای روان، آبهای زلال روان، بهترین آبهای آشامیدنی، بهترین همسران، بهترین پذیرایی كنندگان، بهترین تختها برای آرمیدن و آسایش كردن، زیباترین بسترها از نرمترین و چشم گیرترین پارچهها... «فِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الْأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْینُ»؛( سوره زخرف/71) آنچه چشمها از دیدنش لذت میبرد و آنچه دل اشتها میکند.
آیا مذهبی كه به مردم با ایمان و درستكار میگوید سرانجام پاداش شما در دنیای جاوید، چنین زندگانی است، میتواند مذهبی ضد نشاط باشد؟ همین مذهب و كتاب است كه میگوید این بهرهمندیها در این زندگی دنیا هم، برای مردم با ایمان هست؛ گرچه خالص نیست و مثل همه چیزهای دیگر، به طور طبیعی به ناكامیها آغشته است.
با چه جرأتی قرنها به مسلمانها، بینشاطی در زندگی را تلقین کردهاند؟
از بزرگترین امتیازات اسلام این است كه بگوییم دین فطرت است؛ فطرت یعنی چه؟
ارتباط فطرت را با نشاط، در این گفتاری كه از مولای متقیان امیر مومنان علی علیه السلام در نهج البلاغه نقل شده است، بیان میكنیم.
مولا روزی به خانه یكی از دوستانش قدم نهاد. دید خانه وسیعی دارد. به او فرمود: «هان! در این دنیا، در چنین خانه وسیعی میخواهی چه كنی؟ آیا در روز قیامت به این خانه محتاجتر نبودی؟»
اول، امام این مطلب را میگوید؛ بعد برای اینكه آن فرد اشتباه نكند، میفرماید: «اشتباه نكن! تو با داشتن همین خانه وسیع میتوانی در همین دنیا آن را برای آخرت به كار بگیری.
در آن از مهمانان پذیرایی كنی، صله رحم كنی، این خانه را پایگاه اجتماعات، برای تلاش در راه حق و عدالت قرار بدهی.»
دوست امام علی علیه السلام دید كه نه، مطلب این نیست که امام میخواهد به او ترك دنیا را تلقین بكند؛ بلكه میخواهد بگوید یادت باشد كه خانه فقط برای كامروایی نیست، چیزهای دیگر هم باید باشد. لذا عرض كرد: «یا علی، پس از تو خواهش میكنم این برادر من را نصیحت كن». امام فرمود: «موضوع چیست؟» عرض كرد: «برادرم لباسهای پشمینه میپوشد. خانه را رها كرده، رفته در یك گوشهای و میگوید من باید عبادت كنم. نه به زنش میرسد، نه به فرزندش».
امام فرمود: «به او بگو نزد من بیاید». وقتی آمد، امام با تندی به او فرمود: «تو چه خیال میكنی؟ چه گمانی درباره خدا میبری؟ آیا فكر میكنی كه خدا این همه مواهب را در این دنیا آفریده و حلال كرده، ولی بعد از آفریدن و حلال كردن، دلش میخواهد ما به آنها پشت پا بزنیم؟ این كار، معنی دارد؟»
از آنجا كه روی مسلمانها، همیشه با پیشوایان دین باز بوده و در آن زمان، این گونه رو دربایستیهای موهومی كه الان در جامعه ما حكم فرماست نبود، این مردِ مسلمان حقیقت طلب عرض كرد: «یا امیرالمومنین! اگر این طور است، پس شما چرا اینگونه زندگی میكنید؟ لباس شما از من خیلی خشنتر و سادهتر است، خوراك شما از من خیلی سادهتر است، بیاعتناییات به مواهب زندگی از من خیلی بیشتر است...»
مولا فرمود: «مطلب بر تو اشتباه نشود. حساب من از حساب تو جداست. من زمامدار امت اسلام هستم. «اِنّ الله تعالی فرض علی ائمة العدل، اَن یقدّروا أنفسهم بضعفة الناس کیلا یتبیغ بالفقیر فقره؛( نهجالبلاغه، ص243) خدا بر زمامداران امت اسلام واجب كرده است كه زندگیشان همسطح بینواترین مسلمانان باشد. مبادا بینوایی، مسلمانی را از راه به در كند. من برحسب این وظیفه، بیاعتنایی میكنم؛ اما تو كه مقام زمامداری امت را نداری؟
سخن آخر
از مجموع مباحثی که از صاحبنظران اسلامی در زمینه نشاط و شادی مطرح می شود، بر میآید که ماهیت شادی از نظر صاحبنظران اسلامی همان بحث رضا است که ما در معارف دینی خود به آن میپردازیم و از ملزومات دین ما و ایمان به خداوند است که حقیقت آن در این آیه متبلور شده که: «لِكَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ» (سوره حدید/آیه 23)
منبع:جام
211008